جدال و رستگاری با طعم عاشقی
راز ماندگاری سریال محرمی«شب دهم» در این ربع قرن چیست؟

شب دهم ساخته حسن فتحی که در ماه محرم مقارن با نوروز ۱۳۸۱ از شبکه یک پخش شد، هنوز هم سریال خوبی است و مردم دوستش دارند. علاقهمندان سریالهای مناسبتی و سریالبینهای حرفهای هم از این سریال بهعنوان یک سریال همه چیز تمام یاد میکنند که مخاطب را پای تلویزیون مینشاند.
سعید اسلامزاده در روزنامه ایران نوشت:
اگر یک سریال در میان این همه سریال پر زرقوبرق، بعد از بیستوچند سال هنوز دیده میشود و مخاطب دارد، باید رازی داشته باشد.
شب دهم ساخته حسن فتحی که در ماه محرم مقارن با نوروز ۱۳۸۱ از شبکه یک پخش شد، هنوز هم سریال خوبی است و مردم دوستش دارند. علاقهمندان سریالهای مناسبتی و سریالبینهای حرفهای هم از این سریال بهعنوان یک سریال همه چیز تمام یاد میکنند که مخاطب را پای تلویزیون مینشاند.
شب دهم تنها سریال حرفهای است که تعزیه در آن نقش مستقیم دارد. تعزیه هنری ترکیبی است که درام را به شیوه شرقی، نه به معنای یونانی و ارسطویی و یا تئاتر مدرن، در خود دارد. تعزیه، روایت اپیک است. از حماسه میگوید. (همان موتیفی که در شب دهم هم باید در انتها آن را دریابیم) در تعزیه به علت فاصلهگذاری منحصربهفرد نمایشی که در تئاتر شرقی – ایرانی میتوانیم نمونههایی از آن را ببینیم، قابلیت استفاده در نمایشهای تلویزیونی و حتی سینمایی هم وجود دارد و میتوان از این قابلیت بهعنوان یک تکنیک در سینما و سریالسازی هم استفاده کرد. البته شب دهم به این قصد به تعزیه نزدیک نمیشود و از تعزیه بهمانند یک مایه قدرتمند پیشبرنده درام بهره میگیرد. بهنظرم حسن فتحی بسیار تلاش میکند که ساختار کار و نمایش در تعزیه را در سریال خود هم به کار ببندد.
در این کار حتی شاهزاده خانم قجری معینالبکا و گرداننده شبیههاست و حیدر خوشمرام خودش در شبیه یکی از اولیا و سرگرد تأمینات هم با همه گزمهها و قزاقها و لاتولوتها در نقش اشقیا قرار میگیرند و در صحنه پایانی است که شبیهخوانی به واقعخوانی بدل میشود.نکته دیگری که حسن فتحی از آن در شب دهم بهره میگیرد، داستانی در دل تاریخ معاصر است. تهران قدیم همیشه تصویر و قصههای خوبی برای مخاطب دارد.
مردم ایران با آثار علی حاتمیبه تهران قدیم و لوطیها و مردم بامرام آن علاقه دارند. تهران قدیم در پایان قاجار و پهلوی اول محمل خوبی برای روایت قصههای ناگفته است. حسن فتحی هم نشان داده که به این دوره علاقه دارد. پهلوانان نمیمیرند و جیران – دوره قاجار – شب دهم و مدار صفر درجه و شهرزاد – پهلوی اول و دوم – کارهایی است که حسن فتحی برای مخاطب ایرانی ساخته و هر یک در دورههای مختلف مخاطبان زیادی داشتهاند.
اما در میان این آثار، شب دهم به دلایلی چند توانسته طی حدود ربع قرن مخاطب را همچنان با خود نگه دارد. تفاوتهای زیادی میان روایتهای فتحی و حاتمیدر تهران قدیم وجود دارد که اولین موضوع آن زبان است. زبان علی حاتمیزبانی برساخته و شاعرانه و تقلیدناپذیر است. حسن فتحی به درستی سراغ آن زبان نمیرود و زبانی نزدیک به محاوره امروز را با بهرهگیری از برخی واژههای مرسوم در آن دوره که الان کاربرد ندارد، برای زبان دیالوگهایش انتخاب میکند تا هم تشخص تاریخی ایجاد کند و هم مخاطب به راحتی مفاهیم را درک کند.
برای همین فتحی در قیاس با حاتمی، تصویری واقعیتر از گذشته را به مخاطب ارائه میدهد و مانند حاتمیصرفاً در بیان شاعرانه با تاریخ بازی نمیکند. هرچند هر یک از این روایتها علاقهمندان خود را دارد. زبان آثار فتحی – که البته نقدهایی بر آن وارد است – با مخاطب ساده پسند تلویزیون ارتباط بهتری برقرار میکند تا زبان دیریاب ولی زیبای حاتمی.
فتحی با روایت یک قصه عاشقانه در یک دوره تاریخی، برهههای مهم زمانه داستان را هم روایت میکند و قهرمانان قصهاش را در آن وقایع و بحرانها قرار میدهد. مثل شب دهم و ممنوعیت تعزیه یا کودتای بیستوهشتم مرداد در شهرزاد و یا شکلگیری صهیونیسم در مدار صفردرجه. فتحی با این کار، هم هویت تاریخی زمانه را پررنگ میکند و هم جذابیت افزودهای را در خرده روایتها ایجاد میکند. گاهی هم کل روایت داستان تحت شعاع همین خردهروایتهای سیاسی و اجتماعی پیش میرود.
یک نکته مهم دیگر که در چند سریال فتحی به یک درنگ تحلیلی و تاریخی میانجامد، روایتهایی از پهلوانان، لوطیها، کلاه مخملیها و سپس لمپنهاست.
با نگاهی به تاریخ چند ساله ایران از صفوی به بعد که فتحی از قضا در آن دوره هم سریالی در زندگی ملاصدرا ساخته، قشری اجتماعی را میبینیم که در مقابل حاکمیت زور در دفاع از ضعفا بهپا میخاستند. اینها عیاران و طراران بودند که در دوره قاجار به پهلوانان بدل میشوند و فتحی در پهلوانان نمیمیرند قصه آنها را بازگو میکند و سپس در کسوت کلاه مخملیها در جامعه پهلوی اول ظهور میکنند که در سریالهایی مانند شب دهم و شهرزاد در دو سویه مثبت و منفی و یا خیر و شر نمایش داده میشوند.
البته که فتحی نگاهی عمیق به کارکردهای اجتماعی این قشر اجتماعی ندارد، اما نمایش این اقشار جامعه تاریخی در یک سریال میتواند جرقههای پژوهشی را در میان نویسندگان و کارگردانان بزند. حیدر خوشمرام در شب دهم نسخه تعدیل شدهای از پهلوانان دوره قجر است و البته نمونه انسانی کلاه مخملیهای دوره پهلوی دوم که سینمای فیلمفارسی را قُرق کرده بودند. او لوطی خوشنامیاست که عاشق شده و از راه عشق به رهایی و رستگاری میرسد. او در شب دهم اجرای تعزیه که روز عاشوراست به تیر یکی از اشقیای زندگی واقعی به گونهای شهید میشود. از یک عشق زمینی به عشقی الهی و ارادت به حضرت اباعبدالله میرسد. این تحول شخصیت رنگ تاریخ و زمانه را نمیگیرد و در هر دورهای قابل پخش است و مخاطب میپسندد.
از اینروست که شب دهم به عشق شب دهم ماه محرم سال ۶۱ هجری در سالهای متمادی از تلویزیون پخش شده است و در بین این همه سریال رنگارنگ که طبقات فوق ثروتمند را در هلدینگهای عظیم نشان میدهد، مخاطب گاهی دلش میخواهد سری به سادگیهای زندگی هم بزند که در شب دهم میبیند.