ترنج

در مورد

خیانت

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۴۴ مطلب

  • معاون اول ریاست جمهوری : البته این موضوع را نباید از نظر دور داشت که تعداد زیادی از روستاها با افزایش جمعیت به شهر تبدیل شده است ؛ بنابراین بخشی از آمار افزایش جمعیت شهری معنی‌اش این نیست که روستاییان به حاشیه های شهرها مهاجرت کرده اند، بلکه روستاها به شهر تبدیل شده‌اند.

  • وقتی متوجه ارتباطات نامتعارف تلفنی همسرم با آن مرد به ظاهر خیر شدم که او به راحتی به منزل ما رفت و آمد می‌کرد و همسرم نیز به بهانه‌های مختلف مرا به بیرون از منزل می‌فرستاد وقتی فرزندانم از روابط سخیف و زشت آن مرد با همسرم برایم سخن گفتند دیگر نتوانستم موضوع را تحمل کنم تا این که وقتی آن مرد به منزلمان آمده بود به بهانه خروج از منزل در گوشه‌ای پنهان شدم تا این که آن چه را نباید می‌دیدم با گوش هایم شنیدم، ولی آن زمان فرزندانم در خانه بودند و ...

  • «از من خواست که با آن زن رابطه برقرار کنم. نازنین گفت: اگر بتوانی به او تجاوز کنی، آن‌وقت انتقام گرفته‌ام. من ابتدا فکر می‌کردم یک دعوای زنانه است و کمی هم من تفریح می‌کنم و همه‌چیز تمام می‌شود. شماره تلفن گلناز را گرفتم و چندباری هم با او تلفنی صحبت کردم و قرار ملاقات گذاشتیم. روزی که من به خانه گلناز رفتم، نازنین به من قرص ترامادول داده بود. اصلا در حال خودم نبودم. می‌خواستم با گلناز ارتباط برقرار کنم که زن مقاومت کرد و بعد هم شوهرش سررسید».

  • «خلاصه دخترم به خاطر خودسری‌هایش و سیر در فضا‌های مجازی و شبکه‌های هولناک گروه‌های دوست یابی وارد پارتی‌ها و دورهمی‌های شبانه شد و من زمانی به خود آمدم که «خورشید» را به اتهام ارتباط نامشروع پشت میله‌های زندان دیدم او بعد از آزادی از زندان دیگر در منجلاب فساد و اعتیاد افتاد به طوری که دیگر خیلی کم او را در خانه می‌دیدم...»

  • «به خاطر بی‌توجهی‌های شوهرم من به آن مرد دل بستم و زمانی که یونس وارد زندگی‌ام شد رابطه‌ام با شوهرم به‌شدت سرد شد، اما از آنجایی که بچه داشتم، نمی‌توانستم از او جدا شوم. رابطه پنهانی ما ادامه داشت تا اینکه شوهرم متوجه شد و درگیری شدیدی بین ما درگرفت...»

  • «در میان همین ارتباطات نامتعارف مجبور شدم سقط جنین کنم با این حال وقتی نیرو‌های گشت کلانتری ما را سوار بر خودرو دستگیر کردند تازه فهمیدم که داریوش دارای چند سابقه سرقت است و من نیز سوار خودروی سرقتی بوده ام و ...»

  • بخاطر فرزندمان چیزی نمی‌گفتم و بی مهری‌های شهین را تحمل می‌کردم تا اینکه متوجه رفتار‌های عجیب او شدم، برای مثال تا نیمه‌های شب در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخید، یک شب در حالی که خواب بود به سراغ گوشی او رفتم و متوجه شدم که او با مردی به نام سهیل در اداره در ارتباط است، او حتی چندین بار به خانه سهیل رفته و در آغوش او از خود سلفی گرفته بود.

  • «با ناهید ازدواج کردم و زندگی خود را آغاز کردیم. او چند بار باردار شد، ولی بنا به دلایل مختلفی فرزندان مان سقط شدند تا این که در چهارمین بارداری متوجه شدیم که فرزندمان «پسر» است. من باز هم به چشم چرانی هایم ادامه می‌دادم و هیچ وابستگی خاصی نسبت به همسرم نداشتم. در این اثنا با دختر ۲۵ ساله‌ای که در همسایگی ما زندگی می‌کرد رابطه دوستی برقرار کردم و چنین عنوان می‌کردم که «مجرد» هستم و قصد ازدواج با او را دارم. آن دختر هم به راحتی فریب خورد و روابط ما ادامه یافت».

  • «خیلی راحت با ظاهر مظلومش مرا اغفال کرد آن زمان جوان مجردی بودم که حس جوانمردی ام گل کرده بود. می‌خواستم آن زن را از منجلاب فساد بیرون بکشم و با او ازدواج کنم، اما نمی‌دانستم که ...»

  • بر اساس گزارش نشریه سان انگلیس، جانسون و همسرش که 54 سال دارند، 25 سال با هم زندگی کرده‌اند و 4 فرزند دارند، اما الان در انظار عمومی با هم حضور نمی‌یابند.