چند دهه از روزی که با دستور رضا پهلوی، نام مولوی به عنوان یکی از بزرگان شعر و ادب پارسی را روی یکی از خیابان های تهران گذاشتند سپری شده اما خوب است بدانید که در نخستین ماهها و سالهای تاسیس این خیابان، نام یک پیشهور و به تعبیر عامیانه نام یک هنرمند روحوضی را روی آن گذاشته بودند.
به گزارش همشهری آنلاین، ماجرای تاسیس و نامگذاری خیابان مولوی را می توان در زمره اتفاقات تاریخی که در تهران قدیم رخ داده، قرار داد. داستان تاسیس این خیابان به دورهای بر میگردد که ناصرالدین شاه تصمیم می گیرد تهران را بزرگتر کند و دستور میدهد بعد از پرکردن خندقهای تهران، خندقهای جدید جای آنها بسازند. شاه به اطرافیانش قول داد که هر کسی خندقها را پر کند، زمین های اطرافش را به عنوان دستخوش دریافت خواهد کرد. اسماعیل بزاز که دلقک درباز ناصرالدین شاه بود مسئولیت پر کردن خندق جنوبی تهران را پذیرفت.
نخستین خیابان تهران
نقل قولهای زیادی درباره تلاش اسماعیل بزاز برای آبادانی محدوده خیابان مولوی وجود دارد. مرحوم «عباس منظرپور» در کتاب «در کوچه و خیابان» که شامل داستانهای واقعی تهران قدیم است نوشته که بخت با اسماعیل بزاز یار بود که توانست محدوده خیابان مولوی را آباد کند. ماجرا از این قرار است که اسماعیل بزاز یک شب به مراسم عروسی پسر رئیس آجرپزها میرود و با گروه نمایشی که راه انداخته بود برنامه مفصلی اجرا میکند. فردای روز عروسی پدر داماد برای پرداخت دستمزد با اسماعیل بزاز ملاقات میکند اما اسماعیل بزاز پیشنهاد میدهد که به جای دستمزد، مصالح ساختمانی دریافت کند تا اطراف خندق را بسازد. پدر داماد همه مصالحسازها را بسیج میکند و آنقدر حواله لوازم بنایی برای اسماعیلبزاز میفرستند که او محدوده قابل توجه اطراف خندق را میسازد و آباد میکند. به همین راحتی اسماعیل بزاز یک گذرگاه پر رفت و آمد روی خندق میسازد و بازاریها در این معبر مشغول به کار میشوند و کارشان حسابی رونق میگیرد. نخستین خیابان تهران این گونه سر و شکل گرفت و مردم به پاس زحمات اسماعیل بزاز نام او را روی این خیابان گذاشتند.
عاقبت کار خیر
تردیدی وجود ندارد که اسماعیل بزاز یکی از نامهای ماندگار مهم و پرتکرار تاریخ تهران است و نقل قولهای متفاوتی درباره او وجود دارد. «محمدحسن اعتمادالسلطنه» نویسنده و سیاستمدار نامدار عصر ناصری در کتاب «روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه» نوشته که اسماعیل بزاز برای خنداندن شاه و درباریان اعمال قبیحی انجام میداد. اعتماد السلطنه در بخشی از این کتاب به شوخیهای قبیح اسماعیل بزاز هم اشاره کرده است. «ناصر نجمی» نویسنده و مترجم از اسماعیل بزار به عنوان مردی خوش قلب و انسانی شریف یاد کرده که در اواخر عمرش ضمن مطربی به کار بزازی میپرداخت و آنچه از کار مطربی و دلقکی به دست میآورد به فقرا و مستمندان میبخشید.» نقل قول هایی از این دست به واقعیت نزدیک است چرا که همدورههای اسماعیل بزاز بارها در خاطراتشان نقل کردهاند که او با دلقکی و لودگی از درباریها پول میگرفت و بین فقرا تقسیم میکرد. به هرحال، اسماعیل بزاز در سال۱۲۶۸ از دربار خارج شد و برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. او در اواخر عمرش به عنوان حاج اسماعیل بزاز بین مردم احترام داشت و به واسطه کارهای خیری که انجام میداد عاقبت به خیر شد. اسماعیل بزاز از پولهایی که در مدت کار کردن در دربار جمع کرده بود، مسجدی در نزدیکی خانهاش ساخت.
از اسماعیل بزاز تا مولوی
خیابان مولوی و یادگار اسماعیل بزاز، بعد از خیابان مختاری حالا به دومین تقاطع مهم خیابان وحدت اسلامی بدل شده است اما نام اسماعیل بزاز روی هیچ تابلویی دیده نمی شود. ماجرا به دوره ای مربوط می شود که رضا پهلوی دستور داد نام چهار شاعر بزرگ ایرانی را روی چهار خیابان بزرگ تهران بگذارند. بعد هم خیابان اسمال بزاز به خیابان مولوی، خیابان علاءالدوله به خیابان فردوسی، خیابان جلیلآباد به خیابان خیام و خیابان لختی به خیابان سعدی تغییر نام دادند. نامگذاری این چهار خیابان حد فاصل سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ انجام شده است.