فراز و فرود اقلیتها در ادوار مجلس
داستان اقلیت!

در طول ده دوره مجلس شورای اسلامی، هر بار یک گروه در اقلیت قرار گرفتند و گاه حتی توان نداشتند که یک فراکسیون داشته باشند و در لا بلای اکثریت گم شدند مانند دوره نهم که ردی از اصلاحطلبان حتی در یک فراکسیون اقلیت هم نماند. گاه هم به وقت مخالفت سعی کردند غایب باشند مانند مخالفان برکناری بنی صدر که از اعضای نهضت آزادی بودند و در جلسه رأی گیری عدم کفایت بنی صدر ترجیح دادند تا نباشند؛ بنابراین روایت مجلس روایت اکثریت در کنار اقلیت است و بدون روایت داستان اقلیتهای مجلس نمیتوان به نمایی کامل از مجلس دست یافت.
به گزارش فرارو، در طول ده دوره مجلس هر بار یک گروه در اقلیت قرار گرفتند و گاه حتی توان نداشتند که یک فراکسیون داشته باشند و در لا بلای اکثریت گم شدند مانند دوره نهم که ردی از اصلاحطلبان حتی در یک فراکسیون اقلیت هم نماند. گاه هم به وقت مخالفت، سعی کردند غایب باشند مانند مخالفان برکناری بنی صدر که از اعضای نهضت آزادی بودند و در جلسه رأی گیری عدم کفایت بنی صدر ترجیح دادند تا نباشند؛ بنابراین روایت مجلس روایت اکثریت در کنار اقلیت است و بدون روایت داستان اقلیتهای مجلس نمیتوان به نمایی کامل از مجلس دست یافت.
در مجلس اول مهمترین فراکسیون که دارای حدود ۸۵ نفر عضو بود، اعضایش یا عضو حزب جمهوری اسلامی یا از هواداران نزدیک به آن به شمار میرفتند. فراکسیون بعدی فراکسیون مستقلین بود. این فراکسیون حدود ۱۱۵ نفر از نمایندگان را شامل میشد که اکثر آنان در تصمیمگیری با ائتلاف بزرگ همکاری داشتند و در واقع در کنار فراکسیون اول، فراکسیون اکثریت را شکل میدادند.
در مجلس دوم که دیگر از نهضت آزادی، جبهه ملی، بنیصدر و چپهایی چون حزب توده خبری نبود و قدرت در اختیار اسلامگرایان انقلابی قرار داشت، دو فراکسیون بازار و خط امامی نمود تمایزات درونی گروه حاکم شد و در مجلس بروز پیدا کرد.
در سومین دوره مجلس، شکاف داخلی میان جامعه روحانیت و شکل گیری مجمع روحانیون مبارز بر تقسیم بندی اکثریت و اقلیت مجلس تأثیر گذاشت. در این دوره از فهرست سی نفره جامعه روحانیت در تهران، تنها ۶ نفر به مجلس راه یافته بودند که دو نفر آنان با فهرست مجمع روحانیون مبارز مشترک بودند.
در این دوره اجماع مسئولان عالی رتبه حتی در زمان حیات امام بر سازندگی شکل گرفت و برنامههای اقتصادی بر مبنای اقتصاد آزاد تعریف شد. دیگر نظرات عدالتخواهانه و درهای بسته اقتصادی چپها خریداری نداشت و حتی آنها نیز به چند گروه تقسیم شدند؛ بنابراین مجلسی که جناح راست در آن در اقلیت بودند در هنگام تصویب برنامه اول توسعه که در زمان هاشمی بار دیگر از مجلس پس گرفته شده و با تغییراتی دوباره به مجلس سوم داده شده بود به تصویب موادی پرداخت که خلاف نظرات اقتصادی چپها بود و بر مواضع جناح راست صحه میگذارد.
اما این اقلیت زیر لوای اکثریت برآمده از جامعه روحانیت گم شده بودند و هرازگاهی با انتقادات خود که برآیندی از نظرات اقتصاد دولتی بود به نقد سیاست تعدیل اقتصادی پرداختند. چنانچه به گزارش خبر آنلاین، اقلیت در این دوره مجلس به صورت اعتراضی، ولی نه به صورت چندان فعال بر تعطیل تعدیل تأکید یا این چنین موضوع و موضعی را افاده میکردند.
در مجلس پنجم، این انشعاب جناح راست به دو طیف سنتی و مدرن و تشکیل کارگزاران سازندگی در آستانه انتخابات مجلس بود که بر شکل گیری اکثریت و اقلیت مجلس پنجم تأثیر گذاشت و در قالب دو فراکسیون حزبالله (اکثریت جناح راست سنتی) و مجمع حزبالله (اقلیت متشکل از اعضای کارگزاران سازندگی و تعداد اندکی از جناح چپ) خود را نشان داد که دومی بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۱۳۷۶ به فراکسیون دوم خرداد تغییر نام داد. با این حال، اقلیت در این دوره مجلس هم هر چند معدود، اما قدرتمند ظاهر شدند.
چنانچه به گزارش سازندگی و به نقل از شهربانو امانی «فراکسیون اقلیت» در مجلس پنجم قوی بود و نقشآفرینی مهمی در سپهر سیاسی ایران داشت. به گفته امانی روزی سیدمحمدخاتمی که قصد نامزدی ریاست جمهوری را برای نخستین بار داشت به مجلس آمده و با فراکسیون اقلیت جلسه میگذارد، اما بدون آنکه تصویری از امکان رأیآوری و پیروزی در انتخابات داشته باشد.
در واقع انسجام اعضای فراکسیون اقلیت که بیشتر کارگزارانیها بودند موجب شد تا این اقلیت منسجم بتواند گاهی با آبستراکسیون جلسات علنی مانع از تصویب قوانین مد نظر جناح اکثریت شود. در این میان، چهرههایی نظیر مجید انصاری، مصطفی معین و فاطمه کروبی اگرچه عضو حزب کارگزاران نبودند، اما در کنار فائزه هاشمی رفسنجانی و حسین مرعشی در تصمیمات آن سهیم بودند و توانستند با اجماع و انسجام در مقابل اکثریت، خودنمایی کنند.
با پیروزی گفتمان اصلاحات و برآمدن دولت خاتمی، باد موافق با جناح چپ که حالا در قالب دوم خردادیها متمایز شده بودند و بعدتر نیز اصلاحطلبان نام گرفتند، وزیدن گرفت و در انتخابات مجلس ششم، پیروزی از آن این گروه شد تا اکثریت از آن دوم خردادیها باشد که فراکسیونی نیز به این نام شکل دادند و اقلیت نیز به جناح راست تعلق یابد که آن روزها دیگر به محافظه کاران شهره شده بودند.
در این دوره غلامعلی حدادعادل نفر اول لیست اصولگرایان که در شمارش آرای تهران نفر سی وسوم شده بود در بازشماری آرا توسط شورای نگهبان با ارتقایی ۵ رتبهای نفر ۲۸ تهران شد تا با سایر نمایندههای جناح راست، فراکسیون اقلیت مجلس را شکل بدهند که از سوی خاتمی «اقلیت محجوب» خوانده شد که گهگاهی نیز میکوشید آنقدرها هم محجوب نباشد و به سنت اقلیت مجلس پنجم، گاهی دست به آبستراکسیون تصمیمات اکثریت بزند، اما تعداد محدود این فراکسیون دستش را بسته بود و ناکامش میگذاشت.
فراکسیون اقلیت مجلس هفتم به نام اصلاحطلبان و با حضور نمایندگان اصلاحطلب شهرستانی به دبیرکلی محمدرضا تابش عضو جبهه مشارکت و با حضور اسماعیل گرامی مقدم عضو حزب اعتماد ملی و اکبر اعلمی با نام فراکسیون «خط امام (ره)» تشکیل شد.
گویا بخت و اقبال هر قدر از اصلاحطلبان از مجلس هفتم به بعد، فاصله گرفته بود به محافظهکاران دیروز که حال مدتی بود خود را اصولگرا میخواندند روی خوش نشان داده بود که مجالس هشتم و نهم نیز در سیطره آنان شکل گرفت و این مجالس حتی بیشتر از دوره هفتم اصولگرا بودند.

فراکسیون اقلیت که در این دوره با موضعگیریهای تند و افراطی به ویژه در مقابل دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی و درخواستهای مکرر پرسش و استیضاح وزاری دولت یازدهم و موضعگیریهای ضد برجامیاش به صدای مجلس نهم بدل و شنیدهتر شد و بر طبل انتقاد از میانه روها و به ویژه لاریجانی کوبید، اما در خیلی از مقاطع حساس در دولت دهم پای احمدینژاد ایستاد.همین هم شاید موجب شد تا در انتخابات مجلس دهم خیلی از چهرههای مجلس نهم در میان مردم اقبالی نیابند و به کنار روند.
در مجلس دهم که بار دیگر پس از ۱۲ سال بخت و اقبال به اصلاحطلبان رو کرد، آنان راه ائتلاف با میانهروهای اصولگرا را به عنوان راهکار انتخاباتی در مقابل رد صلاحیتها در پیش گرفتند، اما در عمل این ائتلافات به ایجاد دو فراکسیون اصلی ولایت و امید بدل شد تا اگر این انتخابات به نام اصلاحطلبان تمام شد، اما به کام اصولگرایان گردد چه اقلیت مستقلین نیز در کنار اصولگرایان بر اصلاحطلبان پیشی گرفتند. در این دوره به گفته باهنر شاید مجلس سه فراکسیون اقلیت داشت و اکثریتی نداشت که مواضع خیلی زود قربانی منافع میشوند وقتی احزاب به حاشیه میروند و انعطاف شرط بقای حیات سیاسی، محسوب شود.
گذار ده دوره مجلس نشان میدهد در اغلب ادوار مجلس، اقلیت جز در دوره ششم به منتقدین وضع موجود تعلق داشته است. تنها در مجلس ششم بود که اکثریت از آن گروهی شد که ایدههای جدیدی را جز انگارههای رایج مطرح میکردند. شاید هم همین امر موجب شد تا از دایره قدرت برای ۱۲ سال به بیرون پرتاب شوند تا زمانی دیگر و به وقتی دیگر آن هم به گونه دیگر به چرخه قدرت برگردند، اما این بار گویا دیگر از جسارت و بی پروایی آن سالها خبری نبود. مصلحت شاید منفعت و شاید شرایط گونه دیگری از نمایندگی را میطلبید.