"سکوت" سرشار از ناگفته است!
داستان پرماجرای اصولگرایان و احمدینژاد به نقطهاوج خود نزدیک میشود؟!

بسیاری از اصولگرایان مثل زمانی که احمدینژاد برخلاف نظر رهبری در انتخابات ثبت نام کرد، در برابر رفتار اخیر او و بست نشینی رفقایش سکوت کردهاند.

احمدینژادیها و خوارج
ابراهیم فیاض، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران بستنشینان را با خوارج مقایسه میکند. او به خبرآنلاین گفته: احمدینژاد در مسیر مرگ تدریجی قدم گذاشت و روز به روز هم مرگش پررنگتر میشود. هرچه دست و پا هم میزند در باتلاق بی نامی، بیشتر فرو میرود. هرچه هجوم میآورد، بیشتر مبتذل میشود. مثل موقعی که رهبری توصیه کردند «در انتخابات نیا»، اما آمد و ردصلاحیت شد. بعد هم او و بقایی در روز انتخابات خودشان به خودشان رأی دادند! یعنی دچار ابتذالهای پشت سرهم شدند. مشی خوارج همین است که یک نوع عرفان را با عدالت قاطی کردند. همانی که احمدینژاد دچارش شد، بنابراین سرنوشت احمدینژاد به شدت عبرت آموز است. او اول به شدت طرفدار عدالت طلب عرفانی بود؛ اما آخرش به سمت لیبرالیسم اصلاح طلبی رفت و آن زمان اصلاح طلبان تحویلش نگرفتند.
این جامعه شناس ادامه داد: خوارج به نهروان رفتند و بست نشستند. بعد شروع کردند عبادت کردند، یک دفعه آنها را هیجان رومی گرفت و به مردم حمله کردند و موجب کشت و کشتار و ناامنی شدند. در واقع هرکس را که طرفدار علی بود میکشتند. حضرت علی به نهروان آمد، پرچم سفید زد، خوارج را نصیحت کرد و خواستار توبه آنها شد اما کسانی که بر موضع خود ماندند با آنها جنگید. بعدها خوارج در تاریخ تبدیل به جریان بی دینی شدند. مثل یهودیها میگفتند «خدا اراده ندارد، دست خدا بسته و دست انسان باز است»!
سوالات عباس عبدی از اصولگرایان
عباس عبدی، روزنامه نگار هم در یادداشتی که برای روزنامه اعتماد نوشته از عنوان «بن» بستنشینی استفاده کرده است. او در یادداشت خود جریان اصولگرا را مخاطب خود قرار داده و نوشته: شايد اصولگرايان به راحتي اين گروه را تخطئه و رد كنند، ولي قضيه به اين سادگي نيست. چرا كه رفتار احمدينژاد و اطرافيان او در زمان رياستجمهوري نيز كمابيش به همين شكل بود. فقدان درك از مسائل اصلي كشور و اولويت دادن به مسائل شخصي و فردي در سياستهاي آن زمان نيز جاري بود. البته آنچه گفته ميشود به معناي دفاع از قوه قضاييه نيست، بلكه در نقد رفتار اين حلقه سياسي است. اصولگرايان بايد در اين زمينه به دو مساله، پاسخ مناسبي را حداقل براي خودشان داشته باشند.
عبدی ادامه داده: اول اينكه چرا در زمان رياست وي بر دولت در برابر چنين كارهاي مشابه آن دولت، سكوت يا حتي تاييد كردند؟ آيا نميتوانيم نتيجه بگيريم كه نحوه داوري اكثر اصولگرايان درباره امور جاري كشور مبتني بر انتساب عاملان رفتار به گروه آنان يا مخالف اصولگرايان است؟ اگر عامل آن سياست جزو آنان است كه دربست تاييد ميكنند و اگر از مخالفان و منتقدان آنان است، آنان را دربست تخطئه ميكنند؟ موضوع دوم اين است كه اصولگرايان تاكنون به اين پرسش پاسخ ندادهاند كه چرا احمدينژاد و يارانش كه از دل اصولگرايان بيرون آمدند در فاصله اندكي از اوج رفاقت، به يك ضديت حاد با آنان رسيدند؟ آيا از ابتدا آنان را اشتباهي جزو خود ميدانستند؟ يا آنكه اين افراد دچار تحول پيشبيني نشده شدهاند و چنين رفتاري از خود نشان ميدهند؟
در این باره فرارو سراغ بعضی چهرههای اصولگرا رفته است. با این حال بسیاری از آنها مثل زمانی که احمدی نژاد برخلاف نظر رهبری در انتخابات ثبت نام کرد، سکوت کردهاند. نه رفتار احمدی نژاد را تایید میکنند و نه حاضرند درباره حمایتهای گذشته خود از او حرفی بزنند. فرقی نمیکرد چه اعضای جبهه پایداری، چه اعضای جامعه روحانیت مبارز و چه اعضای حزب موتلفه ترجیح دادند سخنی در ارتباط با احمدینژاد بر زبان نیاورند. حمید ترقی، عضو حزب موتلفه به فرارو گفت: واقعا در شرایطی که نصف مردم برای پیروزی در برابر داعش جشن میگیرند و نصف دیگرشان عزادار زلزله هستند ما باید دنبال بچه بازیهای بقایی بیفتیم؟ مساله اول کشور که اینها نیستند. وقت مردم را به خاطر بستنشینی دو نفر نگیرید. ما که نباید آلت دست آنها شویم.
کنعانی مقدم: اصولگرایان برائت از مشرکین انجام دهند
حسین کنعانی مقدم، فعال سیاسی اصولگرا تنها کسی بود که درباره احمدینژاد اظهار نظر کرد. او در گفت و گو با فرارو اقدامات اخیر بقایی و احمدینژاد را ساختار شکنانه خواند و گفت: این اقدامات ساختارشکنانه و اعتراضی به دو قوه مقننه و قضاییه که دو قوه مهم نظام هستند، توهین است که بر اساس قانون جمهوری اسلامی جرم محسوب میشود. دادستان به عنوان مدعی العموم باید اقامه دعوا کند و موضوع حل و فصل شود.