ایرنا دولت چین را تبرئه کرد
خبرگزاری ایرنا در مطلبی با عنوان "پشت پرده ناآرامي هاي سين کيانگ" به بررسی اقدام دولت چین در سرکوب کردن مسلمانان این کشور پرداخته است و با ارائه ی موضع گیری جالب توجهی دولت چین را از جنایت علیه مسلمانان سین کیانگ تبرئه کرد، ایرنا در این باره نوشت:
پشت پرده ناآرامي هاي "سين کيانگ" ايالات متحده قرار دارد که با استفاده از تفاوت هاي نژادي و مذهبي مردم منطقه؛ آن را بعد از تبت به دومين هدف براي ضربه زدن به چين تبديل کرده است.
ناآرامي هاي ايالت سين کيانگ چين که منطقه اي مسلمان نشين نيز مي باشد باعث جلب توجه افکار عمومي جهاني به چين شد. در طي دو سال گذشته اين دومين بار است که تحولات اجتماعي و سياسي چين در مرکز توجه جهانيان قرار مي گيرد، سال گذشته تبت دليل اين امر بود.
رسانه هاي غربي تلاش زيادي براي دامن زدن به اين درگيري ها انجام داده اند و سعي کردند به مانند ماجراي تبت در وسعت ماجرا مبالغه را به نهايت برسانند.
ريشه هاي اين اقدامات را بايد با دقت واکاوي نمود و با توجه به جهات مختلف آن به واقعيت ماجرا پي برد. نخستين موضوع به اقوام اين منطقه باز مي گردد که فرهنگ متفاوتي دارند و اکثر جمعيت آن را مسلمانان تشکيل مي دهند بنابراين نخستين چيزي که به ذهن متبادر مي شود اينست که عامل مذهبي و قومي در اين درگيري ها تقش داشته است.
دومين مورد را بايد در افزايش قدرت ملي چين به خاطر بيش از سه دهه رشد اقتصادي و تلاش ايالات متحده براي کاستن از اين افزايش قدرت جستجو کرد.
واقعيت اينست که ناآرامي هاي اخير چين را به هيچ وجه نمي توان مذهبي قلمداد کرد و اصولا چنين واقعيت اينست که ناآرامي هاي اخير چين را به هيچ وجه نمي توان مذهبي قلمداد کرد و اصولا چنين مساله اي صحت ندارد؛ اينکه يک عده با شعارهاي انگليسي درباره آزادي و غيره جلوي دوربين هاي شبکه هاي تلويزيوني غرب رژه بروند را نبايد اقداماتي مذهبي دانست آنهم در ايالتي که درصد کساني که با انگليسي آشنا هستند به صدم درصد نيز نمي رسد.
دومين عامل يعني دخالت آمريکا و کشورهاي اروپايي است که در مقابله با چين کاملا همداستان هستند. در ماجراي ناآرامي هاي تبت عکس هاي چند راهب تبتي با چنان گستردگي تبليغ شد که بسياري گمان مي کردند تبت در خون و آتش شعله ور است در حاليکه چيزي در ميان نبود و نبرد واقعي در رسانه هاي غربي در جريان بود.
استراتژيست هاي برجسته آمريکايي مانند هنري کسينجر بارها از تهديد چين سخن گفته اند، آن ها معتقدند که چين از سال 2010 به صورت يک تهديد عمل خواهد کرد و از 2025 يک چالش تمام عيار براي آمريکا محسوب مي شود. شايد آنها چين را نيز مانند شوروي بيش از حد بزرگ مي دانند!
مدل اقتصادي چين به دليل درونزا بودن و ويژگي هاي منحصر به فردي که دارد کار مقابله را براي غربي ها با دشواري مواجه کرده است؛ چيني ها هرگز به برنامه صندوق بين المللي پول و بانک جهاني عمل نکردند و سرنوشت خود را به نهادهاي غربي که هيچ اعتمادي به صداقت آنها نيست نسپردند به همين دليل به بحران بزرگ شرق آسيا گرفتار نشدند. اين دلايل باعث شده است که آمريکايي ها به عنوان آخرين راه حل وحدت و يکپارچگي داخلي چين را هدف بگيرند.
عملکرد خوش بينانه اي که در اواخر دهه هشتاد و اوايل دهه نود در چين درباره آزادي هاي مطلوب غرب وجود داشت منجر به حوادث ناگوار ميدان "تيان آن من" شد و چيني ها را از خواب خرگوشي بيدار کرد و باعث شد ديگر با نيات آمريکا خوش بينانه برخورد نکنند و جلوي فعاليت بي حد و حصر موسسات فرهنگي و رسانه اي غربي را بگيرند.
کشورهاي غربي سال گذشته با تحريک عده قليلي در تبت فشار سياسي زيادي بر چين وارد کردند و تلاش کردند اوضاع داخلي چين را مصادف با المپيک پکن ناآرام جلوه دهند. چنان که پيش بيني مي شد سين کيانگ به دليل تفاوت هاي نژادي و مذهبي گسترده اي که دارد داراي ظرفيت هاي بالقوه اي براي ايجاد تنش است و البته چنين نيز شد. اگر چه برخي با ساده لوحي از تلاش براي آزادي و غيره در ايالت غربي چين سخن مي گويند اما واقعيت استفاده ابزاري آمريکايي ها از مسائل داخلي چين براي اهداف جهاني خود است.
وضعيت مسلمانان در چين بحث جداگانه اي است که بايد بدان پرداخت؛ آنها توان حضور در مناصب حکومتي را دارند، سخنگوي وزارت خارجه چين از ترک هاي مسلمان سين کيانگ است، مردم منطقه همگي اذعان دارند که در دوران رشد اقتصادي عليرغم اينکه از مراکز صنعتي شرق کشور دور هستند وضعيت معيشتي آنها بهبود يافته است.
تجربه موفق آمريکا در راه اندازي انقلاب هاي مخملي در اروپاي شرقي، قفقاز و آسياي ميانه باعث شده است که آين کشور از اين ابزار به عنوان عاملي کم هزينه بصورت استفاده از طرفداراني که در کشورهاي هدف آماده کرده بهره برداري نمايد و همچنين از ابزار رسانه اي قوي براي فريب توده هاي مردم استفاده کند.
ناآرامي هاي ايالت سين کيانگ چين نيز از اين قاعده مستثني نيست، آنها از اين مساله براي تضعيف چين استفاده مي کنند. تجربه نشان داده است که ايالات متحده براحتي از امکاناتي که در اختيار دارد چشم پوشي نمي کند، بدون شک اين پرونده مختومه نمي شود و در آينده نيز شاهد موارد مشابه اي خواهيم بود.جريان بود.
استراتژيست هاي برجسته آمريکايي مانند هنري کسينجر بارها از تهديد چين سخن گفته اند، آن ها معتقدند که چين از سال 2010 به صورت يک تهديد عمل خواهد کرد و از 2025 يک چالش تمام عيار براي آمريکا محسوب مي شود. شايد آنها چين را نيز مانند شوروي بيش از حد بزرگ مي دانند!
مدل اقتصادي چين به دليل درونزا بودن و ويژگي هاي منحصر به فردي که دارد کار مقابله را براي غربي ها با دشواري مواجه کرده است؛ چيني ها هرگز به برنامه صندوق بين المللي پول و بانک جهاني عمل نکردند و سرنوشت خود را به نهادهاي غربي که هيچ اعتمادي به صداقت آنها نيست نسپردند به همين دليل به بحران بزرگ شرق آسيا گرفتار نشدند. اين دلايل باعث شده است که آمريکايي ها به عنوان آخرين راه حل وحدت و يکپارچگي داخلي چين را هدف بگيرند.
عملکرد خوش بينانه اي که در اواخر دهه هشتاد و اوايل دهه نود در چين درباره آزادي هاي مطلوب غرب وجود داشت منجر به حوادث ناگوار ميدان "تيان آن من" شد و چيني ها را از خواب خرگوشي بيدار کرد و باعث شد ديگر با نيات آمريکا خوش بينانه برخورد نکنند و جلوي فعاليت بي حد و حصر موسسات فرهنگي و رسانه اي غربي را بگيرند.
کشورهاي غربي سال گذشته با تحريک عده قليلي در تبت فشار سياسي زيادي بر چين وارد کردند و تلاش کردند اوضاع داخلي چين را مصادف با المپيک پکن ناآرام جلوه دهند. چنان که پيش بيني مي شد سين کيانگ به دليل تفاوت هاي نژادي و مذهبي گسترده اي که دارد داراي ظرفيت هاي بالقوه اي براي ايجاد تنش است و البته چنين نيز شد. اگر چه برخي با ساده لوحي از تلاش براي آزادي و غيره در ايالت غربي چين سخن مي گويند اما واقعيت استفاده ابزاري آمريکايي ها از مسائل داخلي چين براي اهداف جهاني خود است.
وضعيت مسلمانان در چين بحث جداگانه اي است که بايد بدان پرداخت؛ آنها توان حضور در مناصب حکومتي را دارند، سخنگوي وزارت خارجه چين از ترک هاي مسلمان سين کيانگ است، مردم منطقه همگي اذعان دارند که در دوران رشد اقتصادي عليرغم اينکه از مراکز صنعتي شرق کشور دور هستند وضعيت معيشتي آنها بهبود يافته است.
تجربه موفق آمريکا در راه اندازي انقلاب هاي مخملي در اروپاي شرقي، قفقاز و آسياي ميانه باعث شده است که آين کشور از اين ابزار به عنوان عاملي کم هزينه بصورت استفاده از طرفداراني که در کشورهاي هدف آماده کرده بهره برداري نمايد و همچنين از ابزار رسانه اي قوي براي فريب توده هاي مردم استفاده کند.
ناآرامي هاي ايالت سين کيانگ چين نيز از اين قاعده مستثني نيست، آنها از اين مساله براي تضعيف چين استفاده مي کنند. تجربه نشان داده است که ايالات متحده براحتي از امکاناتي که در اختيار دارد چشم پوشي نمي کند، بدون شک اين پرونده مختومه نمي شود و در آينده نيز شاهد موارد مشابه اي خواهيم بود.