کابارههایی که در دوره پهلوی مثل قارچ در تهران سبز شدند، عموما محل تفریح و خوشگذرانی پولدارهایی بودند که معمولا ماشینهای آخرین مدل سوار میشدند و در مکانی جمع میشدند تا تصمیمات مهم را اتخاذ کنند.
به گزارش همشهری آنلاین، داریوش شهبازی، تاریخشناس و تهرانپژوه، میگوید: «مشتریان کابارهها آنقدر متمول بودند که به راحتی هزینه چندصدتومانی یک میز و شام چندنفره را پرداخت میکردند که این مبلغ از حقوق ماهانه قشر کارمند و کارگر بیشتر بود. این افراد به کابارهها میرفتند تا شاهد نمایش خوانندهها یا رقصندههای معروف داخلی و خارجی باشند. پولدارها در چنین فضایی تصمیمات مهم کاری هم میگرفتند.»
در چنین اوضاع و احوالی کاباره شکوفه نو به طور شگفتانگیزی شکل گرفت و در یک بازه زمانی نسبتا اندک به پاتوق مهمترین شخصیتهای سیاسی و اقتصادی مملکت تبدیل شد. شهبازی درباره تولد یکی از بدنامترین کابارههای تاریخ قبل از انقلاب میگوید: «فردی به نام حمید حجازی کافه کوچکی را در یکی از خیابانهای خاکی جنوب شهر خرید و آرام آرام آن را توسعه داد. بعد از مدتی آن کافه محقر که با تجمیع دو مغازه کوچک در چهارراه معزالسلطان ساخته شده بود به کافه شکوفه نو تغییر نام داد و مدتی بعد هم به یکی از معروفترین کابارههای دوره پهلوی دوم تبدیل شد.»
کاباره شکوفه نو با کپیبرداری از کابارههای آمریکا و اروپا در شرق قلعه قجر و ضلع غربی خیابان کارگر شروع به کار کرد و آنقدر معروف شد که بعد از مدت کوتاهی، رزرو میز در این مکان کار آسانی نبود. وقتی تعداد مشتریها زیاد شد، صابر آتشین به همراه دخترش، فائقه آتشین در این مکان برنامه فکاهی اجرا میکرد و در همان احوال کابارههای تهران وارد یک رقابت تنگاتنگ برای استخدام رقصندههای خارجی و در نتیجه جذب مشتریان ثروتمند شدند. کاباره شکوفه نو در این رقابت پیشتاز بود و انحصار جذب رقصندههای ایتالیایی و آمریکایی را در اختیار داشت.
آنچه در کاباره نو میگذشت چیزی جز ترویج فرهنگ برهنگی و مشروبخواری نبود. به همین خاطر شکوفه نو جزو بدنامترین عشرتکدههای تهران در دوران پهلوی بود که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب تعطیل شد و بعدها زمین آن به ساخت بخشی از بیمارستان فارابی، بزرگترین بیمارستان تخصصی چشم در خاورمیانه، اختصاص پیدا کرد. بعد از ساخت بیمارستان تخصصی فارابی هیچ بیماری برای انجام جراحیهای مهم چشم به خارج از کشور نرفت و خاطرات روزهای تاریک کاباره شکوفه نو از ذهن تهراننشینها محو شد.