افول قدرت نظامی آمریکا در مدیریت بحرانهای همزمان؛
چگونه مذاکرات با ایران میتواند کلید صلح در اوکراین باشد؟

موفقیت ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ ریشه در وعده پایان دادن به جنگ اوکراین داشت، اما تمرکز آمریکا بر خاورمیانه، مسیر صلح میان روسیه و اوکراین را دورتر کرد. واقعیت این است که روسیه نه متحد نظامی ایران است و نه قصد رویارویی با اسرائیل را دارد. امروز محدودیت منابع آمریکا و عدم توان مدیریت همزمان چند بحران، کاخ سفید را به عقبنشینی تدریجی از اوکراین سوق داده و آینده صلح را به مذاکرات تازه گره زده است.
فرارو- مارک اِپیسکوپوس کارشناس ارشد حوزه امنیت و سیاست خارجی موسسه کوئینسی و استاد تاریخ در دانشگاه ماریمونت واشنگتن.
به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، بخش عمده موفقیت دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴، ریشه در این واقعیت دارد که رأیدهندگان به وعده او برای دور نگه داشتن آمریکا از جنگهای بیپایان و پایان دادن به بحران اوکراین اعتماد کردند. دولت ترامپ تاکنون در بازگشایی مسیرهای گفتوگو با مسکو به نتایج ملموسی دست یافته، اما دستیابی به توافق سیاسی جامع که رضایت کییف، مسکو و پایتختهای اروپایی را همزمان جلب کند، همچنان یکی از سختترین چالشهای پیش روی کاخ سفید است.
خاورمیانه در آتش، اوکراین در سایه: آیا غرب از جبهه شرق غافل شد؟
چرخش ناگهانی تمرکز و منابع واشنگتن به سمت خاورمیانه، دستیابی به صلح میان روسیه و اوکراین را بیش از پیش دور از دسترس کرده است. همزمان با شعلهور شدن جنگ میان اسرائیل و ایران، موجی از تحلیلها و گمانهزنیها درباره منافع احتمالی مسکو در حمایت از «متحد» خود یعنی ایران به راه افتاد؛ اما اغلب این ارزیابیها پایه و اساسی ندارند. واقعیت این است که روسیه نه تنها متحد نظامی ایران بهشمار نمیآید، بلکه با نگاهی به متن «مشارکت جامع راهبردی روسیه و ایران» که در ژانویه ۲۰۲۵ به امضا رسید، روشن میشود تعهد دو کشور تنها به این خلاصه میشود: اگر یکی از آنها هدف حمله قرار گرفت، طرف دیگر از ارائه هرگونه کمک نظامی یا غیرنظامی به کشور مهاجم که به تداوم تهاجم منجر شود، خودداری خواهد کرد.
روابط مسکو و تهران اگرچه از سطح یک دوستی معمولی فراتر رفته و ابعاد اقتصادی و سیاسی متعددی را دربر میگیرد، اما در نهایت، صرفاً یکی از اجزای سبد متنوع منافع روسیه در خاورمیانه است؛ منافعی که برای کرملین حفظ مناسبات مثبت با اسرائیل و کشورهای عربی را نیز به همان اندازه ضروری میسازد. تصور تمایل روسیه به تقابل نظامی با اسرائیل به خاطر ایران، بیشتر محصول روایتهای ایدئولوژیک در برخی محافل غربی است تا واقعیتی عینی بر پایه سیاست عملی کرملین.
تصور اینکه حملات آمریکا به سه سایت هستهای ایران، حامل «پیامی قاطع» برای روسیه بوده، خطای تحلیلی است؛ چراکه اصلاً مشخص نیست چه پیامی قرار بوده منتقل شود. درباره تهدید علیه اعضای ناتو هم نشانهای وجود ندارد که کرملین در بازدارندگی ماده ۵ پیمان آتلانتیک شمالی تردید داشته یا قصد سنجش آن را کرده باشد. حتی زمانی که حمایت از پیروزی اوکراین در اولویت سیاست واشنگتن قرار داشت، ایالات متحده بارها نشان داد حاضر نیست به خاطر کییف مستقیماً وارد جنگ با روسیه شود. با توجه به تردیدهای مکرر کاخ سفید در مورد میزان حیاتی بودن منافع آمریکا در اوکراین و علاقه دائمی به کاهش تنش با مسکو، هرگونه ابهام راهبردی درباره ورود مستقیم به جنگ با روسیه نه منطقی است و نه توصیهپذیر
چگونه مذاکرات هستهای ایران میتواند کلید صلح اوکراین باشد؟
نباید از اهمیت و پیوندهای فزاینده روسیه و ایران در دیگر حوزهها غافل شد. آنچه روشن است اینکه مقامهای کرملین معتقدند کاخ سفید از پیش در جریان تصمیم اسرائیل برای حمله به ایران بوده و حتی از دورهای قبلی مذاکرات هستهای با تهران، به عنوان ابزاری برای ایجاد احساس امنیت کاذب در رأس حاکمیت ایران بهره گرفته است. اگر این سوء برداشت برطرف نشود، بهراحتی میتواند همه تلاشهای واشنگتن برای جلب اعتماد متقابل با روسیه و ایفای نقش میانجی صادق را به کلی از بین ببرد.
بهترین راه برای رفع این بدگمانیها، بازگشت به مسیر مذاکرات واقعی و جدی با تهران است. تا زمانی که روسیه نیز خواهان خلع سلاح هستهای ایران است و ظرفیت ایفای نقش فعال در این روند را دارد، واشنگتن باید پیشنهاد پوتین برای حمایت از مذاکرات هستهای با ایران را جدی بگیرد. مسکو همین حالا نیز نقشی پررنگ در معادلات منطقهای ایفا میکند و طبق گزارشها، حتی در حال انجام گفتوگوهای محرمانه با اسرائیل درباره ایران و سوریه است. استفاده هوشمندانه از محور مسکو-تهران-اورشلیم برای احیای مذاکرات هستهای ایران، نه تنها منافع استراتژیک آمریکا در خاورمیانه را تأمین خواهد کرد، بلکه میتواند با تقویت کانالهای ارتباطی واشنگتن و مسکو، مسیر توافق بر سر اوکراین را هموارتر و سریعتر سازد.
چرا استراتژی «تا هر زمان لازم باشد» آمریکا محکوم به شکست بود
جنگ ایران و اسرائیل یک واقعیت تلخ را آشکار کرد: ایالات متحده دیگر قادر به مدیریت همزمان چند بحران بزرگ نیست. کمکهای نظامی واشنگتن به اوکراین که قرار بود تا پایان تابستان ادامه یابد، با تصمیم پنتاگون پیش از موعد قطع شد؛ تصمیمی که ناخواسته پرده از حقیقتی برداشت که نومحافظهکاران آمریکایی علاقهای به پذیرش آن ندارند: آمریکا نمیتواند بیوقفه منابعش را صرف جنگهای فرامرزی کند و همزمان ذخایر نظامی و آمادگی داخلی خود را حفظ کند. البرج کالبی، معاون سابق سیاستگذاری پنتاگون، نیز این نکته را به خوبی میداند: ذخایر موشکهای رهگیر و دیگر مهمات برای جنگ فرسایشی اوکراین نامحدود نیست؛ آن هم در صحنهای که اساساً جزو اولویتهای حیاتی امنیت ملی آمریکا محسوب نمیشود. البته، این محدودیت منابع تنها بخشی از این معادله پیچیده است.
مقامات دولت بارها هشدار دادهاند که اگر مذاکرات میان روسیه و اوکراین به نتیجه نرسد، سرانجام آمریکا ناگزیر به «عقبنشینی» خواهد شد؛ اما این عقبنشینی نه با بیانیههای پرسر و صدا و جدلهای رسانهای ترامپ و زلنسکی در فوریه، بلکه با انتقال تدریجی و حسابشده منابع و توجهات از اوکراین کلید میخورد؛ فرایندی که آثار آن به تدریج هویدا خواهد شد. از همان ۲۰۲۲، حمایت واشنگتن از اوکراین یکی از بلندپروازانهترین پروژههای یک قدرت غیرمداخلهگر برای کشوری فاقد هرگونه تعهد رسمی بود. با این حال، منتقدان از ابتدا هشدار دادند که راهبرد «همهجانبه» بایدن، با توجه به تعدد چالشهای آمریکا در جهان، نمیتواند برای همیشه تداوم یابد؛ هرگونه کاهش تمرکز بر اوکراین، به سرعت پایههای فشار حداکثری علیه روسیه را متزلزل و توان کییف را برای ادامه جنگ بهشدت تحلیل خواهد برد.
تصمیم تازه آمریکا برای قطع کمکها بار دیگر نشان داد که زمان هرگز به نفع اوکراین حرکت نمیکند. تلاشهای پیگیرانه کییف و اروپا برای وادار کردن کاخ سفید به ادامه سیاست «تا هر وقت که لازم باشد» دولت بایدن، در عمل فقط روند خروج آمریکا از بحران اوکراین را سرعت میبخشد. با این حال، نقش ایالات متحده در فرآیند صلح همچنان برای اوکراین و امنیت اروپا تعیینکننده است. حالا کییف و متحدان اروپاییاش باید هرچه زودتر به جای رویاپردازی، بر مجموعهای از سناریوهای واقعبینانه برای پایان جنگ تمرکز کنند؛ سناریوهایی که هم نظر مثبت واشنگتن را جلب کند و هم مبنای تازهای برای ازسرگیری مذاکرات صلح با میانجیگری آمریکا میان روسیه و اوکراین باشد.