داماد ایرانی انگیزه مرد افغان برای قتل
مرد افغان که از ازدواج دخترانش با مرد ایرانی ناراحت بود همسرش را قربانی خشم خود کرد و او را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند.
نماینده دادستان در جلسه رسیدگی به این پرونده گفت: جمعه، همسرش سوسن را یکسال قبل با ضربات چاقو در اسلامشهر به قتل رسانده و دخترش گیسو را نیز با ضربات چاقو مجروح کرده است هرچند گیسو بهطرز معجزهآسایی نجات پیدا کرد و زنده ماند اما سوسن جانش را از دست داد و با توجه به خواسته اولیایدم درخواست صدور حکم قانونی را دارد. در ادامه اولیایدم که پنج دختر مقتول و پدرش بودند در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. همچنین گیسو دختر مجروح مقتول نیز خواستار دریافت دیه شد.
گیسو در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود گفت: ما همگی خواب بودیم که صدای ناله مادرم را شنیدم، صدای ضعیفی بود از اتاق بیرون رفتم تا ببینم چه شده است دیدم پدرم بالای سر مادرم نشسته و مادرم خونآلود است پدرم چاقو در دستش بود وقتی من را دید بلند شد و به سمتم آمد موهایم را دور دستش پیچید و کشانکشان به سمت آشپزخانه برد چاقو را به سمت گلویم برد میخواست مرا هم بکشد اما با او درگیر شدم و خودم را نجات دادم. پدرم چند ضربه چاقو به من زد که به خاطر آن ضربات تا به حال پنجبار عمل شدهام و یکبار دیگر هم باید جراحی کنم چون دستم حرکت ندارد و زیاد بالا نمیآید. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سوسن زن فاسدی بود ما دوسال بود که با هم هیچ رابطهای نداشتیم. او کارهای خلاف میکرد و من چندینبار دیده بودم سوار ماشین افرادی شده بود. اوایل انکار میکرد اما این اواخر میگفت این مسایل به تو ربطی ندارد. هر بار هم میگفتم کجا میروی جواب نمیداد. کاری کرده بود که دخترها هم با من بد شده بودند.
دو سال قبل برای خواهرم خواستگاری ایرانی آمد خواهرم او را دوست داشت اما پدرم میگفت ایرانیان برای دختر پول نمیدهند و او باید با مرد افغان ازدواج کند. خواهرم آن پسر را خیلی دوست داشت به همین دلیل درگیری بین مادرم و پدرم به وجود آمد مادرم گفت چرا نمیگذاری بچهها خوشبخت شوند. تو نباید مانع ازدواج آنها بشوی. پدرم گفت به شرطی که یکی از دخترها زن فردی شود که من میگویم اجازه میدهم گلناز هم با پسر ایرانی که دوست دارد ازدواج کند. گیسو خواهرم قبول کرد با مرد افغان ازدواج کند و خواستگاری را که پدرم معرفی کرده بود پذیرفت.
پدرم از نامزد خواهرم 30میلیون تومان گرفت درواقع گیسو را به او فروخت. مدتی بعد گیسو و نامزدش به مشکل برخوردند گیسو خیلی اذیت میشد نامزدش اذیتش میکرد و نمیتوانستند با هم کنار بیایند. این در حالی بود که گلناز با پسر ایرانی نامزد کرده بود. مادرم به گیسو گفت اگر مرد افغان را دوست ندارد میتواند نامزدی را به هم بزند. او از گیسو حمایت کرد و نامزدی به هم خورد. پدرم که فکر میکرد این اتفاق یک دسیسه است عصبانی شد و گفت شما دست به یکی کردید تا گلناز به نامزد ایرانیاش برسد.
میخواست زندگی گلناز را به هم بزند اما مادرم اجازه نداد. پدرم حتی در مراسم عقد و عروسی گلناز حاضر نشد. با اینکه من و خواهرم که شوهر ایرانی داریم خوشبخت هستیم اما چون شوهرانمان پولی به پدرمان ندادند و پدرم نتوانست ما را به آنها بفروشد ناراحت بود. درگیری مادر و پدرم از اینجا آغاز شد و به همین خاطر هم گیسو و مادرم را با چاقو زد.