وزیر سابق نفت، گفت: در هنجارهای جهانی نباید وزن دولت و حتی بخش خصولتی در اقتصاد زیاد باشد و نباید اقتصاد دستوری و رانتی باشد، چون همه دنبال رانت میگردند و برنده اقتصاد رانتی، اکثرا افراد حقه باز هستند.
بیژن زنگنه بهرهوری را از الزامات ماندگاری در چرخه توسعه دانست، اما گفت: ما هنوز درگیر ابتداییترین مبانی بهرهوری هستیم و هنوز بحث داریم که توسعه خوب است یا بد؟ هنوز وارد چرخه توسعه نشدهایم و کماکان در تعامل با دنیا مشکل داریم و در این زمینه علاوه بر دولت، بخشی از نخبگان ما که به جای رویکرد واقعی، نگاه ژورنالیستی به اقتصاد دارند نیز مقصرند.
به گزارش «انتخاب»، وی که در مجمع عمومی انجمن بهرهوری ایران سخن میگفت، «بهرهوری» را یکی از محصولات تمدن غربی و یکی از مراحل توسعه تکنولوژیک خواند و افزود: اما بعد از انقلاب نوعی غرب ستیزی حتی در بین نخبگان ما وجود دارد و هرچه هم تولید میکنیم، میگوییم از مشابه خارجی آن بهتر است که این در موارد زیادی نادرست است و این روند ما را از فرایند آموزش جهانی عقب نگه میدارد.
وی با طرح این سوال که «چرا ارتباط صنعت و دانشگاه ما همچنان ضعیف است؟» گفت: شاید تصور شود مشکل از مدیران صنعتی یا استادان دانشگاه است که باعث شده صدها پایان نامه دانشگاهی هیچ کاربرد عملی نداشته باشد یا مشکل کمبود بودجه پژوهشی است که مثلا باید با تصویب مجلس حل شود، اما اصل موضوع این است: اقتصادی که در آن رقابت نباشد، نیازی به پژوهش هم ندارد.
وی توضیح داد: در حوزه اقتصادی، اگر یک شرکت در فضای بازار آزاد نتواند رقابت کند، یعنی یا کیفیتش را بالا ببرد و یا قیمتش را پایین بیاورد، نابود میشود. رقابت در بازار طبیعی امر انتخابی نیست، بلکه بحث ماندن یا نماندن و بحث مرگ و زندگی است. در سه دهه اخیر، شرکتهای بزرگی نظیر نوکیا در بخشهایی کاملا حذف شدند که اصلا تصور آن را نمیکردیم. این نتیجه موضوع مهم رقابت است که تعیین میکند کدام شرکت بماند و کدام نماند؟ و راه ادامه حیات، افزایش کیفیت یا کاهش قیمت است.
وزیر پیشین نفت با اشاره به «ناراحتی یکی از وزرای ژاپن از کاهش ورشکستگی در شرکتهای ژاپنی» گفت: الان در مواردی دولت و قوه قضائیه ما شرکتهای ورشکسته را با زور و دستور به چرخه حیات بر میگردانند و اصلا قیمت تمام شده مهم نیست و تنها کارگران باید حقوقشان را بگیرند. اما آن وزیر ژاپنی از این ناراحت بود که رقابت (که از نمادها و نتایج آن ورشکستگی شرکتهای ضعیف است)، بین شرکتهای ژاپنی کم شده است.
زنگنه پاسخ این پرسش که «آیا اقتصاد تعاملی مبتنی بر بازار آزاد را با تمام نقاط ضعفش میپذیریم؟» را مهم ارزیابی کرد و افزود: اگر نخواهیم تعامل کنیم، چارهای جز اتخاذ سیاست جایگزینی واردات نداریم، ولی این سیاست حتی یک کشور را وارد چرخه توسعه نکرده است. وقتی شرکتهای ما مزیتی نداشته باشند و با هیچ جا رقابت نکنند، در داخل هم به جای رقابت، تبانی میکنند و نتیجه آن فشار شدید بر مردم است. در مواردی، علت رشد ما در ورزش، پذیرش هنجارهای بین المللی بوده و اگر قرار باشد در اقتصاد فقط با خودمان مسابقه دهیم، هیچ رشدی نمیکنیم.
وی با موثر دانستن دولت، در عین حال گفت: بیش از دولت، خود نخبگان ما هم در این ضعف سهیم هستند، چون بخشی از آنها بیش از تعامل مثبت با جهان، جایگزینی واردات را قبول دارند. در حالی که کشور خودکفا با کشور دارای تراز بازرگانی مثبت تفاوت دارد. برای صادرات باید چیزی تولید کرد که دیگران بخرند، نه این که مثلا خودرو ۱۵ هزار دلاری را برای صادرات، دستوری ۱۰ هزار دلار بفروشیم. این که قابل ادامه نیست.
زنگنه با مقایسه رویکرد دو کشور چین و روسیه اظهار کرد: چین جز در سیاست و بخشی از امور اجتماعی، هنجارهای بین المللی را پذیرفته و غولی شده که با آمریکا رقابت میکند، اما روسیه هنجارها را نپذیرفته و ۳۰ سال است اقتصادش فقط در حدکشور اسپانیاست. در ده سال گذشته رشد اقتصادی آن صفر بوده و تنها تلاش بینتیجه دارد تا به خاطر داشتن بمب اتمی خود از غرب امتیاز بگیرد.
به گفته وزیر اسبق نفت در هنجارهای جهانی نباید وزن دولت و حتی بخش خصولتی در اقتصاد زیاد باشد و نباید اقتصاد دستوری و رانتی باشد، چون همه دنبال رانت میگردند و برنده اقتصاد رانتی، اکثرا افراد حقه باز هستند.
زنگنه «نیروی باسواد» را از مزایای کشور توصیف و تاکید کرد: ما باید روی استراتژیها و پارادایمهای اصلی توسعه و زیستن در دنیای امروز فکر کنیم و این کار نخبگان است. همه چیز را هم نباید گردن دولت انداخت، باید روی این موارد کار کنیم تا دولت هم بپذیرد.
وی افزود: تحریم، دشمن شماره یک بهره وری است. اقتصادی که بر رانت بنیان نهاده شده، ربطی به بهرهوری ندارد. در این شرایط اینکه خودروسازان ما روی بهبود کیفیت و از جمله ایمنی کار کنند، منطقی نیست، چون هر چیزی تولید کنند، با هر قیمتی مردم میخرند. پس وقتی رقیب ندارند، چرا دنبال بهره وری و کاهش قیمت و رشد کیفیت بروند؟
وزیر سابق نفت با اشاره به مباحث موجود در خصوص لزوم افزایش قیمت بنزین برای کاهش مصرف و افزایش بهره وری گفت: معتقدم بنزین را وقتی باید گران کرد که خودرو خیلی ارزان شود. ما خودرو را خیلی به مردم گران میفروشیم. بگذاریم خودرو رقابتی شود تا مردم بتوانند بهترین خودرو را بخرند. من همیشه مخالف افزایش قیمت بنزین بودم، چون مردم تحمل ندارند و هدف را هم اصلاح اقتصادی نمیدانستم، بلکه درآوردن پول برای اصلاح یارانه میدانستم. مقادیر افزایش قیمت آنقدر کشش نداشت که مصرف را کم کند.
وی با بیان اینکه ما درگیر ابتداییترین مبانی بهرهوری هستیم، گفت: هنوز در سیاستگذاریهای اصلی اقتصاد و توسعه گیر داریم، در این ۱۲۰ سال بعد از مشروطیت، تلاش میکنیم به صورت ماندگار در چرخه توسعه جهانی قرار بگیریم و هنوز موفق نشدهایم. هنوز بحث داریم که توسعه خوب است یا بد است؟ از این مفاهیم میخواهیم استفاده کنیم یا نه؟ فقط در پزشکی توسعه را قبول داریم، چون به جانمان ارتباط دارد و عالیترین دستگاهها و داروها و معالجات به سرعت به ایران میاید و پزشکان ما تعامل بدون محدودیت با دنیا دارند، ولی بقیه نمیتوانند. در حالی که در دنیای بدون تعامل نمیتوان زندگی کرد.
زنگنه گفت: من قبول دارم که نظام بازار آزاد هزاران اشکال دارد، اما اگر آن را دنبال و اشکالاتش را رفع نکنیم، درگیر دهها هزار ایراد اقتصاد کمونیستی و اقتصاد ژورنالیستی میشویم. تفکرات بخشی از نخبگان ما ژورنالیستی است و اگر اینها را اصلاح نکنیم، وارد چرخه توسعه نمیشویم. بهرهوری از الزامات ماندگاری در چرخه توسعه است و ما هنوز وارد این چرخه نشدهایم، کماکان مشغول این هستیم که FATF را بپذیریم و با سیستم بانکی جهانی کار کنیم یا نه؟ مگر بدون بانک یا برخی قواعد و کنوانسیون ها، الان میشود زندگی کرد؟
وی با اشاره به سخنان برخی که میگویند «ما اقتصاد اول دنیا شدهایم!»، گفت: بزرگترین اشکال نظامیههای بغداد و نیشابور و اصفهان از نظر من، تئوریزه کردن جهل و جمود فکری به نام علم بود. الان هم بعضی کارها انجام میشود که عقلانیت را نابود میکند و نخبگان باید به جای تایید این کارها، حرفهای کلان خودشان را بزنند.
وی در پایان یکی از اشتباهات مداوم را «تفکر ساخت فیزیکی اجناس» حتی در موارد فاقد مزیت دانست و افزود: عشق ما این است که میگوییم چیزی ساخته ایم که از مشابه خارجی آن بهتر است و کلی هم ارزآوری دارد. در حالی که صادرات برخی اقلام فاجعه است. ما تقریبا هیچ محصول کشاورزی را نباید صادر کنیم. محصولات آب بر را باید وارد کنیم، جز برخی محصولات که از نظر سیاستهای استراتژیک و امنیت ملی کشور ضروری است. خیلی از صنایع ما اگر صرفه ندارند، باید کنار بروند و این غصهای ندارد. با این حال به اشتباهات ادامه میدهیم، چون انگار خودمان را در جزیرهای جدا از اقتصاد جهانی تصور میکنیم.