ترنج موبایل
کد خبر: ۶۵۲۹۳

رهبر انقلاب: اگر خدمتى مي‌كنيد، با منّت گذاشتن باطل نكنيد

تبلیغات
تبلیغات


مقام معظم رهبري در جلسه خارج فقه فرمودند: «تنها اين نيست كه افراد بايد به هم نفع برسانند؛ بلكه اين هم هست كه اين نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا اين خدمتى را كه مي‌كنند، با منّت گذاشتن باطل نكنند.»

حضرت آیت الله خامنه ای در جلسه خارج فقه تاكيد كردند: «اگر چنانچه ما به هم خدمتى كرديم و به يكديگر فايده‌اى رسانديم، چه در عرضِ هم باشيم - مثل ما مردم معمولى كوچه و بازار كه به حسب شأن اجتماعى، در عرض يكديگر قرار داريم - چه آن كسى كه به حسب موقعيت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئيس يك تشكيلاتى است، ديگر نبايد سر يكديگر منّتى داشته باشيم.»

متن شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق كه توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جلسه درس خارج فقه ِ سی‌ام آذرماه 89 (پانزدهم محرم‌الحرام 1432) مطرح شد در ادامه مي‌آيد :

« ‫عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ كَيْفَ يَكُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ يُفِيدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»
كافى، ج 2، ص 167

فى الكافى، عن الصّادق (عليه‌السّلام):«المؤمنون خدم بعضهم لبعض»

حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «مؤمنين، خدمتگاران يكديگرند.»

رهبر انقلاب در تفسیر این حدیث فرمودند: «خدم، جمع خادم است؛ يعنى خدمتگاران. در فارسى، ما براى كلمه خدم مي‌گوئيم خدمتگار؛ كه محترمانه‌اش كلمه‌ «خدمتگار» است، و غيرمحترمانه‌اش كلمه‌ى «نوكر» است، نه خدمتگزار. تعبير خدمتگزار، يك تعبير ديگرى است و در فارسى يك معناى عرفىِ ديگرى دارد، كه متفاوت است با معناى خدمتگار.»

ایشان ادامه دادند: «خدم، جمع خادم است. خادم به همان معناى خدمتگار است. مي‌گويد: مؤمنين خدمتگارهاى همديگرند. [خب مستمعین]، تعجب كردند:چطور؟ همه خدمتگار همديگر هستند؟ يا به تعبير عرفى‌تر، همه نوكر همند؟ «قيل و كيف يكونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور ميشود كه بعضى، بعضى ديگر را خدمتگار باشند؟ يعنى مثلاً بروند خانه‌هاى همديگر، خدمتگارى كنند؟ فرمود: «يفيد بعضهم بعضا»؛ [یعنی] به هم فايده برسانند. پس فايده رساندن مؤمنين به يكديگر، خدمتگارى به آنهاست؛ [و در آن] منّتى وجود ندارد؛ نكته اين است.»

رهبر معظم انقلاب افزودند: «اگر چنانچه ما به هم خدمتى كرديم و به يكديگر فايده‌اى رسانديم، چه در عرضِ هم باشيم - مثل ما مردم معمولى كوچه و بازار كه به حسب شأن اجتماعى، در عرض يكديگر قرار داريم - چه آن كسى كه به حسب موقعيت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئيس يك تشكيلاتى است، ديگر نبايد سر يكديگر منّتى داشته باشيم. به نظر ما نكته‌ اين حديث، تنها اين نيست كه افراد بايد به هم نفع برسانند؛ بلكه اين هم هست كه اين نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا اين خدمتى را كه مي‌كنند، با منّت گذاشتن باطل نكنند.»

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات