پایان رسمی نیم قرن حضور ایران در ویترین جهانی هنر

با سلب مالکیت رسمی آتلیههای ایران در شهرک بینالمللی هنر پاریس حضور بیش از نیمقرنی جمهوری اسلامی ایران در این مجموعه معتبر هنری پایان یافت.
جواد صادقی، کارشناس هنری موزه هنرهای معاصر و مسئول پیگیری پرونده سیته، در گفتوگو با رسانهها اعلام کرد که ایران اکنون دیگر هیچ آتلیهای در این شهرک هنری ندارد و پنج ماه است که عملاً از مجموعه خارج شده است.
به گزارش فارس، به گفته وی، مدیریت سیته با استناد به آییننامه داخلی خود و بر پایه پنج سال غیرفعال بودن ایران، اقدام به سلب مالکیت رسمی از ایران کرده است. صادقی تصریح کرد: «در این آییننامه آمده است که اگر کشوری طی پنج سال، هنرمندی اعزام نکند یا هیچ فعالیتی نداشته باشد، امکان استفاده از فضای اختصاصی از او گرفته میشود. ما نه اعزام داشتیم، نه تعمیر کردیم، نه پاسخگو بودیم.»
شهرک بینالمللی هنر پاریس که بیش از ۶۰ کشور جهان در آن دارای فضاهای اختصاصی هستند، محلی است برای تعامل هنرمندان از سراسر دنیا و بستری برای اقامت، پژوهش و تولید آثار هنری. ایران از دهه ۱۳۴۰ با تملک چهار آتلیه در این شهرک، حضوری برجسته در این مجموعه داشت و هنرمندان بزرگی چون سهراب سپهری، محسن وزیریمقدم و ایران درودی از این فضا بهره بردهاند.
صادقی با اشاره به دوران پُررونق حضور ایران، گفت: «ما در سالهای ابتدایی پس از انقلاب نیز بسیار فعال بودیم. شورای اعزام داشتیم و هنرمندان شناختهشدهای را به سیته میفرستادیم. اما بهتدریج، همهچیز به تعلیق رفت. از سال ۲۰۱۶ مدیریت سیته هشدار داد که تمامی فضاها باید بازسازی شوند، وگرنه کشورها حق استفاده نخواهند داشت. اما ما هیچ اقدامی نکردیم.»
بیتوجهی ساختاری؛ بحران در مدیریت فرهنگی
در ادامه روند بیعملی، نهتنها بازسازی فضاهای ایرانی انجام نشد، بلکه حتی پاسخگویی به مکاتبات رسمی سیته نیز از سوی مسئولان ایرانی نادیده گرفته شد. صادقی با لحنی انتقادی تأکید کرد: «تعداد زیادی جلسه برگزار شد، اما بدون امضا. هیچ توافق رسمی وجود نداشت. مدیریت سیته بارها درخواست رسمی داد، اما اقدام مؤثری انجام نشد. حتی به تلفن هم پاسخ داده نمیشد. این یک فاجعه مدیریتی است.»
وی افزود: «ما این امکان را عملاً نابود کردیم. سیته فقط یک ساختمان نبود؛ ویترینی جهانی برای فرهنگ و هنر ایران بود. محلی برای گفتوگو با هنرمندان دیگر کشورها، و فرصتی برای دیدهشدن هنرمندان جوان ایرانی در سطح بینالمللی. این بلندگو را با بیتوجهی خاموش کردیم.»
آسیب حیثیتی و فرهنگی
از دست رفتن این امکان، تنها یک خسارت فیزیکی یا مالی نیست. صادقی تاکید کرد که حذف ایران از سیته، ضربهای به حیثیت فرهنگی کشور است: «پیشتر جزو پنج کشور برتر در سیته بودیم. این جایگاه را با سهلانگاری کامل از دست دادیم. هنرمندانی که از سیته بازمیگشتند، بهروز و اثرگذار بودند. اما حالا دیگر هیچچیز باقی نمانده است.»
او در پایان گفت: «اگر برای این فضا اهمیت قائل بودند، اجازه نمیدادند چنین امکانی از دست برود. این ماجرا باید بهطور جدی پیگیری شود؛ چه در سطح حقوق بینالملل، چه در حوزه دیپلماسی فرهنگی. ما نمیتوانیم در برابر این خسارت فرهنگی سرمان را پایین بیندازیم و سکوت کنیم.»
روایت یک شکست
پایان حضور ایران در سیته، تنها یکی از نشانههای افت چشمگیر جایگاه فرهنگی کشور در عرصه جهانی است. در حالی که بسیاری از کشورها با دقت و سرمایهگذاری، تلاش میکنند جایگاهی در این مجموعه بینالمللی داشته باشند، ایران یکی از قدیمیترین اعضای این نهاد را با دست خود حذف کرد؛ بیآنکه حتی خبری رسمی یا شفاف از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره آن منتشر شده باشد.