فرارو- روزگذشته عباس عبدی در یادداشتی خطاب به احمد توکلی درباره سکوت اخیر وی در خصوص برخی فسادها مانند املاک نجومی و همچنین وعدههای عوام فریبانه برخی کاندیداهای اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری، هشدار داد. اما نکته قابل توجه درباره این مسئله سکوت عمومی چهرههای میانهرو این جریان سیاسی است که طی ماه جاری سوالاتی را در افکار عمومی ایجاد کرده است.
به گزارش فرارو مدتی قبل عباس عبدی و احمد توکلی تصمیم گرفتند برای انتخاب روزنامه نگاران و رسانه های برتر فعال در موضوع شفافیت و عدالت، مبارزه با فساد و دفاع از حقوق شهروندی اقدام کنند و فراخوان مربوطه را منتشر کردند. بعد از آن هم بارها در خصوص فساد در دستگاه های مختلف اظهاراتی را مطرح کردند.
اما بعد از مدتی حالا عباس عبدی در نامه ای به توکلی هشدار داد که چرا در خصوص فساد برخی کاندیداها و وعدههای عوام فریبانهشان واکنش نشان نمیدهد و سکوت پیشه کرده است. عبدی در این نامه نوشت: آقاي توكلي به عنوان كسي كه دانشآموخته اقتصاد است، چرا در برابر نظرات وهنآميزي كه از سوي نامزدهاي اصولگرا در امور اقتصادي بيان ميشود سكوت ميكنند؟ از آقاي توكلي چون انسان متشرعي هستند، ميتوان پرسيد كه آيا برخي از وعدههاي آقايان مصداق عنوان تدليس نيست؟ تدليس به معناي فريب دادن و پنهان كردن واقعيت مورد معامله است.
عبدی به املاک نجومی هم اشاره کرد و ادامه داد: آقاي توكلي شما در قضيه واگذاري املاك نجومي نشان داديد كه برخلاف سكوت ساير اصولگرايان داراي اصول و انصاف هستيد. در نقد قضيه حقوقهاي نجومي اصلاحطلبان كم و كسري نگذاشتند ولي در موضوع املاك شهرداري در آن سو فقط جنابعالي لب به سخن گشوديد و شما خوب ميدانيد كه واگذاري اين املاك به جز با دستور شهردار در اختيار هيچكس ديگري نيست. او در مناظره گفت كه آنها را به رفتگران! واگذار كرده است. از شما انتظار ميرود كه از موضع عدالتخواهي و شفافيت اسامي اين رفتگران عزيز را افشا فرماييد تا ميان نقدتان به آقاي روحاني و قاليباف موازنهاي حداقلي برقرار شود.
عبدی بی راه هم نمی گوید. احمد توکلی که همیشه به عنوان منتقد منطقی و بیطرف شناخته میشود حالا مدتی است که با نگاهی به نوشتههایش در صفحه شخصی خود در توییتر متوجه میشویم که توپخانه خود را به سمت دولت تنظیم کرده است و بدون در نظر گرفتن وعدههای عجیب اقتصادی کاندیداهای اصولگرا به انتقاد از روحانی می پردازد.
اما چه اتفاقی افتاده است؟ آیا او تنها فرد میانهرو در جریان اصولگرایی است که این روزها تغییر مواضع داده است؟ واقعیت این است که احمد توکلی در این مسیر تنها نیست. با نگاهی گذرا به فعالیتها و اظهار نظرهای چهرههای میانه رو و عقلای جریان اصولگرایی متوجه میشویم که بسیاری از آنها یا سکوت کرده اند یا دیگر خبری از آن مشی میانهروی آنها خبری نیست.
مثلا مدتی است که دیگر امیر محبیان تئوریسین خوش فکر و میانهرو جریان اصولگرایی حضور چندانی در رسانهها ندارد. گویی خسته است. این را می توان از سکوت تقریبا یک ماهه وی در رسانه ها نیز متوجه شد. او که بارها به اصولگرایان در موارد مختلف از جمله ابهامات در مبانی فکری این جریان سیاسی هشدار داده بود حالا تقریبا یک ماه است که روزه سکوت گرفته است. عباس عبدی هم به آن اشاره کرده است. او که اخیرا در استودیوی فرارو حضور پیدا کرده بود، گفت: مدتی است امیر محبیان سکوت کرده! دلیلش را نمی دانم اما عجیب است که او در این فضای انتخاباتی چرا حضور چندانی ندارد و ترجیح داده است ساکت بماند.
اما در این مسیر محبیان تنها اصولگرایی نیست که سکوت کرده است. برخی دیگر در آغاز فصل انتخابات مانند محمدرضا باهنر بارها و بارها مواضعی را اتخاذ کرد که بیشتر حمایت از دولت بود تا اصولگرایان. حتی با وجود اینکه اعضای جمنا تاکید داشتند او نیز جز این تشکل سیاسی است اما مواضعش نشان میداد که به علی لاریجانی و حسن روحانی نزدیک تر است تا تشکل هایی مانند رهپویان و ایثارگران.
اما این روند ناگهان تغییر کرد. اوکه بعد از مناظره اول کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری در نشست سالانه اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به حمایت از عملکرد دولت پرداخته بود بعد از اینکه مورد حمله رسانهای تندروها قرار گرفت برای مدت کوتاهی سکوت کرد و بعد از مناظره سوم در گفتوگویی با تغییر موضع اظهار کرد: قلب بسیاری از علاقمندان به انقلاب با بداخلاقی های مناظره ها جریحه دار شد؛ خوب بود به آقایانی که می خواستند مناظره کننده دستگاه دروغ سنجی نصب می شد. اینها در بسیاری موارد نتوانستند کاپ اخلاق را حفظ کنند، البته برخی مانند آقای رئیسی تلاش، زیادی کرد و پا از چارچوب ها فراتر نگذاشت. پاسخهای دولت یازدهم چیزی نبود که قانع شوم.
او حتی دیدگاه خود در خصوص برجام و تورم را تغییر داد. وی که در همان نشست سالانه اتحادیه جامعه اسلامی گفته بود «برخی سیاه نمایی می کنند و می گویند برجام اثری نداشت؛ ما با برجام 7 گل زدیم و حاضر نیستم به زمان قبل از برجام برگردیم» و یا اینکه «روحانی زمانی روی کار آمد که تورم 44 درصد بود، الان تورم 30 درصد کاهش پیدا کرده» حالا بعد از یک سکوت کوتاه مدت می گوید: این تصمیم از اول اشتباه بود که در رکود تورمی، تورم را تک رقمی کنیم. در مسئله برجام اینکه تمام ظرفیت دیپلماسی کشور صرف برجام شود پس تکلیف بقیه کشورها چیست. دیپلماسی ما باید دیپلماسی اقتصادی باشد سفیر ما با دوستانش می رود و در طول مدت فعالیت خود حتی یک قرار داد اقتصادی منعقد نمی کند. یکی از کاندیداها گفت اصلا باید وزارت خارجه ما به وزارت بازرگانی و خارجه تبدیل شود.
وی گفت: دولت آدم های خوبی دارد اما خسته است و حال دویدن دنبال کار را ندارند. انشاالله با تصمیمی که مردم در جمعه این هفته می گیرند تغییرات جدی را شاهد باشیم. چرا که بحران های بسیاری از جمله بحران اشتغال، اقتصادی، محیط زیست، شدت مصرف انرژی درحال سرازیر شدن به سمت ماست.
البته باز هم به این دو مورد خلاصه نمیشود. یاید به این لیست برخی دیگر از تحلیلگران اصولگرا را نیز اضافه کرد که تا پیش از انتخابات انتقادهای متعددی در خصوص جریان اصولگرایی مطرح می کردند و حالا تمام قد در حال دفاع هستند و حتی حاضر هستند حضور تیم احمدینژاد را در ستادهای رئیسی توجیه کنند. درحالی که پیش از این در انتقاد به همین تیم بارها و بارها اظهار نظرها کرده بودند.
هرچند این نخستین بار نیست که افرادی در جریان اصولگرایی بعد مطرح کردن انتقادها مختلف یا دیدگاههای میانه رو تغییر موضع دادند یا سکوت پیشه کردند. نمونه بارز این افراد را می توان «عماد افروغ» دانست. او نیز حالا مدتی است که از عرصه سیاسی کشور فاصله کرفته است و دیگر تمایلی به اظهار نظر در این حوزه ندارد. البته این بعد از آن اتفاق افتاد که سال 88 با تحولی مانند باهنر دچار شد.
او در آن دوره انتخابات جز نخستین افرادی بود که از میرحسین موسوی برای حضور در عرصه دعوت کرد. حتی در زمستان ۸۷ گفت که پس از صورت گرفتن این امر و حضور موسوی، امید داشته که بسیاری از دغدغههایش رفع شود. وی رعایت اخلاق در انتخابات را از محورهای ضروری میداند. اما افروغ ناگهان تغییر موضع داد و از موسوی حمایت نکرد و حتی بعد از انتخابات از اینکه برخی وی را به موسوی منتسب میکردند گلایه کرد. وی حتی پس از انتخابات عنوان کرد که هیچگاه نگفته موسوی چهرهای اخلاقی است، اما اینکه وی بخشی از تاریخ ماست قابل انکار نیست.
بعد از آن اظهار نظر جنجالی او در پارک ملت هم بسیار مورد توجه افکارعمومی و نهادهای مدنی قرار گرفت اما پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 او دیگر به پرسشهای سیاسی خبرنگاران پاسخ نداد و در آنها صرفا به یک جمله بسنده میکرد که دیگر قصد ندارد در این حوزه اظهار نظر کند و برای مسائل اجتماعی میتواند به خبرنگاران پاسخ دهد.
در مجموع این رفتار در میان فعالان میانهرو اصولگرا چندین شائبه ایجاد کرده است. اما مهمترین موضوع این است که برخی معتقدند معمولا هرگاه افرادی در جریان اصولگرایی ساز خود را به گونه دیگر کوک می کنند و عملکرد و مبانی اصولگرایان را به چالش می کشد از سوی برخی نهادها تحت فشار قرار می گیرند.
این همان احتمالی است که این روزها در خصوص افراد مانند باهنر و توکلی و حتی محبیان مطرح می شود. آنها معتقدند که هر سه این افراد طی ماههای گذشته یا سال گذشته بارها و بارها به طرح مسائلی پرداختند که خوشایند برخی نبود. مباره با فساد از سوی احمد توکلی، باهنر و حمایت از دولت در آستانه انتخابات و دیدگاههای معقول و میانه رو محبیان مواردی است که موجب شده است توکلی در خصوص فساد شهرداری و وعده های کاندیداهای اصولگرا سکوت کند و باهنر که برجام را دستاورد بزرگی می دانست و نمی خواست به پیش از آن برگردد حالا از آن گله دارد و محبیان که ماه گذشته جمنا را به چالش می کشید حالا روزه سکوت گرفته است.
همه اینها نشان می دهد این دوره انتخابات چیدمان صحنه بازی اصولگرایان را نه عقلای این جریان بلکه جریانهای قدرتمند تندرو تعیین کرده اند و حالا میانه روها این جریان که همچنان در تلاش هستند که در این جریان حضور داشته باشند را تحت فشار قرارداده اند و برخی سکوت را بر تغییر موضع ترجیح دادهاند و برخی دیگر تغییر موضع را.