عبدی: اصلاح طلبان در بنبست نسبی هستند

وضعیت اصلاحطلبی در یک بنبست نسبی است. اصلاحطلبان زمانی میتوانند حضور موثر پیدا کنند که حدی از راه و مسیر، از طرف سیستم باز باشد در غیر این صورت چه کاری میتوانند انجام دهند؟ حالا فضای سیاسی شبیه به دهه ۴۰ و نیمه دوم دهه ۵۰ شده که گروههای سیاسی از فعالیت کنار کشیدند. اما اگر مسیر اندکی هم باز باشد بهتر میتوانند حرف بزنند و فعالیت کنند که میتوان یه سالهای ۷۶ و اوایل دهه ۸۰ اشاره کرد.
«اصلاحطلبان زمانی میتوانند حضور موثر پیدا کنند که حدی از راه و مسیر از طرف سیستم باز باشد» و «اگر اصولگرایان تن به اصلاحات ندهند ممکن است، آینده سیاهی را رقم بزنند» اینها سخنان عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب از آینده سیاسی کشور است. آن هم در روزهایی که اصولگرایان نهادهای قدرت را به تمامی در دست دارند و رقیب آنها روزهای سکوت و انزوا را میگذراند، اما عبدی بر این باور است باید از سمت حاکمیت مسیری برای برگشت آنها باز شود در غیر این صورت اصلاحطلبان نمیتوانند کاری کنند. در ادامه گفتگو خبرآنلاین با عباس عبدی را میخوانید.
خود انتقادی جناحها و احزاب سیاسی را چقدر لازم و ضروری میدانید؟
پاسخگو نبودن جناحها به مردم چه پیامدها برای جناحها و احزاب سیاسی دارد؟
پاسخگو بودن مهم و ضروری است و اصالت را باید به حق انتقاد بیرونیها داد. هر کسی باید به نسبت مسئولیت و وظیفهای که در جامعه دارد به همان نسبت پاسخگو باشد. اما چرا پاسخگو نیستند؟ به خاطر این است که پرسشگری ضمانت اجرایی ندارد. پاسخگو بودن جناحها ناشی از این است که چقدر پرسش پرسشگران ضمانت اجرایی دارد؟ در غرب این پرسشگری ضمانت اجرایی دارد، زیرا سیستم قضایی و رسانههای مستقل وجود دارند و اگر از یک مقام مسئول پرسش شود دو حالت برای آن متصور است؛ در صورتی که مرتکب جرم شده باشد و از پاسخگویی فرار کند، قدرت مرجع قضایی وجود دارد که مقام مسئول را به چالش و پرسشگری وادار کند و اگر مرتکب قصور و اشتباهی شده که جرم محسوب نشود، افکار عمومی و رسانهها او را به چالش میکشند. حتی یک موسسه اقتصادی زمانی که فساد یا تبعیض جنسیتی در آن مشاهده شود و مدیریت آن موسسه پاسخگو نباشد، ارزش سهام آن پایین میآید. در این موارد، رفتار پرسشگران ضمانت اجرایی دارد.
چرا بعد از این که یک جریان سیاسی از رقابتهای سیاسی و انتخاباتی شکست میخورد، سکوت کردن رویه اصلی میشود البته با این فرض که سکوت اصلاحطلبان و اصولگرایان از دو زمین متفاوت شکل میگیرد.
در ایران پیچیدگیهایی در پذیرش انتقاد وجود دارد. یکی از مشکلات جدی که با آن مواجه هستیم این است که اگر کسی بیاید و بگوید که اشتباه کردم، گویی که باید نابود شود و این تصور وجود دارد که تمامی تصمیمات و فعالیتهای گذشته او هم اشتباه بوده است. اقرار به اشتباه نوعی ضعف محسوب میشود. در حالی که در جوامع دیگر که افراد اشتباه خود را میپذیرند به همان نسبت مردم در برابر این اقرار تساهل نشان میدهند و از آن میگذرند. تاریخ در ایران همیشه برای ما زنده است و میگردیم که ببینیم فلانی، قبلا، چه چیزی گفته است. در حالی که گذشته، گذشته است البته نه به این معنا که گذشته را فراموش کنیم، ولی برگشت به گذشته نباید به این شکل باشد که ببینیم فلان افراد در ۶۰ سال پیش چه گفتهاند. باید بیشتر نگاه به آینده باشد. علت اینکه احزاب سکوت میکنند عدم وجود پرسشگری است. اگر پرسشگری وجود داشته باشد آنها نمیتوانند سکوت کنند. همچنین اگر احزاب برآمده از متن جامعه و وابسته به رای مردم باشند، نمیتوانند سکوت کنند. مجبورند که پاسخگویی پیشه کنند.