احزاب اصلاحطلب منحل میشوند؟
«تصور میکنم که آقای خاتمی قصد ورود به عرصه سیاست را نداشته باشند و از ناچاری با کلیت این مجمع موافقت کنند، اما اینکه خود ایشان وارد عرصه شوند و بپذیرند که هزینه سیاسی موجود را بدهند، بعید است زیرا گمان میکنم آقای خاتمی شرایط موجود سیاسی را برای فعالیت مناسب نداند».
دیروز نیز محمود میرلوحی در گفتوگویی با «ایرنا» موضوعاتی را مطرح کرد که گرچه در تشریح وظایف شورای عالی اصلاحطلبان بود؛ اما به موضوعاتی دامن زد که شاید رفع آنها نیاز به همفکری تمام نیروهای ارشد اصلاحطلبان دارد. میرلوحی گفته است که «شورای عالی اصلاحطلبان به دنبال ایجاد یک حزب به نام مجمع اصلاحطلبان است؛ اما نه با ویژگی احزاب کنونی. اصناف و احزاب گوناگونی مثل صنف معلمان، کارگران، پزشکان و دانشجویان یا احزابی مثل اتحاد ملت، کارگزاران، اعتماد ملی یا مردمسالاری وجود دارد و هدف شورایعالی اصلاحطلبان این است که همه این احزاب در حزب مجمع اصلاحطلبان مستحیل شوند».
میرلوحی در پاسخ به این سؤال که آیا احزاب اصلاحطلبی مثل حزب اتحاد ملت منحل و سپس عضو حزب مجمع اصلاحطلبان میشوند، پاسخ داده است: «بله، این اتفاق باید بیفتد. در غیراینصورت ما همین حالا هم شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را داریم». از چنین سخنانی میتوان برداشت کرد که هدف طیفی از اصلاحطلبان تجمیع تمام احزاب و فعالیت واحد آنها با عنوان مجمع عالی اصلاحطلبان است.
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، موضع رسمی این حزب را اعلام کرد و به «شرق» گفت: «حزب کارگزاران سازندگی با کلیت تشکیل مجمع عالی اصلاحطلبان موافق است؛ مشروط بر آنکه پارلمان اصلاحات در قالب یک حزب جدید ظاهر نشود و صرفا نقش ایجاد ائتلاف احزاب اصلاحطلب با یکدیگر را داشته باشد. از سوی دیگر باید با دوره زمانی مشخص فعالیت کند. برای مثال یک یا دو دوره انتخابات ائتلاف فراگیری میان احزاب برقرار کند تا آن انتخابات مدنظر به شکل مطلوب انجام شود. موضوع دیگری که باید به آن اشاره کنم، این است که باید نیمی از کرسیهای پارلمان اصلاحات یا همان مجمع عالی اصلاحطلبان از حوزههای مختلف استانی باشد و این حوزهبندیها براساس حوزههای انتخابی در مجلس شورای اسلامی صورت بگیرد تا استانها بتوانند در این ائتلاف نقشآفرینی کنند. حزب کارگزاران با این موضوع که همه احزاب در مجمع کرسیهای مساوی داشته باشند، موافق نیست و تعداد کرسی احزاب باید متناسب با فراگیری حزب، تعداد کرسیهای حزب در مجلس و شوراهای شهر و روستا، تعداد رسانههای در اختیار و فعالیت مؤثر حزب در استانها تعیین شود. در نهایت باید بگویم که انحلال احزاب اصلاحطلب بههیچوجه پذیرفتنی نیست و مجمع نمیتواند و نباید باعث ادغام احزاب شود».
علی تاجرنیا، عضو سابق حزب اتحاد ملت، معتقد است که: «یک آسیب جدی در فضای سیاسی وجود دارد و آن اثرگذاری متفاوت احزاب بر عرصه سیاسی است؛ موضوعی که باعث شده شورای هماهنگی اصلاحطلبان مؤثر عمل نکند. به نظر میرسد که در شورای عالی اصلاحطلبان احزاب به صورت جبههای عمل خواهند کرد. تفاوت ایران با سایر کشورها این است که احزاب در کشورهای دیگر هریک به صورت مستقل در انتخابات شرکت میکنند و پس از انتخابات با یکدیگر ائتلاف میکنند؛ اما در ایران ائتلاف قبل از انتخابات صورت میگیرد و این باعث میشود که پس از آن سهمخواهیهای سیاسی آغاز شود. اگر نیروهای سیاسی بتوانند فارغ از سهمخواهیها با یکدیگر یک ائتلاف سازنده بکنند، قدم مثبتی در جهت توسعهیافتگی برداشتهایم، اما اگر فقط ظاهر حزبگرایی در مجمع وجود داشته باشد، اما کنش و عملکرد حزبی وجود نداشته باشد، آفتهای مجمع بیش از مزایای آن خواهد بود. اکنون نمیتوان گفت که آیا مجمع عالی میتواند، باید توفیق سیاسی شود یا خیر و باید اظهارنظر دقیق به بعد از تعیین سازوکارها موکول شود. در عموم موارد احزابی که در ائتلاف در اقلیت قرار میگیرند، از ائتلاف کنارهگیری میکنند؛ اگرچه آن اقلیتها در روند انتخابات نمیتوانند چندان تأثیرگذار باشند، اما بر دامنه اختلافات حزبی میافزایند. درعینحال باید اشاره کرد که احزاب اصلاحطلب هموزن یکدیگر نیستند و باید در مجمع اعتبارسنجی و جایگاه هر حزب مشخص شود. درعینحال اگر در نهایت دو یا سه حزب به این مجمع بپیوندند، نمیتوان گفت: مجمع در تشکیل خود موفق بوده است؛ زیرا دیگر ائتلافی صورت نخواهد گرفت».
این فعال سیاسی درباره جایگاه تحزب در ایران و راهکارهای بهبود شرایط فعالیت احزاب اظهار کرد: «واقعیت این است که ساختار در کشور ما نهتنها تحزب را تقویت نمیکند بلکه درصدد محدودکردن آن است. متأسفانه تبلیغات رسمی علیه تحزب است و طوری به مردم القا میشود که فعالان حزبی برای کسب قدرت فعالیت میکنند. تا زمانی که قوانین بالادستی اصلاح نشود و مسئولان متوجه نشوند که حزبگرایی میتواند باعث توسعه کشور شود، فعالیت حزبی نمیتواند بهدرستی صورت بگیرد. در کشور ما به دلیل آنکه دموکراسی به طور کامل وجود ندارد، تحزب نیز از کارکرد خود افتاده است. البته معیارهای دموکراسی تعریف شده است، اما حتی تعریف دقیقی از فعالیت حزبی در ایران وجود ندارد».
ابراهیم امینی، عضو حزب اعتماد ملی درباره بایدها و ملاحظات مجمع اصلاحطلبان گفت: «پارلمان اصلاحات یا همان مجمع اصلاحطلبان مانند یک تیغ دولبه است که از سویی میتواند منشأ اتحاد احزاب اصلاحطلب شود و از سوی دیگر در صورت نبود سازوکار مناسب میتواند باعث ایجاد اختلافات عمیق شود؛ بنابراین اگر قرار است که فعالیت حزبی اصلاحطلبان ذیل این مجموعه باشد، باید ویژگیهایی تعیین و تبیین شود که مقبولیت اجتماعی و توافق جمعی اصلاحطلبان را به همراه بیاورد و نیروهای اصلاحات با تمام وجود بپذیرند که نظر این مجمع فصلالخطاب است. از سوی دیگر اگر این مجمع میخواهد که کارکرد یک پارلمان را داشته باشد، باید تصمیماتش برگرفته از خواستههای اصلاحطلبان باشد. نادیدهگرفتن نوع نگاه اصلاحطلبان، مجمع را به حاشیه میبرد زیرا زمانی مجمع اصلاحطلبان میتواند توفیق داشته باشد که مردم اعضای آن را نمایندگان خود بدانند. تحقق تمام اینها نیاز به یک سازوکار دقیق، منسجم و حسابشده دارد. با چنین شرایطی میتوان به فعالیت مجمع امیدوار بود و آن را سبب خیری در فعلوانفعالات سیاسی دانست. مرحله بعد از تعیین سازوکار رویکرد احزاب اصلاحطلب به این مجمع است. اگر قرار باشد که هریک از احزاب مدام سهمخواهی کنند و تمایل داشته باشند که حضورشان در نگاه مردم پررنگتر از دیگر احزاب باشد، مطمئن باشید که چنین تشکیلاتی پا نمیگیرد».
امینی درباره دبیرکلی احتمالی سیدمحمد خاتمی بر مجمع اصلاحطلبان گفت: «بعید میدانم که آقای خاتمی وارد میدان بشود و حضور مستقیم در عرصه سیاسی را بپذیرد و حتی اگر با کلیات این مجمع موافق باشند، بعید میدانم که ریاست آن را بپذیرند».