ماجرای انهدام باند مخوف مشهد؛ «مهناز کماندو» بازداشت شد

ادعاهای مردی که نگران ربوده شدن مجدد پسر ۱۶ ساله اش توسط باند معروف مشهد بود، سبب دستگیری سرکردههای این باند شد.
به گزارش فرارو، مدتی پیش مهناز کماندو و محمد، مجرمان متواری پرونده سرقت و آدم ربایی، درحالی که قصد فرار از دست ماموران را داشتند، به دام افتادند. پس از بررسی نیروی انتظامی مشخص شد که محمد همان همدست رسول_گ در پرونده آدم ربایی است. درواقع هنگامی که پناهگاه رسول مورد محاصره ماموران قرار گرفته بود، او دستگیر، اما همدستش متواری میشود.
در رابطه با پرونده آدم ربایی ادعاهای مردی درباره ربایش پسر ۱۶ ساله اش توسط رسول_گ و دوستانش سبب شد تا کلانتری مهرگان وارد عمل شده و رسول_گ را دستگیر کنند.
همچنین نیروهای گشتهای نامحسوس کلانتری سپاد مشهد نیز که با دستور سرگرد جعفر عامری، رئیس کلانتری، درحال انجام تحقیقات روی طرح ویژهی مبارزه با سرقت بودند، به ابعاد دیگری از این پرونده پی برده اند.
پیوند دو پرونده سرقت و آدم ربایی
طبق ادعای این مرد شاکی، آن جوان شرور دوباره مقابل منزلش میرود و با توهین و فحاشی و به کار بردن الفاظ رکیک پدر و خواهرش را کتک میزند، او میگوید که رسول با خودش هم درگیر شده است.
پس از این ماجرا و اعلام شکایت پدر خانواده، نیروی انتظامی اعلام میکند متهم در اجرای طرح مبارزه با اراذل و اوباش معروف و خطرناک، شناسایی شده است. پس از اعلام این خبر، قاضی اسماعیل عندلیب، معاون دادستان مرکز خراسان رضوی، دستور بررسی پرونده را صادر میکند.
پس از محاصره مخفیگاه مجرم تحت تعقیب و دستگیری او، یکی از همدستانش که قصد خلع سلاح سرباز وظیفه را دارد، وارد عمل میشود که با عدم موفقیتش متواری میشود.
در طرف دیگر ماجرا که طرح ویژه مبارزه با سرقت در دستور کار داشته است. نیروهای گشتهای نامحسوس کلانتری سپاد مشهد، گفتهاند که هنگام انجام وظیفه در حوزه استحفاظی به سرنشینان یک دستگاه پراید مشکوک میشوند. پس از استعلام شماره انتظامی آن مشخص میشود پراید مذکور سرقتی است.
براساس اعلام نیروی انتظامی، خودروی مذکور در تاریخ ۱۴۰۰.۲.۲۶ از منطقه قاسم آباد سرقت شده و لوازم صوتی آن به همراه جک و زاپاس به فروش رسیده است.
دستگیری سرکردههای باند معروف مشهد
روزنامه خراسان در گزارشی، درباره اعترافات راننده زن نوشت که او خود را «مهناز» معرفی کرد و به مهناز کماندو معروف بود.
مهناز کماندو در بازجویی اش گفته که به علت کتکهای همسرش از او فراری شده بود، به همین خاطر دوستش سحر قصد داشت به او کمک کند. طبق ادعای مهناز، سحر سوئیچ پراید را به او میسپارد.
مهناز کماندو در تکمیل ادعایش گفت: «من هم وقتی سوار پراید شدم به طرف منطقه اطراف میدان بار سپاد به راه افتادم تا شاید بتوانم سارق موتور کولر منزلم را پیدا کنم! در بین راه، جوانی به نام «محمد» (سرنشین دستگیر شده) را سوار کردم تا محل تجمع سارقان را به من نشان بدهد، ولی در اطراف میدان بهارستان مورد ظن پلیس قرار گرفتیم و دستگیر شدیم، مواد مخدر کشف شده از زیر صندلی نیز مال من نیست، چون «محمد» سمت شاگرد نشسته بود و من رانندگی میکردم!»
محمد، متهم دیگر پرونده هم به بیان اعترافاتش میپردازد. او میگوید: «در اطراف روستای اسماعیل آباد نشسته بودم که زن جوان نشانی از من پرسید من هم سوار خودرویش شدم و از مواد مخدر هم اطلاعی ندارم!»
پس از اعترافات متناقض دو متهم، قاضی غرآبادیان بررسی مجدد پرونده را اعلام کرده بود که پس از مدتی یکی دیگر از متهمان این پرونده توسط نیروی پلیس دستگیر میشود.
متهم دستیگر شده ابراهیم نام داشته که خراسان درباره اعترافاتش اینگونه مینویسد: «خودروی پراید متعلق به «مهناز کماندو» است و من از آن اطلاعی ندارم او فقط مرا سوار کرد که با هم برای فروش زاپاس خودرو رفتیم و با پول آن مواد مخدر برای مصرف خودمان خریدیم که بعد از آن هم مرا مقابل منزلمان پیاده کرد. او خودش سرکرده باند سرقت است که با افراد دیگر خودرو سرقت میکند و…»