طبیعتا با توجه به نحوه اجرای سیاستها و مذاکرات با کشورهای خارجی، این که چه شخصی رئیس جمهور شود، متقاوت است و طبیعیست که دو دولت با دو رئیس جمهوری که بسیار متفاوت فکر میکنند، سیاست خارجی متفاوتی هم دارند. اما سیاستهای کلی کشور را رئیس جمهور نمیتواند به تنهایی تغییر دهد.
فرارو-در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری کشور، روند سیاست خارجی ایران، پیچیدهتر شده است. شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سومین روز نشست فصلی خود، به قطعنامه پیشنهادی بریتانیا، فرانسه و آلمان درباره پرونده هستهای ایران رای مثبت داد. قطعنامهای که بر پایه ادعای تروئیکای اروپا مبنی بر عدم پایبندی ایران به تعهدات خود شکل گرفته است.
به گزارش فرارو، وزارت خارجه ایران با صدور بیانیهای قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران، را «به شدت محکوم» کرده است. وزارت خارجه این قطعنامه را «اقدامی سیاسی و غیرسازنده» خوانده و آن را «ادامه سیاستهای شکست خورده قبلی برخی از کشورهای غربی و تلاشی برای سوءاستفاده سیاسی از ساز و کارهای بینالمللی علیه کشورهای مستقل» دانسته است. با این وجود برخی تحلیلگران سیاست خارجه، معتقدند صدور این قطعنامه با توجه به روابط شکرآب بین ایران و آژانس، چندان دور از ذهن نبود.
همزمان با این اتفاق، سیاست خارجی ایران وابسته به انتخاباتی است که قرار است تکلیف دولت چهاردهم ایران را مشخص کند. به گفته بسیاری از تحلیلگران، فارغ از مسائلی مثل تورم و معیشت مردم، مسئله تحریمها و قطعنامههای بین المللی علیه ایران، بار سنگینی است که رئیس دولت بعدی باید بر دوش کشیده و این مسائل را حل کند.
با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است، از جمله این که آیا میتوان به حل مشکلات تحریمی و برجامی در دولت بعدی امیدوار بود و رئیس جمهور بعدی چگونه باید این مسائل را حل کند؟ قاسم محبعلی، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی و دیپلمات پیشین ایران در یونان و مالزی و مدیرکل پیشین بخش شمال آفریقا و خاورمیانه وزارت امور خارجه، به پرسشهای فرارو پاسخ داده است:
قاسم محبعلی به فرارو گفت: «رئیس جمهور در ایران، تصمیم گیرنده اصلی در حوزه سیاست خارجی نیست. درواقع هم رئیس جمهور و هم وزیر امور خارجه کارگزار هستند. اما ریاست جمهور، در صورت داشتن تواناییهای لازم میتواند بهتر یا بدتر از پیشینیان خود عمل کند. اگر قرار باشد سیاستهای کلان کشور تغییر کند، آن وقت میتوانیم انتظار داشته باشیم، در کشور تغییر سیاست رخ دهد. بین ۸۰ نفری که کاندیدا شده اند، در حد یکی دو نفرشان هستند که مفهوم «تغییر سیاست» را میتوان در آنها دید. آنهایی که پشتوانه تشکیلاتی و حزبی دارند (چه با اصلاح طلبان و چه با اصولگرایان) میتوانند در تغییر سیاست یا حتی در اجرا، موثر باشند. هر چند بعید میدانم که در شرایط فعلی نشانههایی وجود داشته باشد که تغییر رخ خواهد داد.»
وی افزود: «اگر دو جناح اصلی اصلاح طلب و اصولگرا را در ثبت نامها بررسی کنیم، به اعتقاد من اصولگراها بیشتر محافظه کار هستند و اصلاح طلبان نیز، کاندیدایی را ندارند که بتواند تحول چشمگیری در سیاستها ایجاد کند. حداکثرش این است که نسخهای ضعیف شده از روحانی باشند که حتی خود روحانی نیز اصلاح طلب محسوب نمیشد. به نتیجه رساندن مذاکرات یک تصمیم در سطح بالاست و اگر این تصمیم در سطح بالا گرفته شود، شاهد این موضوع خواهیم بود.»
دیپلمات پیشین ایران در مالزی و یونان گفت: «توجه به شرایط انتخابات آمریکا نیز مهم است و این یک رابطه دو طرفه است. به طور کلی امر سیاسی در ایران حالت آچمز پیدا کرده و حرکت در این حوزه بسیار سخت است. شرایط بین المللی نیز بسیار سخت است. مسئله برنامهای هستهای ایران نیز مورد توجه است و این سوال مطرح است که آیا ایران قصد دارد از سطح فعلی جلوتر برود یا دولت بعدی که سر کار بیاید آیا حاضر به عقب نشینی خواهد بود یا خیر؟ و اگر عقب نشینی کند پس پاسخ آنها که دلواپس و کفن پوش هستند را چطور باید بدهد؟ از طرف دیگر این را هم فراموش نکنیم که مسئله تحریمهای ما که فقط هستهای نیست، ما تحریمهای گوناگونی داریم که به هم پیچیده شده است و از تحریمهای حقوق بشری تا تحریمهای مرتبط با سیاست منطقهای را شامل میشود.»
وی افزود: «قانونی که اخیرا کنگره تحت قانون مهسا، تصویب کرد نیز به شکلی است که هر رئیس جمهوری سر کار بیاید، ناچار است آن را اجرا کند. به خصوص اگر افرادی سر کار بیایند که در فهرست تحریمها باشند و نتوانند به راحتی سفر خارجی بروند، نیز مشکل زا خواهد بود؛ بنابراین مشکل فعلی ما الزاما مسائل هستهای و تحریمهای هستهای نیست، هر چند که مسائل هستهای میتواند بحران زا هم باشد. اکنون در شرایطی قرار داریم که هم آمریکاییها و اروپاییها و هم ایران تا جایی پیش رفته اند، که برگشت برایشان بسیار دشوار است. افزون بر همه اینها باید ببینیم مسئله غزه و اوکراین چه میشود، چون همه اینها به هم مرتبط هستند. به خاطر همه این دلایل است که معتقدم انتخابات در ایران، دیگر چندان تاثیری روی آینده سیاست خارجی ندارد.»
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی درباره این که حضور یک رئیس جمهور با افکار و عقاید متفاوت چه تاثیری بر آینده خواهد داشت گفت: «طبیعتا با توجه به نحوه اجرای سیاستها و مذاکرات با کشورهای خارجی، این که چه شخصی رئیس جمهور شود، متقاوت است و طبیعیست که دو دولت با دو رئیس جمهوری که بسیار متفاوت فکر میکنند، سیاست خارجی متفاوتی هم دارند. اما سیاستهای کلی کشور را رئیس جمهور نمیتواند به تنهایی تغییر دهد. از سوی دیگر، شرایط ایالات متحده نیز مهم است و باید ببینیم در این کشور، چه شخصی رئیس جمهور میشود. چه بایدن رئیس جمهور بعدی امریکا باشد و چه ترامپ، هر دو روسای جمهور تک دورهای هستند و قدرت ریسک بالایی هم خواهند داشت. همچنین اقدامات نتانیاهو نیز میتواند منتهی به فشارهای زیادی در حوزه سیاست خارجی کشور همراه باشد. اگر جنگ گسترش پیدا کند و به سوریه، لبنان و دیگر نقاط کشیده شود، شرایط جدیدی در منطقه ایجاد خواهد شد.»