ترامپ و چرخش تاریخی در سیاست اوکراین
آیا ترامپ واقعاً از پوتین ناامید شده است؟

تحول در رویکرد ترامپ نسبت به اوکراین، فرصتی بیسابقه برای افزایش فشار متحدان غربی به کاخ سفید فراهم کرده است. اکنون تداوم حمایت نظامی و سیاسی آمریکا از کییف، نهتنها مانع تقویت موقعیت روسیه در اروپا و تضعیف جایگاه جهانی واشنگتن خواهد شد، بلکه از فروپاشی نظم امنیتی غرب جلوگیری میکند. در صورت سقوط اوکراین، اعتبار ترامپ و نفوذ آمریکا در جهان بهشدت آسیب خواهد دید.
فرارو– لوک مک گی، خبرنگار ارشد بخش بین الملل نشریه فارن پالیسی
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، اکنون شاید بهترین فرصت برای متحدان غربی اوکراین باشد تا تلاشهای خود را برای تأثیرگذاری بر دونالد ترامپ افزایش دهند. آشکار است که رئیسجمهور آمریکا بهشدت از رفتار ولادیمیر پوتین، همتای روس خود، ناامید شده است. اگرچه پیشتر روابط نزدیکی میان آن دو برقرار بود، اما ترامپ در هفتههای اخیر بارها به طور علنی پوتین را مورد انتقاد قرار داده است؛ بهویژه پس از آنکه رئیسجمهور روسیه پیشنهاد همکاری با آمریکا در موضوع ایران را مطرح کرد و ترامپ صراحتاً پاسخ داد: «پوتین گفت میخواهی در موضوع ایران بهت کمک کنم؟ گفتم: نه، من در موضوع ایران به کمک تو احتیاج ندارم؛ من به کمک تو درباره خودت نیاز دارم!»
از تنش با کییف تا ارسال تسلیحات و اتهام «کشتار گسترده» به پوتین!
در همین حال، مناسبات ترامپ با اوکراین نیز دستخوش تحولی چشمگیر شده است؛ تغییری که با فضای پرتنش دیدار عمومی او با مقامات کییف در کاخ سفید طی ماه فوریه کاملاً متفاوت است. هفته گذشته، ترامپ نه تنها با ارسال تسلیحات بیشتر به اوکراین موافقت کرد، بلکه از شجاعت مردم این کشور تمجید نمود و پوتین را به «کشتار گسترده انسانها» و «رفتار غیرانسانی» متهم ساخت. حتی در هفته جاری، با وجود تردیدهایی که در خصوص ارسال سلاحهای تهاجمی به اوکراین ابراز داشت، رویکرد او نسبت به گذشته انعطافپذیرتر و مشتاقتر به بررسی این گزینه به نظر میرسید.
بدیهی است که برای حامیان تداوم حمایت آمریکا از اوکراین، این تغییر رویکرد ترامپ شاید دیرهنگام باشد، اما اکنون فرصتی طلایی فراهم شده تا با تکیه بر تحسین پنهان او نسبت به مقاومت اوکراین و انزجارش از خشونتهای روسیه فضای جدیدی بسازند. اگر ترامپ واقعاً به این جمعبندی رسیده باشد که حمایت از اوکراین ضروری است، حالا بهترین زمان برای متحدان داخلی و خارجی اوست تا با فشار هماهنگ، پیامدهای احتمالی سقوط اوکراین را برای منافع ملی آمریکا پررنگتر کنند و بر لزوم تداوم کمکها به کییف تأکید ورزند.
مهمترین استدلالهایی که چهرههایی چون جی دی ونس، معاون اول آمریکا برای مخالفت با ادامه حمایت نظامی از اوکراین مطرح میکنند، معمولاً بر چند محور اصلی استوار است: اینکه این جنگ ارتباط مستقیمی با منافع آمریکا ندارد، هزینههای مالی آن بسیار سنگین است و همچنین تداوم حمایت، روابط واشنگتن با مسکو را به خطر میاندازد. با این حال، مدافعان اوکراین چه در حلقه مشاوران نزدیک ترامپ و چه در میان متحدان آمریکا در ناتو بهراحتی میتوانند این استدلالها را به چالش بکشند و با شفافیت توضیح دهند که پیروزی یا سلطه روسیه بر اوکراین، چه پیامدهای مخاطرهآمیزی برای امنیت و منافع راهبردی ایالات متحده در پی خواهد داشت.
نخستین و شاید مهمترین هشدار این است که روسیهِ جسور و تهاجمی، هرگز به اوکراین قانع نخواهد شد. ولادیمیر پوتین، از همان سال ۱۹۹۹، بهصراحت اعلام کرده که سودای احیای نفوذ جهانی روسیه را در سر میپروراند. تحلیلگران و مقامات غربی بارها هشدار دادهاند که یکی از اهداف راهبردی پوتین، تقویت بنیانهای اقتصادی و نظامی روسیه تا مرز رقابت با ایالات متحده و تبدیل شدن به رقیب ژئوپلتیک واشنگتن است.
کی یر جایلز، پژوهشگر ارشد اندیشکده چتمهاوس و از صاحبنظران برجسته مسائل روسیه معتقد است: «از نگاه مسکو، ایالات متحده همچنان دشمن اصلی جهانی محسوب میشود و به همین دلیل، هر سیاست خودویرانگر یا عقبنشینی دولت ترامپ با استقبال و خوشحالی در کرملین روبهرو میشود. رها کردن اوکراین و واگذاری تمام منابع انسانی، معدنی، موقعیت استراتژیک و صنعت دفاعی رو به رشد آن به روسیه، فقط به معنای تقویت دشمن آمریکا خواهد بود. تهدید فوری متوجه اروپاست، اما در افق بلندمدت، تضعیف قدرت جهانی ایالات متحده اجتنابناپذیر است.»
از تضعیف اروپا تا سقوط اقتدار جهانی آمریکا؛ چگونه اوکراین سنگ بنای نظم غربی است؟
اما این تهدید چگونه میتواند به واقعیت تبدیل شود؟ به گفته کی یر جایلز، یکی از پیامدهای فوری چنین سناریویی، تسلط روسیه بر منابع طبیعی عظیم، صنایع دفاعی، کشاورزی، انرژی و پهنه سرزمینی اوکراین است. با دستیابی به این مزایا، روسیه جسور خواهد توانست فشار اقتصادی کمسابقهای بر دولتهای اروپایی وارد کند و همانطور که سالها از اهرم گاز طبیعی بهره برده، آنها را به سوی سیاستهایی همسو با منافع مسکو سوق دهد. این سناریو، اروپا را آسیبپذیرتر و نظم امنیتی غرب را بیش از پیش متزلزل خواهد کرد.
تسلط روسیه بر زنجیرههای تأمین مواد معدنی حیاتی، غذا، انرژی و سلاح، تنها به تقویت نفوذ کرملین در اروپا ختم نمیشود، بلکه اقتدار و جایگاه آمریکا در این منطقه راهبردی را نیز مستقیماً به چالش میکشد. عقبنشینی واشنگتن از صحنه اروپا، انگیزه کشورهای اروپایی را برای حفظ ائتلاف با آمریکا تضعیف خواهد کرد و آنان را بیش از پیش به سمت مصالحه یا حتی نزدیکی با روسیه سوق میدهد. علاوه بر این، اگر پوتین بتواند در اوکراین به اهدافش دست یابد، بخش قابل توجهی از منابع روسیه برای انجام عملیات گستردهتر علیه اروپا آزاد خواهد شد؛ از جمله می توان به حملات ترکیبی، تهاجمات سایبری، عملیات اطلاعاتی و دخالت مستقیم در انتخابات اشاره کرد. اروپا همین حالا نیز با موج اطلاعات نادرست و تبلیغات طرفدار روسیه دستوپنجه نرم میکند و کرملین با هدف تغییر افکار عمومی و روی کار آوردن دولتهای همسو، بهشدت در حال تقویت این کارزار است.
چنین سناریویی بهتدریج به یک معضل راهبردی جدی برای آمریکا تبدیل خواهد شد. یکی از دیپلماتهای ارشد آمریکایی با اشاره به همین موضوع میگوید: «حتی اگر بپذیریم آمریکا تنها قدرت واقعی ناتو است، واقعیت این است که متحدان اروپایی پایگاهها و دسترسیهای اطلاعاتی ارزشمندی را در اختیار ما میگذارند؛ امکاناتی که بدون همکاری اروپا، واشنگتن قادر به تکرار آنها در هیچ نقطه دیگری از جهان نخواهد بود.» اشاره این دیپلمات بهویژه به خاورمیانه است؛ منطقهای که آمریکا درگیر پروندههای حساس و بحرانهای متعددی است و داشتن پایگاهها و ظرفیتهای لجستیکی اروپا، برتری راهبردی غیرقابل انکاری برای ایالات متحده به همراه دارد؛ برتریای که تضعیف ائتلاف با اروپا، آن را بهشدت به خطر میاندازد.
استقلال خیالی اروپا؛ اروپاییها خودخواسته زیر پرچم ترامپ!
در شرایطی که اروپا با تهدیدات روسیه مواجه است، کشورهای اروپایی بیش از هر زمان دیگری آمادگی دارند که سیاستهای آمریکا را در رأس اولویتهای خود قرار دهند. نمونه بارز این رویکرد، موافقت متحدان ناتو با هدفگذاری جدید دونالد ترامپ برای افزایش هزینههای نظامی تا سطح ۵ درصد تولید ناخالص داخلی است. با وجود همه شعارها درباره ضرورت تأمین مستقل امنیت اروپا، بسیاری از مقامات بهصراحت اعتراف میکنند که این تحولات بیش از آنکه ریشه در اراده واقعی برای استقلال راهبردی داشته باشد، تلاشی است برای حفظ و تداوم حضور و مشارکت آمریکا در قاره اروپا. به عبارت دیگر، هیچگاه فرصتی بهتر از امروز برای رئیسجمهور آمریکا فراهم نبوده تا بر ائتلاف فراآتلانتیک تأثیرگذار باشد و رهبری خود را تحکیم بخشد.
در نقطه مقابل، سقوط اوکراین میتواند برای همیشه اعتبار دونالد ترامپ را زیر سؤال ببرد و آسیبپذیر سازد. تردید درباره میزان بلندپروازیهای پوتین را میتوان در سخنان گابریلیوس لندزبرگیس، وزیر خارجه پیشین لیتوانی بهوضوح مشاهده کرد: «پوتین روی انفعال و بیعملی غرب حساب باز کرده است. اگر در اوکراین موفق شود، بیتردید پیشروی خواهد کرد. ما پیشتر اشتباه کردیم که تصور میکردیم او هرگز جرأت حمله تمامعیار به اوکراین را ندارد. اما هر بار که یک گام جلوتر میرود و ما واکنشی نشان نمیدهیم، جسارت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکند.»
در این بزنگاه تاریخی، دونالد ترامپ میتواند نقشی تعیینکننده ایفا کند. اگرچه روسیه در جنگ اوکراین به پیشرفتهایی دست یافته، اما هنوز به اهداف راهبردی خود نرسیده است. اوکراین همچنان توان ایستادگی و مقاومت را دارد؛ بهشرط آنکه ایالات متحده به حمایت نظامی و سیاسی خود ادامه دهد.