ترنج

در مورد

سرقت طلا

در فرارو بیشتر بخوانید

۷۲ مطلب

  • مردی سعی کرد با استفاده از یک آجر محفظه شیشه‌ای جواهرفروشی را بشکند. بار‌ها تلاش این سارق نتیجه نداد و او پا به فرار گذاشت.

  • سارق مسلح که ۱۷ سابقه کیفری در پرونده خود دارد زمانی که قصد داشت در پوشش مأمور پلیس ۲ کیلو طلا سرقت کند، با هوشیاری مرد طلافروش و حضور بموقع مأموران پلیس پیشگیری به دام افتاد.

  • سرهنگ‌جلیل موقوفه‌ای از سرقت نافرجام از یک طلافروشی خبرداد و گفت: روز شنبه و درپی اعلام یک فقره سرقت مسلحانه در محله تهران نو، تیمی از ماموران عملیات کلانتری این محل در محل حاضر شدند که بعد از حضور ماموران در محل یکی از سارقان زمین‌گیر شد، اما دو همدستش با یک دستگاه خودروی سواری پژو از محل فرار کردند.

  • معاون سیاسی، اجتماعی فرماندار سرپل ذهاب گفت: بعد ازظهر دیروز شنبه جوانی ۲۵ساله با یک اسلحه کلت پلاستیکی به یکی از طلافروشی‌های سرپل‌ذهاب وارد و با ارعاب صاحب مغازه قصد سرقت از این طلافروشی را داشت.

  • با آتش گرفتن در طلافروشی ناگهان عابران از ترس به اطراف فرار کردند و مرد ناشناس اسلحه کلتش را بیرون آورد و به سمت شیشه طلافروشی شلیک کرد. با شلیک اولین گلوله، شیشه ویترین طلافروشی در مقابل چشمان حیرت زده عابران و کسبه شکسته شد و همزمان آژیر خطر طلافروشی به صدا درآمد.

  • حوالی ساعت۱۶ روز پنجم تیرماه ۱۴۰۱ فردی پس از پرتاب یک شی آتش زا به داخل مغازه طلا فروشی در یکی از خیابان‌های شهرستان قرچک و بدنبال آن تیر اندازی به سمت ویترین مغازه قصد سرقت از طلافروشی را داشته که بلافاصله با حضور افسر پلیس مستقر در خیابان عرصه را برخود تنگ دیده و با برداشتن مقداری طلا از داخل ویترین اقدام به فرار با خودروی شخصی خود می‌کند.

  • متهم به قتل که آمپول بیهوشی را به مقتول تزریق کرده بود در بازجویی‌ها گفت: من هرگز تصورش را نمی‌کردم که با تزریق آمپول جان مرد طلافروش را بگیرم و حالا به‌شدت پشیمانم.

  • مردم خودشان نباید خانه را تبدیل به بانک کنند و طلا و ارز و سکه را در خانه‌شان جمع و نگهداری کنند.

  • ابتدا می‌خواستم از بانک سرقت کنم. اما وقتی وارد بانک شدم و دوربین‌های بانک را دیدم، ترسیدم. برای همین نقشه‌ام را عوض کردم و برای سرقت به طلافروشی رفتم.

  • اوایل آبان امسال مرد میانسال صرافی با حضور در پلیس آگاهی تهران از مرد سارقی به اتهام سرقت دلارهایش شکایت کرد و گفت: مردی به عنوان مشتری به من زنگ زد و خود را مدیر یک شرکت بازرگانی معرفی و برای معامله‌ای معادل ۶۰۰‌میلیون تومان، دلار خواست.