تفال به حافظ ۲ آذر ۱۴۰۰؛ در وفای عشق تو مشهور خوبانم

در گذر زمان تنها تفأل به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است. در ادامه فال حافظ امروز از نظر خوانندگان محترم میگذرد.
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالم آرای تو روزم، چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع
کوه صبرم نرم شد، چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفرازم کن شبی از وصل خودای نازنین
تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع
تفسیر عرفانی: همانطور که در عشق تو مشهور گشته ام، در کوی سربازان و در مجلس آنان نور افشانی میکنم. مقصود او از این شعر، این است که دلدادگان دوست در پی آن هستند که به هنگام جدایی نیز سایهای از وصال او را در یابند؛ چرا که درد عشق نه فقط وجودشان را، بلکه جهان را نیز به آتش میکشد. از این رو، پیوسته در آرزوی وصالند تا وجودشان از او نورانی گردد.
تعبیر غزل: قدر نعمتهای خوبی که در زندگی به تو داده اند بدان و هیچ گاه از داشتن آنها مغرور مشو و به دیگر فخر مفروش؛ تا دیگران به نیکی از تو یاد کنند. دعای خیرشان را بدرقه راهت نما تا در زندگی موفق و سرافراز و پاینده باشی.