مناظره درباره مستند «هاشمی زنده است» علیه هاشمی!


به گزارش ایرنا، در این نشست که عصر روز یکشنبه شانزدهم دی از سوی بنیاد فرهنگی روایت فتح در سالن اسوه برگزار شد، ابتدا مستند 100 دقیقهای «هاشمی زنده است» به نمایش درآمد و پس از آن، با طرح این سؤال از سوی احسان رستگار مجری برنامه که «رسالت یک مستند چیست؟»، میزگرد نقد و بررسی این مستند آغاز شد.
ابتدا فؤاد صادقی در پاسخ به پرسش مجری اظهار کرد: آنچه امروز در این سالن به نمایش گذاشته شد، به سادگی نمیتواند عنوان مستند را دریافت کند. مستند همانطور که از نامش پیداست باید دارای سند و استناد باشد. مستندها دارای یک طرح تحقیق و مفهومافزایی هستند حال آنکه این فیلم بیشتر به یک کلاژ یا ترکیبی از تصاویر آرشیوی شبیه بود که با یک دیدگاه خاص سیاسی گزینش شدهاند.
صادقی با بیان اینکه «این فیلم از ارزش هنری خاصی برخوردار نیست»، گفت: از این جهت بیشتر باید از زاویه مفهومی به این فیلم پرداخت. اهمیت این فیلم در نگاه سازندگان آن است؛ سازندگانی که با وجودی که دانشجو معرفی شدهاند ولی در واقع یک تشکل شبهدانشجویی هستند که بناست بلندگوی یک جریان خاص قدرتمند در کشور باشند؛ جریانی که در حوادث دهههای اخیر رد پای محسوسی دارد.
وی ادامه داد: تولیدات اینچنینی را به فراوانی میتوان این سالها از شبکههای مختلف تلویزیون دید؛ اتفاقا با صدای گوینده همین مستند یعنی آقای ناصر طهماسب که یکی از گرانترین گویندگان کشور است.
صادقی افزود: نگاه حاکم بر این جریان را باید در جملات پایانی این مستند دید که معتقد است انقلاب و ریل اقتصاد کشور از سال 68 به بعد به انحراف رفت و با همه تفاوتهای دولتها و مجالس شورای اسلامی که در این 30 سال روی کار آمدند، همچنان بر این انحراف پیش میرود تا وقتی کسی بیاید و این را به مسیر اصلی خودش برگرداند.
وی این نگاه به کشور و انقلاب را نگاهی بسیار خطرناک دانست و گفت: این نگاه برای رأی مردم هیچ ارزشی قائل نیست. اینکه ما حاصل انتخابهای گوناگون مردم در این 30 سال را یکسره انحراف بخوانیم، نشان میدهد که برای رأی مردم و همچنین برای رهبری انقلاب ارزشی قائل نیستیم. بهرحال از سال 68 سکاندار اصلی اداره کشور مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای هستند و بیشترین تأثیرگذاری و اختیارات را در کشور داشتهاند. هیچ شخص دیگری را غیر از رهبر معظم انقلاب نمیتوان نفر اول کشور در این 30 سال دانست. از این رو، نگاه حاکم بر این فیلم، جفا به فردی است که بالاترین مسئولیت را در این 30 سال در کشور داشته است.
این نویسنده و روزنامهنگار، نگاه توهمآمیز به مجموعه اتفاقات کشور را ویژگی این مستند خواند و گفت: بر اساس ادعای فیلم، باید بررسی کرد و دید قبل از سال 68 قطار کشور بر کدام ریل بوده که آقای هاشمی از سال 68 آن را منحرف کرده است. تا پیش از پیروزی انقلاب که قطار کشور بر ریل شاهنشاهی بوده است. بعد از پیروزی انقلاب هم که دولت موقت و مهندس مهدی بازرگان اداره کشور را بدست گرفت که قطعا از نگاه سازندگان فیلم منحرف است. پس از او نیز، بنی صدر و بعد از آن نیز دولت مهندس میرحسین موسوی سکان اداره کشور را به دست گرفتند که قطعا به نظر سازندگان فیلم همگی منحرف هستند. به این ترتیب، ما ملتی هستیم که نه از سال 68 که از ابتدای انقلاب، اشتباه کردهایم و طبق این نگاه، امام نیز از ابتدا اشتباه عمل کرده است.
صادقی افزود: روایت فیلم این است که امام در جنگ به یک فرد انحرافی اعتماد کرد و رهبر انقلاب هم در سال 76، درباره یک فرد انحرافی گفتند که هیچکس برای من هاشمی نمیشود.
وی با طرح این پرسش که اگر همه انحرافی بودند، چه کسی میتواند قطار کشور و انقلاب را روی ریل درست بازگرداند؟ گفت: پاسخ این مستند به این پرسش روشن است؛ تنها یک جریان خاص است که میتواند کشور را اداره کند؛ یک جریان امنیتی که در برهههای حساس کشور را نجات داده و اکنون هم اگر به او میدان بدهند میتواند کشور را نجات دهد.
صادقی با انتقاد از نام مستند گفت: فیلم با عنوان «هاشمی زنده است» به تمسخر جمله حضرت امام درباره آقای هاشمی میپردازد تا بگوید انحراف هنوز هم زنده است. حال آنکه واقعیت این است که آقای هاشمی دو سال است که دیگر زنده نیست و ما باید برای آینده خود تصمیم بگیریم؛ آیا میخواهیم به نسخههایی بازگردیم که همه را انحرافی میدانند؟ در 30 سال گذشته، 5 مجلس اصولگرا و دو مجلس اصلاحطلب بر کشور حاکم شدهاند، برنامههای توسعهای و بودجههای کشور عمدتا در مجالس اصولگرا بسته شده است، آیا میخواهیم بگوییم که همه را باید کنار گذاشت و به سوی یک نسخه جدید رفت که همه را اهل انحراف میداند؟
این نویسنده و روزنامهنگار تأکید کرد: اگر بخواهیم در این فضا حرکت کنیم، بهترین مسیر را برای کسانی باز کردهایم که اصل انقلاب اسلامی را اشتباه میدانند. در واقع نگاهی از جنس نگاه حاکم بر این فیلم، بهترین پاس گل به ضد انقلاب است؛ اینکه ما همه مسئولان این کشور از ابتدا تا امروز را دزد، خائن، منحرف ، جاسوس یا نادان خطاب کنیم.
وی با اشاره به تعابیری که فیلم بر آن تأکید دارد، گفت: شاهکارها و نقطه عطفهای فیلم آنجاست که از میان مناظره آقای احمدینژاد و مهندس موسوی در سال 88، بخشی را به نمایش میگذارد که دقیقا رهبر انقلاب در خطبه معروف خود در 29 خرداد 88، شدیدترین واکنش را به آن نشان دادند و بخاطر همین جملات، برای نخستین بار، رئیسجمهوری کشور را با نام در خطبههای نمازجمعه مورد انتقاد قرار دادند. همچنین در فیلم، بخشی از اعترافات زندانیان سال 88 پخش میشودکه اتفاقا رهبر انقلاب در واکنش به پخش این اعترافات از تلویزیون در عیدفطر 88 فرمودند اعترافات افراد فقط علیه خودشان دارای صحت است و درباره دیگران بیاعتبار است.
صادقی با تأکید بر اینکه «نگاه حاکم بر این فیلم، هدیه و پاس گل به ضدانقلاب است»، گفت: این نگاه به دلیل تأثیری که در همه رسانههای حاکمیتی دارد، حائز اهمیت است و متأسفانه دانشجویان و جوانانی از جنس سازندگان این فیلم نیز که میخواهند انقلابی باشند، نادانسته تحت تأثیر همان نگاه هستند؛ نگاهی که از سن آنها بیشتر است و نمیدانند که تیشه به ریشه انقلاب میزند.
وی با بیان اینکه «این نگاه به دنبال حذف همه برای گرفتن عنان مطلق قدرت در دست است»، این فیلم را دارای اشتباهات و دروغهای فراوانی دانست و گفت: در بخشهای پایانی فیلم عنوان میشود که آقای هاشمی در استخر فرح پهلوی از دنیا رفتهاند در حالیکه این یک دروغ آشکار است آن هم نه درباره زمان و مکانی که ما و سازندگان فیلم به آن دسترسی نداریم. مکانی هست در تهران متعلق به نهاد ریاست جمهوری که اصلا درون کاخ سعدآباد نیست. باغ کشاورزی بوده به نام ارکیده که بعد از انقلاب به یک ساختمان دولتی جهت برخی ملاقاتهای رؤسایجمهور تبدیل میشود و آبانبار این مجموعه، تبدیل به یک استخر کوچک سرپوشیده شده است. این استخر اکنون هم در اختیار سپاه حفاظت است. متأسفانه کسانی که این فیلم را ساختند هرگز به خود زحمت ندادهاند بروند ببینند این استخر کجاست. از این رو، من مخاطبان این فیلم را به قضاوت درباره دروغهای فاش این فیلم دعوت میکنم.
این نشست با اظهارات علی طالبیطادی کارگردان این مستند ادامه یافت که در واکنش به فؤاد صادقی سخن گفت و جاهایی دیالوگهای پینگ پنگی بین او و صادقی، محل اعتراض سلیمینمین شد.
ادامه این نشست مناظره را بخوانید:
طادی: نکته اول اینکه، خانواده آقای هاشمی به ما اتهاماتی زدند. آقای یاسر هاشمی گفتند مقدار زیادی از تصاویر مستند دروغ است حال آنکه ما اسرار مگویی نگفتیم. همه قبلا گفته شده است. حتی برخی اهل فن به ما خرده میگیرند که موارد بدیهی را دوباره طرح کردهایم. ما به آقای یاسر هاشمی نامه هم زدیم و گفتیم بیایید با هم مناظره کنیم اما از سمت ایشان جوابی دریافت نکردیم. الان هم باز اعلام میکنیم حاضریم با ایشان مناظره کنیم. البته قابل پیشبینی بود، نگاه این بزرگواران نگاه بالا به پایین است و همیشه یکطرفه صحبت کردند. یک مصاحبه میکنند نزدیک 12 روزنامه در روزهای یکم و دوم دی ماه تیتر یک میکنند. برای هیچ فیلم سینماییای چنین هجمهای نبوده است. انگار یک دکمهای وجود دارد که اگر یک خانواده خاص بزند میتواند به صورت کثیرالانتشار و زنجیرهوار روزنامهها آن را چاپ کنند. این ما را یاد روزنامه زنجیرهای انداخت.
صادقی: من صحبت از میلیارد نکردم. گفتم شما یک گروه دانشجویی هستید چطور گرانترین گوینده ایران یعنی آقای ناصر طهماسب را میآورید؟ اگر دانشجویی هستید چرا یک دانشجو را نیاوردید، پس کار دانشجویی نیست.
کارگردان: هاشمی فقط دو ماه فرمانده جنگ بود که جام زهر را به امام داد
اما شما استخر فرح را اشاره کردید. یا نمیدانید یا میدانید و نمیخواهید بگویید. استخر فرح نبود، استخر کی بود؟ شاید آقای یاسر هاشمی هم نمیداند. دو جا داشتند یکی در سعدآباد بود که آقای احمدینژاد که آمد نگذاشتند سعدآباد بروند. یک استخری آقای هاشمی ساخته بودند. آقای یاسر هاشمی گفتند 77، ولی ما تاجایی که یادمان است در دوران ریاست جمهوریشان بوده است زمانی که تورم بالا بود و مردم مشکل اقتصادی داشتند. یک شخصی است به نام لیلا امامی که زن هویداست باغ ارکیدهای داشته که در آن گل میکاشته. آن زیر هم آب انبار نبوده، این حرف شبیه شوخی است. سونا بوده که با گسترش تبدیل به استخر میشود. خانواده آقای هاشمی دو سال است چیزی نگفته، حالا به یکباره بعد از این مستند گفتند. ما حالت احمدینژادی نداریم که بیاییم رو کنیم. لیلا امامی با فرح فرقی ندارد. مشکل ما فرح نیست. مشکل این است که چرا مسئولان کشور کاخنشین هستند. اگر بناست روحانیون کاخنشینی کنند همسر هویدا همانجا مینشست. مسأله این است که روحانیون قرار نبود بروند شمال تهران زندگی کنند. این همه مسئولان از استخرهای مختلف استفاده میکنند چرا یک نفر باید استخر خاص برای خودش درست کند؟
صادقی: پس پذیرفتید که استخر فرح نبوده است که مدتهاست روی این موضوع مانور داده میشود. من توضیح دادم این استخر جریانش چه بوده است. باغ گل بوده و ابتدای انقلاب توسط بنیاد مستضعفان تملک میشود. دولت آن را میخرد و تبدیل به ساختمان میشود. بنا براین قبل از انقلاب نه کاخی وجود داشته نه استخری. اما درباره زندگی در شمال تهران، امام مگر کجا زندگی کردند؟
طادی: امام جایی که داشتند لوکس نبود. نصف خانه آقای هاشمی که الان موزه شده، 500 متر است.امام در یک جای چند وجبی زندگی میکرد یک حسینیه هم داشت که برای دیدارهای مردمی بود. اینکه بعد از فوت آقای هاشمی آمدند یک مبل پاره گذاشتند و همه را به آن ارجاع دهند که شوخی است. خواهشا از سد لتیان که آقای هاشمی میرفت و برای مرحوم شاه بود، چیزی بگویید.
طادی: آقای صادقی میگوید ما در فیلم دروغهای بسیار گفتیم. این را شما از کجا آوردید؟ ما روایت محسن رضایی را آوردیم که چطور قول تأمین میدهد و بعد نامه را به امام میدهد. انقدر که میگویند آقای هاشمی فرمانده جنگ بوده، کمتر از دو سه ماه در جنگ به عنوان جانشین فرمانده کل قوا مسئولیت داشتند، در هشتمین سال جنگ و در همین مدت کوتاه، جام زهر را به امام دادند.
صادقی: این هم دروغ است. از سال 62 تا 67 ایشان فرمانده جنگ بودند. شما اینها را نمیدانید.
سلیمینمین: نسبت تحمیل به امام تحقیر امام است نه نقد هاشمی
سلیمینمین: بله آقای هاشمی فرمانده جنگ بودند. من هم با عنوان این مستند مخالفم. ابتدا باید تشکر کنم از نیروهای جوانی که شجاعانه وارد این عرصهها میشوند تا همنسلیهایشان که پیوندشان با تاریخ قطع شده، با تاریخ پیوند بخورند. امروز ما به دلیل گسست از تاریخ ضربههای جدی میخوریم و تجربیات سنگین تاریخی را دوباره تکرار میکنیم. پیوند نسل جدید با تاریخ بسیار ارزشمند است اما این جوانان را به بردباری و پذیرش نقد دعوت میکنم. این ایراد آخر آقای صادقی به مستند قطعا درست بود. آقای هاشمی مدتی فرمانده جنگ بودند و مدت کوتاهی جانشین فرمانده کل قوا بودند. دوران جانشینیشان کوتاه بود اما دوران طولانیای فرمانده جنگ بودند. از سال 62. اما نکتهای خطاب به آقای صادقی دارم. اگر شما به جوانان ایراد میگیرید که چرا سیاهنمایی میکنید ابتدا باید به آقای هاشمی در این باره ایراد گرفت. بله این ایراد به این مستند هست که به جای انتقاد، تندروی دارد و کلیه دستاوردها را بعضا زیر سؤال میبرند. اما من از شما سؤال میکنم مگر آقای هاشمی بنیانگذار این شیوه نبود؟
هشت اشکال سلیمی نمین به مستند «هاشمی زنده است»
اما من لیستی از ایرادها به این مستند دارم.
2- اینکه بگوییم آقای هاشمی، امام را مجبور کردند، تحقیر امام است نه نقد هاشمی. امام اگر صلح را پذیرفت براساس واقعیاتی بود که بخشی از آن را آقای هاشمی برایش تشریح کرد. امام معتقد بود صلح پایدار از مسیر پیروزی در نبرد نظامی اتفاق میافتد ولی واقعیت تلخ شرایط آن روز باعث شد امام صلح را بپذیرد. آقای هاشمی تنها بازیگر این ایام نیست. امام براساس واقعیت موجود به این نتیجه میرسد که امروز پذیرش صلح به نفع جامعه است.
3- مستند به موضوع مک فارلین وارد نشده است.
4- برخی مونتاژها در فیلم خطاست آنجا که بنحوی تلاش میشود این تلقی را ایجاد کند که آقای هاشمی دارد برای بوش پدر کف میزند.
5- موسیقیای که روی تصاویر سفر حج آقای هاشمی کار شده، موسیقی در شأن حج نیست. آقای هاشمی در آن تصاویر در حال عبادت حج است ولی موسیقی برای استقبال از اشراف عرب و طاغوت است. به کار گرفتن این موسیقی درباره آقای هاشمی خطاست.
6- مستند میتوانست به بحث استقراض در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی بخوبی وارد شود که اصلا به آن نپرداخته است. یکی از ایرادات اساسی که به دولت آقای هاشمی وارد است، بحث استقراض نه برای سرمایهگذاری کلان بلکه گاهی برای مصرف است. آقای هاشمی خودشان هم به این ایراد پی بردند. ابتدا در نمازجمعه گفتند خیلی از کسانی که میگویند ما 35 میلیارد مقروض هستیم، دروغگو هستند و دارند تهمت میزنند. اما بعد از این خطبه، به آقای هاشمی گفته میشود که اطلاعاتش ناقص است. بعد ایشان مسئولیت تحقیق را به دفتر بازرسیاش یعنی آقای محسن هاشمی دادند و دفتر گزارش داد که بله چنین قرضی را برای شما ایجاد کردند و شما الان 35 میلیارد مقروض هستید.
7- نکته مهم این است که معتقدان به اقتصاد باز، به سیاست باز اعتقادی نداشتند. اقتصاد باز برای قشر خاصی دستاوردهایی داشت که نباید اجازه میدادند مردم بر آنها نظارت کنند برای همین فضای سیاسی را به شدت بستند. اینها چه کسانی بود و چگونه توانستند آقای هاشمی را در این وادی قرار دهند که بعد آقای خاتمی که فضای باز سیاسی را طرح کرد، آن همه با اقبال مواجه شد؟ این هم از تجربیات مهم ماست که دیدیم شورشهایی در شیراز، کرمان، اراک، مشهد، اسلامشهر و خیلی شهرها صورت گرفت در حالیکه اگر مقداری فضا باز بود و مسائل جامعه مطرح میشئ، شاید آن شورشها صورت نمیگرفت. اینها نکاتی است که مستند از آن غفلت کرده است.
8- درباره کنار رفتن آقای عارف، مستند به لحاظ تاریخی دچار اشتباه است. آقای عارف تحت فشار اصلاحطلبان و با دلخوری شدید کنار رفت. ولی مستند میخواهد بگوید که این کنارهگیری طبق برنامهریزی بوده است.
مجری: آقای طادی، چرا موسیقی فیلم، موسیقی «فهرست شیندلر» انتخاب شده؟ میدانید که این موسیقی خاستگاه ایدئولوژیکی دارد و درباره رژیم صهیونیستی و هولوکاست است؟
درباره موسیقی فیلم هم باید بگویم، فیلم 100 دقیقهای است و انتخاب موسیقیهای متفاوت برای آن خیلی سخت است. هر موسیقی دیگری هم انتخاب میکردیم، باز ممکن بود از نظر ایدئولوژیکی خاستگاهی داشته باشد.
درباره جمله امام، مخاطب ما متولدین دهه 70 هستند و من فیلم را برای متولدین دهه 70 به بعد ساختهام. من برای دهه خودم فیلم ساختم؛ نسلی که آقای هاشمی برای آن نسخه فرزند کمتر زندگی بهتر را پیچید و من که بچه چهارم خانواده بودم، کوپن نداشتم.
درباره بحث موشکی هم، چه کسی موشکها را آورد برای ما هم سؤال است که آقای هاشمی چرا بعدا می گوید دنیای آینده دنیای گفتمانهاست نه دنیای موشکها.