عالی، معمولی، بد
«ژنهای خوب» فوتبال ایران را بشناسید

بهترین دوران فوتبالی حجازی پسر، مربوط به حضور دوساله در استقلال (۱۳۷۶-۷۸) بود. آتیلا در این دو سال هر وقت در زمین حضور داشت، پنالتیزن اول تیمش بود؛ اما با رفتن پدر به ذوبآهن و استقلال رشت، او هم تصمیم گرفت با ناصر حجازی به این دو تیم برود و فوتبالش را در اصفهان و رشت ادامه دهد. آتیلا بعد از خداحافظی از فوتبال، به مربیگری روی آورد و در تیمهای استقلال تهران و گسترش فولاد نیز سابقه مربیگری دارد. آتیلا سالهای اخیر ترجیح داد به ترکیه مهاجرت کند تا طبق گفته خودش آکادمی «ناصر حجازی» را در این کشور راهاندازی کند؛ پسری که نتوانست راه پدر را ادامه دهد.
محمد پروین، پدر را سربلند نکرد؟
علی پروین کسی است که خیلیها عقیده دارند اگر او نبود، پرسپولیسی هم ساخته نمیشد و البته برعکس! ارتباط پرسپولیس و پروین طوری است که هر دو با هم رشد کردند. پروین در بین پرسپولیسیها معروف به «سلطان» است که توانسته بیش از ۲۰ جام قهرمانی را به تالار افتخارات باشگاه اضافه کند، هرچند بسیاری از فوتبالیها نیز معتقدند علی پروین هرچه دارد از صدقهسر پرسپولیس است و این یک بازی دو سر برد برای هر دو بوده است.
سیدرضا افتخاری
استقلال تهران در سالهای اخیر اسیر حواشیای شده که مدیران این تیم برایش ایجاد کردهاند. هر مدیری میآید میگوید مدیر قبلی مقصر است، اما حکایت سیدرضا افتخاری کمی متفاوتتر از قبلیهاست. افتخاری که سالها بهعنوان رئیس کمیته فوتسال فعالیت میکرد، در سال ۹۵ بهعنوان مدیرعامل استقلال تهران منصوب شد و کارش را با این تیم آغاز کرد. او چالش عجیبی با علیرضا منصوریان داشت و بارها بازیکنان قدیمی این تیم مانند سیدمهدی رحمتی با سرمربی درگیر میشدند، اما مدیریت کاری از دستش برنمیآمد. سرانجام تحت فشار تماشاگران او را از سمت مربیگری تیم برکنار کرد و با وینفرد شفر قراردادی دوساله به امضا رساند. شفر که از هفته هشتم سکان هدایت استقلال را برعهده گرفته بود، با کسب نتایج قابلقبول قرارداد مشروطش نیز تمدید شد و برای فصل هفدهم نیز با استقلال کارش را ادامه داد. شفر، اما ترجیح داد بهجای دوران آمادهسازی تیمش به سوئیس سفر کرده و مفسر یکی از شبکههای سوئیسی برای جام جهانی شود.
امیر عابدزاده؛ فرزند خلف عقاب
آن سالهایی که بچهدبستانیهای دهه ۷۰ عاشق بازی «کارتبرگردان» بودند، کارتی که احمدرضا عابدزاده پسرش را با یک دست بلند کرده بود از کارتهای محبوب آن دوران بود. عابدزاده بیشک در کنار ناصر حجازی محبوبترین دروازهبان فوتبال ایران است که اگر آن اتفاق ناگوار سال ۸۱ برای او رخ نمیداد چهبسا میتوانست رکورد بازیهای ملی را در تیم ملی بشکند، اما او بعد از جام جهانی ۹۸ به دلیل مسائلی که برایش پیش آمد از فوتبال کنار رفت. امیر عابدزاده، اما از همان ابتدا نشان داد که میخواهد نامش را از زیر سایه پدر جدا کند.
اردلان آشتیانی؛ کمنامونشان برعکس پدر
ابراهیم آشتیانی دفاع راست قدرتمند دهه ۵۰ پرسپولیس بود که پیشتر برای شاهین نیز به میدان رفت. او از قدیمیهای شاهین بود که بعدها با تأسیس پرسپولیس به این تیم ملحق شد و شش فصل برای سرخپوشان توپ زد. ابراهیم آشتیانی دو مقام قهرمانی جام ملتهای آسیای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ و صعود به المپیک ۷۲ مونیخ را با تیم ملی ایران در کارنامه خود دارد؛ اما اردلان، فرزند او، آنطور که باید نتوانست راه پدر را طی کند و بهجز دو فصلی که برای پرسپولیس آنهم فقط ۱۳ مسابقه به میدان رفت، نتوانست کارنامه خود را پربارتر کند. اردلان آشتیانی مدتی را بهعنوان مربی تیمهای پایه پرسپولیس گذراند و بعد مربی تیم ملی نونهالان ایران شد.
آتیلا حجازی؛ اسطوره استقلال نشد
بالاتر عنوان شد که احمدرضا عابدزاده و ناصر حجازی دو اسطوره دروازهبانی تاریخ فوتبال ایران هستند که هرکدام در عصر خود با مهارتی که داشتند، دروازه ایران و باشگاه خودشان را بیمه کرده بودند. ناصر حجازی سنگربان شماره یک تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین، با وجود دریافت هشت گل در سه مسابقه، عملکردی پذیرفتنی از خود به جای گذاشت و اگر پنالتیهای پی در پی نبود، شاید کمتر دروازه خود را بازشده میدید.
محمد دایی؛ یار و یاور شهریار
مریم ایراندوست، ژن خوب قدرشناس
فوتبال انزلی را با «ایراندوست»ها میشناسند که هم در فوتبال مردان و هم فوتبال زنان خوش درخشیدند. نصرت ایراندوست که سالها مربی و بازیکن تیم ملوان بوده و افتخارات زیادی را با این تیم کسب کرده است، میتواند به داشتن دختر فوتبالی خود افتخار کند. مریم ایراندوست که سالها به عنوان مربی و بازیکن برای تیم زنان فوتبال ملوان کار کرد، قهرمانیهای زیادی را با این تیم به ارمغان آورد و میتوان گفت: از معدود کسانی است که در کنار پدر توانست اسم و رسمی برای خود دستوپا کند.
پگاه نوری، خواهری که پابهپای پژمان آمد
پژمان نوری از بازیکنانی است که در هر دو تیم استقلال تهران و پرسپولیس بازی کرده و در تیم ملی ایران هم دوران کوتاه، اما پرفروغی را پشت سر گذاشته است. پژمان که سالها برای ملوان به میدان رفت، برای یک سال به عضویت تیم پگاه گیلان درآمد؛ اما بازهم به ملوان برگشت و در همین تیم نیز از فوتبال خداحافظی کرد. پگاه، خواهر پژمان، همتراز با برادرش فوتبالش را از ملوان آغاز کرد و از همین تیم نیز به تیم ملی فوتبال زنان رسید و دوران درخشانی را بیش از یک دهه سپری کرد.
احسان کفاشیان، دوومیدانیکار، اما نه به اندازه پدر
شاید این یکی زیاد ارتباطی با فوتبال نداشته باشد، ولی از آنجا که فرزند علی کفاشیان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال است، میتواند در این دسته گنجانده شود. کفاشیان پدر، به طور قطع یکی از جنجالیترین چهرههای فدراسیون فوتبال در یک دهه اخیر است؛ مردی که تقریبا همیشه در قبال مسائل واکنشی یکسان و البته از روی زیرکی داشت؛ «لبخند»! بعد از اینکه از ریاست فدراسیون کنار رفت، به سبک تئوری مدودف و پوتین بهعنوان نایب رئیس مهدی تاج کارش را ادامه داد تا اینکه با فشار مقامات بر اساس منع قانون بهکارگیری بازنشستگان، استعفا داد. علی کفاشیان هیچوقت نسبت به اعضای خانوادهاش سانسور نداشته و با اشتیاق زیاد درباره فرزندانش صحبت کرده است و بارها گفته چیز مخفی در زندگی ندارد که از آن بترسد.
احسان، فرزند علی کفاشیان، مانند پدر وارد رشته دوومیدانی شد و در سال ۱۳۸۲ عضو ذخیره تیم ملی دوومیدانی داخل سالن ایران در بازیهای آسیایی بود که با کسب مقام قهرمانی از سربازی معاف شد.
او بعدها به واسطه همین مقام، در وزارت نفت استخدام شد. او تجربه هدایت تیم نونهالان دوومیدانی نفت را در کارنامه ورزشی خود دارد؛ اما برای رسیدن به افتخارات ورزشی پدر، راهی طولانی در پیش دارد!