گزارشی از تاثیر نابرابریهای غیرموجه بر جامعه
آفت آقازادگی!
فرشاد مومنی: نابرابریهای غیرموجه، مشروعیتسوز و بحرانساز هستند. وقتی این نابرابریها از یک حدودی فراتر میرود، الگوی مسلط مناسبات اجتماعی به جای آنکه الگوی همکاری، تقسیم کار عقلایی و تخصصی شدن امور باشد، به سمت الگوی ستیز میل میکند. احمد نقیبزاده: جامعه ما در همه سطوح احتیاج به تصمیمگیریهای شلاقی دارد. تصمیمگیری شلاقی به معنای فوری، قاطع و حسابشده است، اما اگر قرار باشد تنها در یک مورد این تصمیمگیریهای شلاقی صورت بگیرد نوعی کلاهگذاری سر مردم است.
فرشاد مومنی، کارشناس اقتصادی: عدم برخورد با آقازادهها خطرناک است
رفتارهای اخیر تعدادی از آقازادهها در فضای مجازی چه تاثیری بر شکاف اجتماعی و دلسردی مردم از مقاومت در شرایط سخت کنونی دارد؟
موضوع آقازادهها یک موضوع جدی و اساسی است و متاسفانه از آنجا که ما هیچوقت تمرکز جدی و ویژه بر موضوعاتی از این دست نداشته و نداریم، این موضوعات آنقدر استمرار پیدا میکند تا منجر به خلق یک وضعیت بحرانی شود. درواقع شرایطی که اکنون شاهد آن هستیم، استمرار مناسباتی است که در آن نسبت به نابرابریهای غیر موجه، حساسیت و دقت کافی وجود ندارد.
مناسبات مبتنی بر ستیز چه تاثیری بر مراودات و مناسبات اجتماعی دارد؟
مناسبات مبتنی بر ستیز سبب میشود تا انباشت سرمایههای انسانی دچار اختلال شده و همچنین انباشت سرمایههای فیزیکی با محدودیت و چالش جدی روبهرو شود. اثر این اتفاق بر عملکرد اقتصادی به صورت رشدهای اقتصادی اندک، نوسانی و بیکیفیت ظاهر شده و برآیند آن گسترش فقر و عقبماندگی است. آنچه در جامعهشناسی توسعه اضافه شده، آن است که اگر نابرابریهای غیرموجه رو به افزایش، بستر اجتماعی برای به رخ کشیدن پیدا کند، جامعه را به سمت آشفتگی یا آنومی اجتماعی هدایت میکند.
منظور شما آن است که ادامه این روند منجر به آشفتگی اجتماعی میشود؟
دقیقا؛ متاسفانه شرایط کنونی اجتماعی ما به دلیل برخی رخدادها مانند رفتارهای اخیری که شاهد آن بودهایم بسیار به چنین شرایطی نزدیک شده است. در واقع شرایط آشفتگی اجتماعی را بیهنجاری یا ناهنجاریهای گسترده و وسیع به حساب میآورند. کارشناسان معتقدند مرحله پساآنومی اجتماعی مساله فلج اجتماعی و درنهایت اضمحلال جامعه است. این شرایطی است که ناهنجاریها و بیهنجاریها خصلت سازمان یافته پیدا کرده و سازمانهای تبهکاری صحنه گردان میشوند.
راهکار مقابله با این پدیده چیست؟
برای اینکه موضوعاتی مانند آقازادهها به شکلی اصولی، دقت نظر گردانندگان و قاعدهگذاران جامعه را جلب کرده و برای آنها آشکار کند که هزینه و فرصت غفلت از موارد در چه مواردی ظاهر میشود، مناسبترین توصیه آن است که قاعدهگذاران مجموعه چهار جلدی آندره فونتن درباره پیدایش اتحاد جماهیر شوروی و فرآیندی که منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد، مرور کنند. در این کتاب نشان داده میشود چگونه یک ابرقدرت که اصلیترین سرزمینهای جهان را تحت کنترل داشت و برای سالهای طولانی توانسته بود هم در رقابتهای تسلیحاتی و هم فناوریهای فضایی اروپاییها را پشت سر گذاشته و با امریکا پنجه در پنجه شود و در برخی موارد در دوره جنگ سرد از امریکا چه در زمینه تسلیحات و چه فناوری جلو بیفتد، به واسطه بیاعتنایی به نابرابریهای غیر موجه فزاینده و ایجاد بستر اقتصادی و اجتماعی برای افرادی که به صورت غیرعادی و بیرابطه ثروتمند شدهاند بتوانند امکانات خودرا به رخ آنهایی که ندارند بکشند چگونه سبب شد تا اتحاد جماهیر شوروی نه از طریق دشمن بیرونی بلکه به اعتبار آثار و عوارض مشروعیت زدای این مناسبات از درون فرو پاشید.
یعنی عدم برخورد با این پدیده اتفاقات ناگواری را به همراه خواهد داشت.
درست است. مساله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از این نظر بسیار مورد توجه است یک کشوری که از نظر نیروی تولیدی و رقابت با بزرگترین قدرت جهان تواناییهای قابل اعتنایی از خود نشان داده بود و یک ماشین نظامی و امنیتی قدرتمندی داشت که مردم را تحت کنترل قرار میداد با وجود همه این تواناییها به واسطه آثار ناهنجار ترکیب نابرابریهای ناموجه و بستر اقتصادی اجتماعی امکانپذیرکننده به رخ کشیدن نابرابریها از درون فروپاشید و هیچیک از تواناییهای علمی، فنی، نظامی و امنیتی نتوانست مانع فروپاشی شود.
عدم برخورد با افراد موسوم به آقازادهها چه تبعاتی برای کشور به همراه دارد؟ چرا با این افراد برخوردی صورت نمیگیرد؟
برای پاسخ به این سوال میتوان به جلد چهارم کتاب آندره فونتن رجوع کرد. در جلد چهارم فونتن نشان میدهد عنصر کلیدی مشروعیتزدا برای اتحاد جماهیر شوروی عدم توانایی دستگاه قضایی اتحاد جماهیر شوروی است. فونتن در جلد چهارم این کتاب که فرآیند فروپاشی را به نمایش گذاشته، میگوید دستگاه قضایی که برای کوچکترین خطاهای سیاسی و امنیتی وحشتناکترین تنبیهها را در نظر میگرفت، تیغ این دستگاه رهبران حزب کمونیست، فرزندان و وابستگان آنها را شامل نمیشد و بدینترتیب وقتی آن افراد احساس مصونیت قضایی داشتند بستر برای فساد میان آنها فراهم میشد.
احمد نقیبزاده، جامعه شناس سیاسی: از دسترفتن اعتماد مردم، نتیجه پدیده «آقازادگی»
پدیدهای به نام آقازادگی گرچه پیش از این هم وجود داشته و تاثیرگذار بوده است، اما مدتی است به مدد فضای مجازی بیش از گذشته به چشم میآید و اخبار و حواشی مربوط به آن بیشتر شنیده و دیده میشود. به نظر شما در شرایط کنونی پدیده آقازادگی در جامعه چه تاثیری میگذارد؟
اولین تاثیر این است که مهمترین پشتوانهای که جمهوری اسلامی داشته، یعنی اعتماد مردم از دست میرود. مردم بهشدت نسبت به الیت یا نخبگان سیاسی بدبین میشوند. این بیاعتمادی ممکن است منجر به این شود که مردم رهبران خود را در جایی دیگر جستوجو کنند.
چقدر ساختار اداری و سیاسی- اجتماعی ما در به وجود آمدن فرهنگ آقازادهسالارینقش داشته است؟
این فساد و رانتخواری با ساختار اداری و سیاسی-اجتماعی ما بسیار مرتبط است و ساختار باعث ایجاد ویژهخواری و فساد میشود. البته خویشاوندسالاری هم در فرهنگ ما همیشه وجود داشته است ولی نبود قانون و از سویی دیگر نبود نظارت کافی و مطبوعات آزاد که فساد را تعقیب کنند همگی دست به دست هم میدهد و باعث گسترش پدیده آقازادگی همراه با فساد و رانت میشود.
وجود قوانین درست و بستن مجاری فساد تنها راهکار است. بستن مجاری فساد به این معنی است که همه سیستمها و هر جایی که پول رد و بدل میشود کاملا مشخص باشد.
به راهکارهای مقابله با این پدیده اشاره کردید. در شرایط کنونی که هر روز با اخبار حول فساد و رانت مواجه هستیم برخی به راهکارهای فوری و فوتی و به اصطلاح ضربتی اشاره میکنند؛ راهکارهایی که شما ارایه میکنید مثل رجوع به قانون و تشدید نظارت به عنوان راهکارهایی که فوری محسوب نمیشوند و زمانبر بوده و نیاز به اصلاح است. شما چقدر با راهکارهای ضربتی در این مورد موافق هستید؟
جامعه ما اساسا در همه سطوح احتیاج به تصمیمگیریهای شلاقی دارد. تصمیمگیری شلاقی به معنای فوری، قاطع و حسابشده است که باید در همه سطوح وجود داشته باشد، اما اگر قرار باشد تنها در یک مورد این تصمیمگیریهای شلاقی صورت بگیرد نوعی کلاهگذاری سر مردم است. برای نمونه یکی دو مورد دستگیری صورت بگیرد و بعد روال سابق ادامه پیدا کند مردم فورا حس میکنند و متوجه میشوند. اینگونه اقدامهای بینتیجه آثار سوء بیشتری دارد.
با این حال ما شاهد این هستیم که تمرکز بیشتر بر حل مساله خارجی است. در حالی که رانت خواری و فساد در داخل هم به همان میزان به مردم فشار میآورد. به نظر شما آیا یکی از این دو مساله از نظر تاثیرگذاری و برخورد بر دیگری ارجحیت دارد یا خیر؟
مساله این است که موضوعات خارجی تماما در اختیار ما نیست و نمیتوانیم به راحتی با آن مقابله کنیم. در چنین شرایطی وقتی فساد داخلی هم به صورت گسترده وجود داشته باشد، فشار مضاعف اقتصادی و روانی بر دوش مردم میگذارد. بنابراین باید بیشتر به فکر نظم و انضباط داخلی بود.
برای باورپذیر شدن این برخوردها چه باید کرد؟ اساسا حکومت میتواند متولی این کار باشد؟
بله، سیستم میتواند، اما دولت به معنی قوه مجریه به تنهایی نمیتواند. اگر این کار با صداقت صورت بگیرد مردم هم کمکم باور میکنند. من زمانی جذب این نظام شدم که دیدم مسوولان فرزندان خود را زندانی و اعدام میکنند. متوجه شدم که این نظام اصولی دارد و با کسی هم در مورد اصولش شوخی ندارد. اما به تدریج متاسفانه منافذی باز شد و فساد ذره ذره رخنه کرد و دامن خیلیها را گرفت که اغلب خانواده همین مسوولان بودند. اولین کاری هم که میتوانستند انجام دهند استفاده از رانت اطلاعاتی بود. اطلاعاتی که به دست میآوردند که قرار است چه کاری صورت بگیرد یا چه قانونی تصویب شود، بهترین فرصت در اختیارشان قرار میگرفت. در همه جای دنیا به خصوص کشورهای پیشرفته قانونی وجود دارد که از وزیر تا خانواده او حق ندارند از رانت استفاده کنند.
اشاره کردید زمانی جذب این نظام شدید که دیدید مسوولان با فرزندان خود هم برخورد میکنند. به نظر شما چه اتفاقی در این ٤٠ سال رخ داد که خیلی از افراد نسل اول انقلاب تغییر کردند؟
به تدریج یک ثروتی وارد جامعه شد و دست و دلبازیها شروع شد. ما متاسفانه خیلی سریع وارد تجملات و مصرفگرایی شدیم. اگر همان سیستم کوپنی ادامه پیدا کردهبود و پولها صرف سازندگی میشد خیلی کارها در این چند دهه میتوانستیم انجام دهیم. دولت اساسا نگاهش به بیرون جدیتر از نگاه به داخل است. در حالی که ما از ابتدا میگفتیم که دولتی موفق است که نگاهش به داخل باشد و داخل را نظم دهد.
چند خبر در مورد آقازادهها
کسانی که در غرب تحصیل کردهاند خود را رشد یافته میدانند
«کسانی بودند که صریحا میگفتند قبل از انقلاب درباریان خوردند و بردند، حالا نوبت ما است که بعد از تحمل زندان و شکنجه به نان و نوایی برسیم؟! آیا ما همچنین تفکری داریم؟!»
این بخشی از صحبتهای آیتالله محمدتقی مصباحیزدی در دیدار با اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری است که دیروز در کانال تلگرامی قرارگاه عمار، منتشر شد.
او در ادامه خطاب به اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری گفت: «عامل انحراف در دل همه ما وجود دارد؛ اگر هنوز فعال نیست، بهخاطر این است که شرایط و موقعیت مناسبی پیش نیامده و اگر روزی شرایط فراهم شود، معلوم نیست ما همچنین حرفهایی نزنیم.»
رییس مرکز آموزشی و پژوهشی امام خمینی در بخش دیگری از این دیدار به ربا و رباخواری اشاره کرد و گفت: «زمانی ربا با نرخ ١٢ درصد جنگ با خدا تلقی میشد؛ اما امروز ٣٠ درصد سود را اسلامی میدانیم! در حالی که بسیاری از مشکلات اقتصادی و ورشکستگیها ناشی از همین امر است.» مصباحیزدی در مورد مصرف وجوهات شرعی از سوی امام نیز توضیح داد: «امام (ره) در مصرف وجوهات برای خانواده خود نیز بر اساس مبانی دینی رفتار میکردند؛ تا جایی که مرحوم حاج آقا مصطفی، اگر از برخی مراجع دیگر شهریه نمیگرفت، حتی نمیتوانست زندگیاش را اداره کند.
امروز نیز جانشین صالح ایشان همین گونه است؛ ایشان به فرزندانشان اجازه ورود به فعالیتهای اقتصادی را ندادهاند و برخی از آنها هنوز هم در منزل اجارهای ساکن هستند.»
او در بخش دیگری از سخنانش به موضوع ارتباط با غرب و نگاه لیبرالی مهندس بازرگان نیز اشاره کرد و گفت: «مهندس بازرگان با وجود اینکه در حوزه شخصی فردی متدین بود و حتی کتابهای دینی هم داشت، از نظر انقلابیون فردی غربگرا تلقی میشد، اما امروز با مشاهده برخی از مسوولان باید گفت: خدا پدر مهندس بازرگان را بیامرزد؛ برخی از ایشان به اندازه مهندس بازرگان هم اعتقاد به دین ندارند.» مصباحیزدی افزود: «آنچه جای تعجب دارد این است که ما به عنوان یک کشور اسلامی و انقلابی که امام (ره) آن را پایهگذاری کرده، درصدد هستیم که برای حل مشکلاتمان نسخهای از دشمنان بگیریم؛ یعنی با این همه منابع غنی به سمت کسانی که فساد و مشکلاتشان عیان شده، دست دراز کنیم.»
او همچنین ادامه داد: «متاسفانه باید گفت: امروز تعداد کسانی که با خودباختگی در مقابل امریکا و تمدن غربی گرایشهای لیبرالی دارند، از دوران انقلاب بیشتر است. شاید یکی از دلایل این امر این باشد که افراد تحصیل کرده بهخصوص کسانی که در غرب تحصیل کردهاند خود را رشدیافتهتر میدانند.»
استاندارد دوگانه در برخورد با آقازادهها
سیداحمد علمالهدی، امام جمعه مشهد روز گذشته در حاشیه سفر به گناباد نسبت به حواشی اخیر برخی آقازادهها واکنش نشان داد. علمالهدی البته در این موضعگیری تفاوتی میان پدران این افراد قائل شد و نحوه برخورد با آقازادهای که پدرش روحانی است را با برخورد با آقازادهای که پدرش ملبس نیست، تمییز داد.
امام جمعه مشهد گفت: اگر آقازادهای وجود داشته باشد که فرزند یک روحانی بوده، اما فساد کرده باشد مسوولیتش به گردن خود آن شخص است و پدرش تقصیری بر عهده ندارد مگر اینکه آن فرد بالغ نبوده باشد. هیچ فسادی در جامعه روحانیت وجود ندارد، اما ممکن است در برخی از موارد فرزندان این افراد ناخلف بوده و کارهای ضد ارزشی را انجام دهند.
همه ما شاهد بودیم که این بزرگوار در احتیاجات اولیه زندگی خود هم کمبودهایی داشت، اما در حالی بزرگترین روحانی نجف بوده و بزرگترین کتاب شیعه را هم تالیف کرده بود پسرش گرایشات تودهای و کمونیستی داشت که اصلا دلیل بر فساد خود این فرد نمیشود.
علمالهدی تاکید کرد: با توجه به همین مساله باید گفت که فساد فرزندان دلیلی بر فساد روحانیت نمیشود البته باید این را هم در نظر داشت که این حرف در صورتی درست است و آن هم اینکه فرزندان افراد از رانت پسر فردی خاص بودن استفاده کرده و خلافهایی را مرتکب شده و فساد کرده باشد که در این صورت حتما باید با آن پدر برخورد کرد.
ژنهای خوب به جان اقتصاد کشور افتادهاند
محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات دولت دوازدهم روز یکشنبه در گفتگو با روزنامه ایران از حضور مخرب ژنهای خوب در عرصه اقتصادی کشورانتقاد کرد. جهرمی در این مصاحبه با اشاره به مزیتهای اجرای کامل دولت الکترونیک گفت: اگر در نظام فرآیندی دولت الکترونیک همه دستگاهها به یکدیگر متصل شوند و مطابق استاندارد، تبادل اطلاعات داشته باشند دیگر قانون منع مداخلات که ژنهای خوب مرتبا با آن درگیر هستند و مثل زالو به جان اقتصاد کشور افتادهاند، نمیتوانند فعالیت کنند.