نقد و بررسی فیلم «نگهبان شب»؛ ساده و بیهیاهو

«نگهبان شب» جدیدترین ساخته رضا میر کریمی است که با بازی محسن کیایی، تورج الوند، لاله مرزبان و... یکی از فیلمهای راه یافته به چهلمین جشنواره فیلم فجر است.
فراروـ نگهبان شب ساخته جدید رضا میر کریمی کارگردان مطرح و با سابقه سینمای ایران است که با تهیه کنندگی خودش در این جشنواره حضور پیدا کرده است. میر کریمی این بار هم با یک فیلم اجتماعی به جشنواره آمده است. او فیلمنامه نگهبان شب را با مشارکت محمد داوودی نوشته است که تجربه همکاری موفقی را در قصر شیرین داشتهاند. در این فیلم محسن کیایی، تورج الوند، ویشکا آسایش، لاله مرزبان و علی اکبر اصانلو به ایفای نقش پرداختهاند.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
«جهان فیلم روایت منطبق بر نگاه شخصیت اصلی فیلم است و همه ماجراهای فیلم داستانهایی است که شخصیت اصلی از آن میگذرد و هدف اصلی فیلم شخصیتهای آن بودند. شخصیت فیلم از نظر من واقعی است و مشکل من با برخی از فیلمسازان این است که شخصیتهای فیلمهای خود را به رسمیت نمیشناسند. تجربه دانشگاهی من در گرافیک باعث میشود که در فیلمهایم از رنگ و نور استفاده کنم و این برای من یک دلمشغولی بزرگ است. نگهبان شب یک شرح حال و تبادل احساس به مسائل جامعه است و من نام آن را نقد نمیگذارم.»
«در کارنامه هر بازیگری کار کردن با کارگردانی مانند آقای میرکریمی افتخار بزرگی است که همه بازیگران دوست دارند آن را داشته باشند و من خوشحالم که در این کار کنار ایشان بودم و خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم. بازیگرانی که در فیلم بازی کردند، همه بازیگر هستند و اینطور نیست که از بیرون آمده باشند و نقش واقعی خودشان را بازی کنند. آنها بازیگر بودند و در این فیلم دیده شدند. بازیها واقعا درخشان بود و مثلا آقای اصانلو ۵۰ سال است که تئاتر بازی میکنند. زبانی که بازیگران در فیلم داشتند، زبان خودشان نبود؛ بلکه همه تمرین کردند تا این لهجه را یاد بگیرند. من با کمکها و راهنمایی آقای میرکریمی تلاش کردم تا نقشم را به خوبی ایفا کنم و اینکه در کنار این بازیگران بودم، برایم باعث افتخار است.»
منتقدان درباره «نگهبان شب» چه گفتهاند؟

«یک کارگر ساختمانی ساده در یک مجتمع مسکونی نیمهساز نگهبان شب میشود که در خلال آن روایت عاشقانهای هم شکل میگیرد و کلاه برداری در پرونده مجتمع مسکونی هم از دیگر خرده روایتهای جدیدترین اثر رضا میرکریمی است. قصه پیچیده نیست و گره خاصی هم ندارد. قرار هم نیست مخاطب را غافلگیر کند یا رگ گردنی در فیلم ورم کند؛ اما فیلم نسبتا سرحال است و ایستا نیست. اصلیترین نقطه عطف در فیلم نگهبان شب بیشک زیست درست و انسانی کاراکترهای فیلم در قصهای است که روایت آن را برعهده دارند. نگهبان شب قطعا برگ برندهاش شخصیتپردازی اثر است، چیزی که بهشدت فقدان آن در فیلمنامهنویسی سینمای ایران احساس میشود. کاراکترها تک بعدی و تک رنگ نیستند و لایه لایه شکل میگیرند و انسجام میبخشند.
«نگهبان شب فیلم مهمی است که احتمالا در اختتامیه جشنواره تحویل گرفته خواهد شد. مهمترین بازیگران نگهبان شب مشهورترین بازیگران این فیلم نیستند. بار اصلی فیلم روی دوش تورج الوند و لاله مرزبان است و بدون شک هر دوی آنها بهخوبی از عهده کارشان برآمدهاند. میرکریمی بارها ثابت کرده است که در معرفی ستارگان نوظهور فیلمهایش کوتاهی نمیکند.»
«فیلم میرکریمی عملا شبیه هیچ فیلمی نیست، نه فیلمهای موسوم به واقعگرای اجتماعی و نه فیلمهای قبلی خودش. یک جور عزم راسخ در شکلگیری این فیلم دیده میشود که در انتخاب بازیگرانش نمایان است، مانند شخصیت اصلی که معصومیتی شگفتانگیز دارد و دختر که کاملا مثل نابازیگرهاست و البته پیرمرد. در استراتژی فیلم که نمیخواهد زیادی دراماتیک باشد و نمیخواهد مثل خیلیها با فقر کاسبی کند، از تغزلی شدن در دل واقعگرایی نمیترسد و تا میتواند بر جزئیات متمرکز میشود. این اوج مهارت و پختگی میرکریمی در مواجهه با موضوعهای بسیار معمولی و مقابل دید است و چه خوب که از تجربه کردن ابایی ندارد. از فیلمهای پیشینش میآموزد؛ ولی خودش را تکرار نمیکند. ترکیب عجیبی از صمیمیت «کودک و سرباز»، جسارت «به همین سادگی» و تغزل «یه حبه قند».»
«فیلم تصویری است از فقر و اختلاف طبقاتی بدون آنکه بخواهد غم را توی چشم مخاطب کند و بدون آنکه علیه اختلاف طبقاتی شعار بدهد. بدون آنکه بخواهد فقر را تلطیف کند و زیبا جلوه بدهد و بدون آنکه درباره احتمال تغییر امید واهی بدهد. میرکریمی این بار سکانسهای شلوغتری را اجرا کرده و خصوصا در انتخاب تیم بازیگری چالش مهمی داشته است. تورج الوند و لاله مرزبان در عین ایجاد همدلی در مخاطب به لحاظ میزان حرف زدن همدیگر را تکمیل میکنند و رابطهشان بسیار جذاب است. کیایی، اصانلو، آسایش و... همه خوب هستند. فیلم کنایهها و ارجاعات سیاسی هم کم ندارد؛ اما نکته اصلی جزئیات زیاد در لحظات گذراست که اتمسفر خاص فیلم را رقم میزند.»
«میرکریمی سعی کرده است تا همه کاراکترها را با در نظر گرفتن جزئیاتی دقیق پرورش بدهد و آنها را از حالت تیپیک خارج کند. ما قرار نیست شخصیتها را صرفا براساس شغل یا ثروتشان طبقهبندی کنیم؛ بلکه آنها را مستقیم و باتوجه به کششهایشان در طول فیلم میشناسیم. با این میزان دقت در جزئیات میرکریمی نشان میدهد که از نماد گراییهای سطحی و معمول در سینمای دهه ۹۰ ایران دل خوشی ندارد و سعی میکند از این حد فراتر برود؛ بنابراین ما با شخصیتهایی رو به رو هستیم که میتوانیم در لحظاتی به آنها نزدیک شویم و ابعاد مختلفی از درونیات آنها را درک کنیم.»