الهبداشتی معتقد است که ملاصدرا از آنجا که به تفسیر قرآن پرداخته و متعهد به روایات بوده است، حکیمی قرآنی است و امروز میتواند در سازگاری علم و دین به ما کمک کند.
به گزارش ایکنا، علی الهبداشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این پرسش که جایگاه ملاصدرا در تاریخ حکمت اسلامی چیست؟ گفت: ملاصدرا را باید فراتر از یک فیلسوف اصطلاحی دانست، زیرا او به عنوان یک عالم دینی به تمام معنا بود.
الهبداشتی تصریح کرد: آثار او تک بعدی و فلسفی نبود. همان طور که در آثار فلسفی او انسان وجهات نورانی قرآن و روایت را میبیند، علاوه بر اینها آثار مستقلی در باب تفسیر قرآن دارد و یکی از تفاسیر معتبر در نزد مفسران تفسیر ملاصدرا است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم ادامه داد: از سوی دیگر ملاصدرا به روایات نیز تعهد داشت و در همین زمینه میتوان به شرح ملاصدرا بر اصول کافی اشاره کرد که از مفصلترین شرحها بر این کتاب است. از این جهت او یک حکیم الهی به تمام معنا و یا یک حکیم قرآنی است.
وی با بیان اینکه ملاصدرا نگاهی عمیق به هستی دارد، گفت: این نگاه در تفسیر او تاثیر میگذارد. باید توجه داشت که هر مفسر مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی و معناشناسی دارد که در تفسیر او موثر است. مفسرانی که از نظر معرفتشناسی ظاهرگرا هستند به خود اجازه نمیدهد که به عمق آیات بروند.
الهبداشتی ادامه داد: آیه «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ؛ و كوهها را مىبينى [و] مىپندارى كه آنها بىحركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقیقت او به آنچه انجام مىدهيد آگاه است»(نمل، ۸۸) نشان میدهد که مبانی مفسر بر تفسیر او تاثیر میگذارد.
وی ادامه داد: این آیه را یک مفسر ظاهرگرا در حد فهم کلمات عربی میفهمد، اما وقتی حکیم ملاصدرا به این آیه برخورد میکند، با بهرهای که از هستیشناسی و جهانشناسی دارد، سند محکمی برای حرکت جوهری میداند.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: اندیشه ملاصدرا نگاه انسان را به هستی عمیقتر میکند. به همین ترتیب در بسیاری از آیاتی که ظاهرگراها مانند سلفیه و اهل حدیث به ظواهر بسنده میکردند، مانند آیه «...اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ...» و یا آیاتی که به جسمانیت دلالت داشت، تفاسیر بسیار بدیعی صورت میگیرد.
وی تصریح کرد: در این آیه با نگاهی هستیشناسی ملاصدرا که حضرت حق در اعلی درجه هستی است، عرش همه ممکنات و هستیهای امکانی را در بر میگیرد و همه هستی منقاد خدای سبحان است و اینها از برکات نگاه عمیق فلسفی است که انسان میتواند در رابطه با قرآن و تفسیر عمیق از قرآن بهرهمند شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این پرسش که نسبت فلسفه ملاصدرا و هرمنوتیک متن چیست؟ گفت: یکی از مبانی ملاصدرا در نگاه به قرآن بحث هرمنوتیک یا روش فهمش است. در روش فهم متن ملاصدرا نظریهای ارائه داد که بعدها مبنای نظر سایر مفسران از جمله علامه طباطبایی شد و آن ایده حقیقت معنا و جوهر معنا است که مرحوم ملاصدرا در بحث روش فهم به آن میپردازد.
الهبداشتی ادامه داد: مفسران و حکمای ما در خصوص متن، متنمحور هستند نه مفسرمحور و حرفشان این است که ما باید تلاش کنیم تا مقاصد گوینده را دریابیم. باید ببینیم که کتاب خدای سبحان چه سخنی با بشر دارد و این مبنای مشهود علمای اسلام است.
وی افزود: ملاصدرا در خصوص این مبنا بحث جوهر مبنا را مطرح میکند و آن این است که ما در خصوص الفاظ نباید به ظواهر بسنده کنیم و همین الفاظ باید به حقایق عمیق تر آن پی ببریم که این نظریه در مرحوم علامه تحت عنوان بحث غایت معنا مطرح میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم تصریح کرد: علامه طباطبایی در این جا مثال چراغ را میزند؛ چراغ ۵۰۰ سال پیش معنای دیگر داشت و شکل متفاوت را در بر میگرفت. وقتی برق هم آمد به منزله چراغ گرفته شد و واژه چراغ برق نامیده شد. آنچه در این اشکال است، یکی است.
وی ادامه داد: حقیقت چراغ است که روشنایی دادن است. این حقیقت معنا که در این جا روشنایی است در چراغهای ۵۰۰ سال پیش بوده و در چراغهای امروز هم هست. این نگاه تاثیر عمیقی در فهم ژرف قرآنی داشته است.
الهبداشتی در پاسخ به این پرسش که امروز فلسفه ملاصدرا چه کارکردی میتواند داشته باشد؟ گفت: این فلسفه میتواند تعارض علم و دین را رفع کند؛ ما امروز یک فرهنگ عمومی بشری داریم که شامل فرهنگ علمی و قرآنی است. جهان امروز ما و فرهیختگان چه دانشگاهی چه غیر دانشگاهی، در مواجهه با این دو فرهنگ دینی - قرآنی و علمی به معنای امروز هستند که باید بتوانند این دو را با هم جمع کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم تصریح کرد: اگر انسان نتواند این دو مفهوم را جمع کند به تعارض میرسد و یا مجبور میشود یکی را رها کنند و یا به تعابیر نامعقول و من عندی دست بزنند. ما با فهم عمیق میتوانیم نسبتی میان فرهنگ دینی و فرهنگ علمی متداول روز برقرار کنیم بدون اینکه قرآن را کنار بگذاریم و یا مانند کلیسای قرون وسطی بخواهیم با پدیدههای علمی مبارزه بکنیم، هر دوی اینها را میتوانیم به نحو منسجم و منظم داشته باشیم و فلسفه ملاصدرا این امکان را برای ما فراهم میکند.