چرا بوش به اشتباهاتش در عراق اعتراف نميكند؟
روزنامهي لسآنجلس تايمز در تحليلي تحت عنوان "چرا بوش به اشتباهاتش در عراق اعتراف نميكند؟" به بررسي روند جنگ چهار سال و نيمهي آمريكا در عراق و سياستهاي نادرست دولتمردان كاخ سفيد در اين كشور پرداخته است.
در اين تحليل آمده است: بارها از زبان ژنرال ديويد پترائوس، فرمانده نيروهاي آمريكايي در عراق، رايان كروكر، سفير آمريكا در بغداد و شخص جورج بوش، رييسجمهور آمريكا شنيدهايم كه طرح افزايش نيروهاي آمريكايي در عراق با موفقيت همراه بوده است و بايد ديد آيا اين موفقيت در 12 ماه باقي مانده از دورهي رياست جمهوري بوش با دست كم 3600 كشتهي آمريكايي و هزينهي ماهانه 13 ميليارد دلاري ادامه خواهد يافت؟
اين تحليل در ادامه آورده است: تنها هدف استراتژيكي بوش در ژانويهي گذشته هنگامي كه به فكر افزايش نيروهاي آمريكايي در عراق از 130 هزار سرباز به 170 هزار سرباز افتاد اين بود كه قصد دارد تصميمگيري درخصوص پايان جنگ عراق را كه هيچ راهي براي موفقيت آن وجود ندارد، به شخصي ديگر واگذار كند.
با گذشت چهار سال و نيم از حملهي آمريكا به عراق كه بنا به كبر و ناداني تصميم گيرندگان آن و اطلاعات نادرست سازمانهاي اطلاعاتي صورت گرفت و با وجود شواهد موجود، كاخ سفيد در قانع ساختن افكار عمومي آمريكا نسبت به علت انجام اين جنگ شكست خورده است. ادامهي اين جنگ تنها اين موضوع را به اثبات ميرساند كه بوش در اعتراف به اين مساله كه صرفا يك خطاكار بوده، ناتوان است.
اين تحليل اينچنين ادامه مييابد: چنانچه تمامي حرف و حديثهاي اميدوار كننده مبني بر اين كه اوضاع امنيتي عراق بهبود يافته را نشنيده گيريم، يك حقيقت غير قابل انكار وجود دارد و آن اين است كه هدف از افزايش نيروهاي آمريكايي ايجاد فرصتي براي دولت نوري المالكي، نخست وزير عراق جهت جلب اعتماد و روحيه بخشيدن به ملت عراق است كه با توجه به نقض فاحش در عملكرد پارلمان اين كشور در پيشبرد امور كاملا به دولتمردان خويش بي اعتماد شده بودند و در اين بيان دولت عراق ماموريت داشت تا از اين فرصت با قيمت كشته شدن سربازان آمريكايي و پرداخت هزينههاي هنگفت از خزانهي آمريكا به مردمش روحيه بخشد.
در ادامهي تحليل آمده است: از ابتدا هر يك از فرماندهان آمريكايي در عراق با يك حقيقت روشن رو به رو بودند و آن اين بود كه جنگ عليه عراق از طريق نظامي به موفقيت نخواهد رسيد و تنها عراقيها ميتوانند به اين جنگ و بحران پايان دهند.
هنگامي كه بوش از بازگشت ثبات و امنيت به خيابانهاي بغداد سخن مي گفت، سكوت حاكم بر خانههاي خالي از سكنه را امنيت قلمداد كرده و مدعي پيشرفت در اين جنگ شده بود.
وي جدا كردن شيعه از سني و محاصره كردن طوائف مختلف در پشت ديوارهاي بلند را نشانهي موفقيت و پيشرفت ميدانست در حالي بيش از 3 ميليون عراقي از خانه و كاشانشان آواره شدهاند، بوش و همراهانش پترائوس و كروكر اين را پيروزي در استان الانبار ميدانند.
رييسجمهور آمريكا همچنان سعي دارد تغيير موضعگيريهاي شيوخ قبايل سني در استان الانبار را ناشي از تاكتيكها و استراتژيهاي آمريكا بداند در حالي كه مسلما با اعتراف تفنگداران آمريكايي نسبت به شكست در اين استان سران عشاير و قبايل آن براي دفاع از منافع شخصيشان مجبور به رويارويي با عناصر القاعده و مشاركت در امر مبارزه با آنها شدند.
لسآنجلس تايمز ميافزايد: در اين ميان خروج تدريجي نيروهاي آمريكايي از عراق با اعمال فشارهاي دموكراتها آمريكا شايد بتواند راه نجاتي براي بوش باشد و همه به خوبي ميدانند كه ارتش و تفنگداران آمريكايي نميتوانند با اين تعداد مدت زيادي در عراق باقي بمانند و در اين شرايط دموكراتهاي كنگره تنها كساني هستند كه بايد با صلابت و شجاعت تمام بايستند و بر تصميمهاي تصميم گيرندهي اصلي كاخ سفيد (بوش) سيطره يابند. اما در هر صورت تا 20 ژانويهي 2009 راه طولاني در پيش است و هنوز فرصت براي ريخته شدن خون تعداد بيشتري از آمريكايي وعراقيها باقي است و دستهاي كساني كه مجوز صدور اين جنگ جنون آميز را صادر كردهاند بيش از پيش به خون آغشته خواهد شد.