سپاسگزاری و عید مبارکی به سبک خودمان!
میم فه
شوخی شوخی رسیدیم به آخر سال و این آخرین یادداشت من برای فرارو در سال 87 است. این را همین امروز فهمیدم و تنها اثری که این کشف بزرگ داشت این بود که اعتماد به نفسم کم شد؛ چون فکر کردم باید یک کار خاص بکنم و یادداشت تاریخی و درخشانی را تقدیم شما کنم. این در حالیست که شما اگر میخواستید یادداشتهای تاریخی و درخشان بخوانید که نمیآمدید اینجا، میرفتید سایت دکتر محمود احمدینژاد یا دکتر قالیباف یا دکتر محسن رضایی یا یکی دیگر از این دکترهایی که هرروز تاریخ معاصر ما را درخشانتر میکنند. اخیرا که البته سایت کلمهی مهندس میرحسین موسوی و چند تای دیگر هم به آنها پیوستهاند و خوشبختانه از این لحاظ هیچ کم و کسری نیست.
با این اوصاف فکر میکنم بهتر باشد در این یادداشت واپسین، به جای درخشندگی از تمام کسانی که در تهیهی طنزهای این ستون مرا یاری کردند سپاسگزاری کنم. از حضرات سیاستمداری نظیر محمود احمدینژاد، غلامحسین الهام و بانو، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، دکتر کردان، میرحسین موسوی، علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف و امثالهم که با گفتار و کردار خود مواد خامی چندین برابر مورد نیاز در اختیارم گذاشتند که بگذریم، بیش از هر چیز و صادقانه از شما خوانندگان وفادار طنزها تشکر می کنم. البته نه از آن لحاظ؛ اگر از آن لحاظ حساب کنیم که لطف مدام و خروشان آن عزیزان مجالی برای توجه به دیگران نمیگذارد!
از شما تشکر میکنم بهخاطر توجه و لطفی که به من داشته و دارید. خودم می دانم که تعداد خوانندگان سایت فرارو و به تبع آن نوشتههای من، نسبت به بعضی از سایتهای دیگر زیاد نیست؛ ولی اینجا عدد زیاد مهم نیست، کیفیت مهم است. هر فکری که دوست دارید مجازید با خودتان بکنید اما این یکی را استثنائا راست میگویم. باور کنید هزار خوانندهی پر و پا قرص و درست حسابی خیلی بهتر است از صد هزار خوانندهی گذری و باری به هر جهت. البته خوانندههای فرارو خیلی بیشتر از هزارتا است و هیچوقت هم من صدهزار تا خواننده نداشتهام ولی به شما اطمینان میدهم همینجوری است. لااقل پیش من اینطوری است. مگر آدم باید همیشه همهی اعداد را تجربه کند تا بتواند نظر بدهد؟ اصلا خود شما ترجیح میدهید یک فائقه خانم آتشین را به عنوان خواننده داشتهباشید یا هزار تا سعید آسایش و یلدا و اینجور موجودات؟ خب من هم همینطوری هستم. کیفیت برایم مهم است. یک خوانندهای که طنزهایم را با دقت بخواند و بنشیند کامنتهای طولانی بنویسد برایم به اندازهی هزارتا خوانندهی گذری و پرت و سرسریخوان ارزش دارد، حتی اگر زیاد هم آتشین نباشد!
از آقای محمد حسین خوشوقت هم که با سعه صدر اجازه داد که آزادانه طنزهای نسبتا تندی بنویسم سپاسگزارم. البته همهی مدیران رسانههایی که با آنها همکاری میکنم اجازه می دهند هر طنز تندی که دلم میخواهد بنویسم اما فرقشان با آقای خوشوقت این است که اجازهی انتشار آنها را نمیدهند! علاوه بر اینها آقای خوشوقت این امکان را هم در اختیار من گذاشت که با ایشان در طنزهایم شوخی کنم و حرفهایی که میخواستم دیوارِ بعضیها بشنود، به درِ ایشان بگویم. باز هم از ایشان سپاسگزارم و از طرف یک مجری خیابانی به آقای خوشوقت لقب "پدر درِ ایران" را میدهم!
از سایر همکارانم در سایت فرارو هم تشکر میکنم و امیدوارم سال آینده سال بسیار بهتری برای آنها و سایت خبری فرارو باشد.از اعضای خانوادهی خودم، اعضای خانوادهی همکارانم و حتی اعضای خانوادهی شما هم سپاسگزارم که گذاشتند ما کارمان را بکنیم.
پیش از اینکه مثل آن رفیقمان بشوم که وارد استادیوم صدهزار نفری شد و چون اولین کسی را که دید آشنا درآمد و باهاش دست داد، توی رودربایستی قرار گرفت و مجبور شد با همهی صد هزار نفر دست بدهد؛ این روال سپاسگزاری را همینجا درز میگیرم و با آرزوی سالی سرشار از خوشی و شادکامی و خوشبختی شما را تا پایان تعطیلات به خدای بزرگ میسپارم.
ارادتمند
میم فه