زور تلویزیون البته زمانی بیشتر میشود که مانع از فعالیتهای رسانههای خصوصی میشود و همه را در انحصار خود دارد. همین حالا اگر قرار باشد برنامهای بر بستر IPTV ساخته شود، ابتدا باید از ساترا مجوز گرفته شود؛ ساترا هم که مستقیما زیر نظر صداوسیماست. در نتیجه اگر تلویزیون حس کند در فضای مجازی ممکن است رقیبی پیدا کند، در لحظه مانع از پخش برنامههای اینترنتی میشود.
زور تلویزیون در ایران به بسیاری از مسائل در حوزههای مختلف میچربد. فارغ از نوع برنامه و حوزه تخصصی یا غیرتخصصی، صداوسیما به دلیل دولتیبودن و انحصارطلبی در فضای رسانهای ایران میتواند به راحتی مواردی را که باب میلش نیست، حذف کند و به میل خود بسیاری از برنامهها را تغییر دهد. این اتفاق دستکم درباره ورزش و بهویژه فوتبال بسیار رخ داده است.
به گزارش شرق؛ تلویزیون با حذف چهرههای محبوب و میداندادن به آدمهایی که یا تخصص ندارند یا آگاهی لازم، موجی از نارضایتی مخاطبان را به جان خریده، ولی عجیب آنکه اعتراض مخاطبان فوتبالیاش هم گوش شنوایی در این نهاد ندارد؛ چهبسا اگر داشت باید مدتها قبل بسیاری از گزارشگران کنونی بازنشسته میشدند یا کارشان را در تلویزیون از دست میدادند.
تلویزیون البته آنقدر قدرت دارد که برنامههای سازمان لیگ فوتبال را هم تغییر دهد، به این امید که مخاطبان برنامههای ویژهای را که میسازد هم از دست ندهد. نمونهاش همین بازیهای امروز دو تیم پرطرفدار پرسپولیس و استقلال است.
در شرایطی که از پیش عنوان شده بود بازی استقلال – تراکتور و فولاد – پرسپولیس قرار است به ترتیب ساعت ۱۹:۵۰ و ۲۱:۳۵ برگزار شود، روز گذشته خبر رسید که بنا بر درخواست صداوسیما (!) ساعت این دو بازی تغییر کرده تا خللی در پخش ویژهبرنامه یورو ۲۰۲۰ به وجود نیاید!
اینکه تلویزیون به فکر علاقهمندان به فوتبال باشد و بخواهد برای آنها از طریق پخش بازیهای زنده سرگرمی به وجود بیاورد، امر پسندیدهای است؛ اما در داشتن چنین نیتی از سوی تلویزیون تردید است!
در واقع تلویزیون نمیتواند از یک سو اعتراض مخاطبانش را به حذف چهرههای مردمی نادیده بگیرد و به گزارشگرانی که صدا و دانش آنها مخاطب را آزار میدهد، میدان بدهد و بعد مدعی شود برای جلب رضایت مخاطبان چنین تغییراتی را در برنامههایش به وجود آورده است.
سؤالی که در این بین مطرح میشود، این است که آیا تلویزیون با دخالت در زمان پخش برنامهها به فکر تیزرهای تبلیغاتی است یا مخاطب؟ اگر مخاطب که باز باید مسئولان این نهاد به همان موضوع بالا پاسخ دهند که چرا صدای مخاطب در مواقعی که به ضررشان است، شنیده نمیشود.
از این مورد گذشته، برنامه بازیهای لیگ برای پخش برنامهای جابهجا شده که کمحاشیه هم نبوده است. ویژهبرنامه یورو ۲۰۲۰ بهتازگی با رسوایی ترجمه روبهرو و مشخص شده کسی که ادعا میکرده مترجمی چندزبانه است، در بیشتر موارد تخیلات ذهنیاش را به خورد مخاطب داده است؛ فاجعهای آنقدر تابلو که مجریان برنامه را وادار به توجیهی عجیب و در نهایت عذرخواهی کرد.
البته اگر تیتر یکی از روزنامههای ورزشی که همین چند روز پیش بودجه این ویژهبرنامه را هشت میلیارد تومان عنوان کرده بود، درست باشد، طبیعی است که درآمدزایی تبلیغاتی از کنار این برنامه نسبت به سلیقه مخاطب اولویت داشته باشد.
با وجود این، مشکل تلویزیون و فوتبال جدیتر از چیزی است که با چند دقیقه جلو و عقب کشیدن زمان بازیها بشود برایش مصداقی پیدا کرد؛ اوج شاخوشانهکشیدن تلویزیون برای فوتبال مربوط به بحث حق پخش تلویزیونی است که مهمترین سهم درآمدزایی باشگاهها را نمیپردازد.
تلویزیون با استناد به نهادی که زیر نظرش فعالیت میکند، خود را ملزم به پرداخت حق پخش فوتبال نمیداند و تا همین یکی، دو سال پیش بهگونهای رفتار میکرد که باشگاههای فوتبال باید از صداوسیما برای پخش بازیهای فوتبال تشکر هم کنند! در نهایت فشار کنفدراسیون فوتبال آسیا و ایراداتی که بر حق باشگاههای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا گرفته شده، صداوسیما را ملزم به رعایت معاهدهای کرد که بپذیرد پولی بهعنوان حق پخش به وزارت بدهد و آنها این مبلغ را بین باشگاهها و فدراسیونها تقسیم کنند؛ رقمی بسیار اندک و ناچیز که بعید است کفاف حداقلی را در باشگاههای فوتبال ایران دهد.
زور تلویزیون البته زمانی بیشتر میشود که مانع از فعالیتهای رسانههای خصوصی میشود و همه را در انحصار خود دارد. همین حالا اگر قرار باشد برنامهای بر بستر IPTV ساخته شود، ابتدا باید از ساترا مجوز گرفته شود؛ ساترا هم که مستقیما زیر نظر صداوسیماست. در نتیجه اگر تلویزیون حس کند در فضای مجازی ممکن است رقیبی پیدا کند، در لحظه مانع از پخش برنامههای اینترنتی میشود.
نمونهاش هم کم نیست؛ بعد از مجوزندادن به برنامه اینترنتی عادل فردوسیپور، ساترا حتی اجازه پخش صحبتهای علی کریمی که برنامههایش برای ریاست فدراسیون فوتبال را در یک برنامه اینترنتی مطرح کرده بود، نداد. حالا در چنین شرایطی صداوسیما در برنامههای سازمان لیگ هم دست میبرد و به مسئولان بعضا بلهقربانگوی فدراسیون دستور میدهد تا ساعت بازیها عوض شود تا خللی در برنامه ویژهای که برای فوتبال اروپا ساخته میشود، ایجاد نشود.
اینکه تلویزیون از چه زمانی دلسوز مخاطبان فوتبالیاش شده، امری است که همچنان مبهم و پیچیده است.
بیشتر شبیه جوکه