نادیا با پول و ثروت شوهرم را به دام انداخت و دل او را ربود

آن زن که با پول هایش شوهرم را به دام انداخته بود دو فرزندش را به خانه من میآورد تا مرا عذاب روحی بدهد و من مجبور شوم از سوشا طلاق بگیرم.
به گزارش خراسان، زن ۳۷ ساله که دادخواست طلاق را در دست داشت با بیان این که یک زن مطلقه با پول هایش آشیانه کوچک مرا به هم ریخت درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: سه سال بعد از آن که تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسید با «سوشا» ازدواج کردم. او جوانی بازاری بود و در زمینه فروش صنایع چوبی فعالیت میکرد.
دوران نامزدی ما دو سال طول کشید و در این مدت علاقه ما به یکدیگر صد چندان شد به طوری که «سوشا» همه زندگی من بود.
جالب آن که پدر و نامادری ام نیز همواره از من طرفداری میکردند و حق را به من میدادند این رفتارها آن قدر سوشا را دلسرد کرد که به لجبازی با من روی آورد و برای آزار و اذیت من به سوی زن مطلقهای گرایش پیدا کرد که ۱۱ سال از خودش بزرگتر بود از روزی که سروکله «نادیا» در زندگی من پیدا شد سرنوشت من و فرزندانم نیز به گونه دیگری رقم خورد اگرچه همسرم بارها میگفت: من یک تار موی تو را با صد نفر مانند نادیا عوض نمیکنم، اما آن زن با پول هایش شوهرم را در مشت خودش گرفته بود با این حال مادر شوهرم مرا خیلی دوست داشت و هیچ گاه روز تولد یا سالگرد ازدواج مرا فراموش نمیکرد زمانی که من و سوشا برای چند سال در خانه پدر شوهرم زندگی میکردیم ماجرای ازدواج موقت سوشا و نادیا لو رفت.
در همین حال آن زن که با پول هایش شوهرم را به دام انداخته بود دو فرزندش را به خانه من میآورد تا مرا عذاب روحی بدهد و من مجبور شوم از سوشا طلاق بگیرم.
اکنون دو فرزند کوچک من با روح و روانی آزرده و دلی پر از آشوب سرگردان شده اند به طوری که به یقین آینده خوبی نخواهند داشت حالا هم از زنان جوان خواهش میکنم در زندگی به همسرشان و خواستههای او توجه کنند و محیط خانه را به محلی برای آرامش و شادی تبدیل کنند چرا که هیچ گاه لذت زندگی اول و شیرینی آن تجربه نمیشود و ...
شایان ذکر است به دستور سرهنگ محسن باقیزاده حکاک (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) پرونده این زن در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسیهای کارشناسی قرار گرفت.