ترنج موبایل
کد خبر: ۸۷۹۰۵۵

«محاکمه سقراط»: جدال با سلطنت‌‌طلب

«محاکمه سقراط»: جدال با سلطنت‌‌طلب

«استون هرچند جانبداری سقراط از سلطنت را نکوهش می‌کند؛ اما تصریح می‌کند تناقض و شرمساری در محاکمه سقراط آن است که شهری مشهور به آزادی بیان، فیلسوفی را تحت تعقیب قرار داد که جرمی غیر از تمرین آزادی بیان مرتکب نشده بود.»

تبلیغات
تبلیغات

محاکمه سقراط در اثر  ایزیدور فینشتاین استون جدالی بین آتن جمهوری‌خواه و سقراط سلطنت‌طلب توصیف شده است.

به گزارش عصر ایران، مرگ تلخ فیلسوفی بزرگ به نام سقراط همواره ماجرایی اندوه‌بار در تاریخ بشری بوده است. اکنون پس از ۲۴۰۰ سال ایزیدور فینشتاین استون در کتاب «محاکمه سقراط» بر آن شده تا به جنبه‌های متفاوت محاکمه و مرگ سقراط بپردازد. 

استون از دید یک خبرنگار امروزی رهسپار یونان باستان می‌شود و این محاکمه را جدالی بین آتن جمهوری‌خواه و سقراط سلطنت‌طلب توصیف می‌کند؛ اما با حسرت خاطرنشان می‌کند کاش سقراط از خود به‌خوبی دفاع می‌کرد و شوکرانی در کار نبود. 

به عقیده استون، اگر فقط براساس آثار افلاطون داوری کنیم، باید نتیجه گرفت که سقراط به سبب پنددادن همشهریانش به فضیلت- که هیچ‌گاه مشغله‌ای محبوب نبوده- با آن‌ها درافتاد؛ اما اگر به امید دیدی وسیع‌تر از دفاعیه روی بگردانیم، خواهیم دید منازعه میان او و شهر زادگاهش به آن سبب آغاز شد که او با همشهریان آتنی و در واقع با یونانیان باستان به طور کلی، اختلاف بسیار عمیق داشت. 

این اختلاف‌ها صرفا مجردات دوردست نبود که برای مردم عادی نگرانی‌آور نباشد؛ بلکه پایه‌های حقیقی حکومت خودگردانی را که آنان از آن بهره‌مند بودند، به مبارزه می‌طلبید. 

سقراط مانند یک سلطنت‌طلب فکر می‌کرد. او و مریدانش اجتماع آدمی را مانند گله‌ای می‌دیدند که باید به دست شاهی یا شاهانی، مانند گوسفندان به دست شبان، اداره شود. 

مجسمه سقراط

2215620_807

از سوی دیگر آتنی‌ها – چنان‌که ارسطو بعدها گفت - عقیده داشتند که انسان «حیوانی سیاسی» است که در او برخلاف سایر حیوانات لوگوس یا عقل به ودیعه نهاده شده و بدین‌سان قادر است خیر را از شر تمییز دهد و خویشتن را در پولیس اداره کند و این تفاوت ناچیزی نبود. 

از نگاه استون، سقراط همواره در آرای خویش جانبدارانه از سلطنت دفاع می‌کرد؛ تاآنجاکه نظر اساسی سقراط در «خاطرات» بیان می‌شود که می‌پرسد چرا در کتاب هومر، شاه آگاممنون «شبان خلق» خوانده می‌شود و در جواب می‌گوید: «برای اینکه شبان باید مراقبت کند که گوسفندانش سالم و سیر باشند». 

استون در نقد این دیدگاه می‌نویسد، شبان خوب واقعا مراقبت می‌کند که رمه‌اش سالم و سیر باشد و در این حد نفع مشترکی آن‌ها را با هم متحد می‌کند؛ اما مقصود نهایی شبان چیدن پشم آن‌ها و عاقبت، فروختن گوشت آن‌هاست. 

سرنوشت رمه به بازار گوشت ختم می‌شود و شبان هنگامی که تصمیم می‌گیرد عمر گوسفندان به سر آمده، با آن‌ها مشورت نمی‌کند. 

درسی که یونانیان از تمثیل شبان گرفتند، آن است که گوسفندان نمی‌توانند به شبان‌شان اعتماد کنند، همچنین اجتماع نمی‌تواند خود را در اختیار اراده مطلق یک نفر قرار دهد، هر قدر هم که مدعی مقاصد خیرخواهانه باشد. آن‌ها ترجیح می‌دادند وارد پولیس بشوند، نه اینکه با آن‌ها مانند رمه رفتار شود. 

2215622_811

به نظر استون، سقراط در نبرد آتن و اسپارت هم طرف اسپارت را می‌گرفت؛ درحالی‌که اسپارت و کرِت از نظر فرهنگی و از نظر سیاسی عقب‌مانده‌ترین مناطق یونان باستان بودند و در هر دو، اراضی به دست سرف‌ها کشت و زرع می‌شد. 

این سرف‌ها با پلیس مخفی و طبقه‌ای نظامی مطیع نگه داشته می‌شدند؛ آن هم براساس سیاست تبعیض نژادی که یادآور آفریقای جنوبی قرن بیستم است. 

سقراط در «خاطرات»، آتنی‌ها را «منحط» می‌خواند و آن‌ها را در مقایسه با اسپارتیان که به خاطر تربیت نظامی‌شان ستایش‌شان می‌کرد، نامطبوع می‌شمارد. 

در «جمهور» افلاطون از زبان سقراط «نظام قانونی کرت و اسپارت» را مانند بهترین صورت حکومت می‌ستاید و بر حکومت خواص که در رتبه دوم قرار می‌دهد و دموکراسی که در جایگاه سوم قرار می‌گیرد، ترجیح می‌دهد. 

در شرایطی که ضدیت اسپارتیان با روشنفکری در آتن شهره بود، استون از وفاداری سقراط به اسپارت یاد می‌کند: سقراط در «پروتاگوراس» سعی می‌کند با این‌گونه انتقادها برخورد کند. او انکار نمی‌کند که به نظر می‌رسد اسپارت جامعه بسته‌ای ظنین به همه اندیشه‌ها باشد؛ اما این به آن سبب نیست که اسپارتیان از اندیشه‌ها هراس دارند یا فیلسوفان را دوست ندارند. 

سقراط می‌گوید برعکس، اسپارتیان درهاشان را به روی اندیشه‌ها و معلمان فلسفه می‌بندند؛ زیرا نمی‌خواهند جهان خارج دریابد آن‌ها چه والا به آنان ارج می‌نهند. 

به‌این‌ترتیب سقراط به گمان استون بر ضد جامعه باز شورش کرده و ستایشگر جامعه بسته است: سقراط یکی از آن آتنی‌هایی بود که از دموکراسی بیزار بودند و اسپارت آرمان‌شان بود و این دیدگاه‌های سیاسی و نه فلسفی یا کلامی سقراط بود که سرانجام او را به دردسر انداخت. 

دادن جام شوکران به دست سقراط

2215621_206

اما چرا آتنِ طرفدار دموکراسی محاکمه فیلسوف هفتادساله را در پیش گرفت. جواب به نظر استون در سه «زمین‌لرزه» سیاسی نهفته است که در مدت کمی بیش از یک دهه قبل از محاکمه روی داد، احساس امنیت داخلی شهر را بر هم زد و شهروندان آن را ترساند و اگر این حوادث نبود، سقراط هرگز محاکمه نمی‌شد. 

تاریخ‌های آن سه حادثه هشداردهنده ۴۱۱.۴۰۴، و ۴۰۱ قبل از میلاد است. در ۴۱۱ و بار دیگر در ۴۰۴ عناصر متمرد با تبانی با خصم اسپارتی دموکراسی را برانداختند، دیکتاتوری برپا ساختند و به حکومت وحشت پرداختند. 

در ۴۰۱ قبل از میلاد، دو سال قبل از محاکمه، آنان بر آن شدند که بار دیگر این کار را امتحان کنند و البته گروه جوانان ثروتمندی که در میان همراهان سقراط قدر و منزلت عظیم داشتند، در هر سه این تلاطم‌های مدنی نقش رهبری ایفا کردند. 

استون هرچند جانبداری سقراط از سلطنت را نکوهش می‌کند؛ اما تصریح می‌کند تناقض و شرمساری در محاکمه سقراط آن است که شهری مشهور به آزادی بیان، فیلسوفی را تحت تعقیب قرار داد که جرمی غیر از تمرین آزادی بیان مرتکب نشده بود. 

ایزیدور فینشتاین استون، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی

2215624_353

استون با حسرت در پایان می‌نویسد که هرگز محاکمه‌ای در کار نبود؛ اگر سقراط آشتی خویش را با دموکراسی به اثبات می‌رساند و اگر او - مانند گزنفون - در مقابل عظمت اکثریت در عهدنامه صلح سر تعظیم فرود آورده بود. 

چنانچه چنین تغییری در رفتار او حادث شده بود، این ترس را می‌زدود که جمع تازه‌ای از جوانان «سقراط‌زده» و از خویشتن بیگانه از میان پیروان او ظهور کنند و جنگ داخلی دیگری درون شهر به راه بیندازند؛ اما در نهایت به تعبیر استون هیچ نشانه تغییری در نگاه تحقیرآمیز سقراط به دموکراسی به وجود نیامد؛ چراکه: سقراط تاریخی، مانند سقراط افلاطونی، کریه می‌دانست به اصلی متوسل شود که به آن اعتقاد نداشت؛ آزادی بیان برای او امتیاز معدود روشنفکر و آگاه بود، نه بسیاران جاهل. 

او نمی‌خواست دموکراسی‌ای که رد می‌کرد، با آزادکردنش به یک پیروزی دست یابد. مرگ او و نبوغ افلاطون، او را یک قدیس ساخت، ابرمردی که با اوباش نادان با وقار و نکته‌سنجی برخورد می‌کند. این پیروزی سقراط و شاهکار افلاطون بود. سقراط به شوکران نیاز داشت. آن واقعه جنایت تراژیک آتن باقی خواهد ماند. 

«محاکمه سقراط» کتابی از ایزیدور فینشتاین استون با ترجمه علی اکبر مهدیان در ۳۵۰ صفحه را انتشارات اختران رهسپار بازار کتاب کرده است.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات