ترنج موبایل
کد خبر: ۸۹۵۳۹۲

روش‌های غیرانسانی کنترل ذهن/ وقتی انسان موش آزمایشگاهی می‌شود

از برنامه مخفیانه و مرگبار سیا برای کنترل ذهن‌ها چه می‌دانید؟

از برنامه مخفیانه و مرگبار سیا برای کنترل ذهن‌ها چه می‌دانید؟

شبکه الجزیره در گزارشی به برنامه مخفیانه‌ای پرداخت که دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا سالهای متمادی برای دستکاری ذهن‌ها در دست داشته است.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- شبکه الجزیره در گزارشی با عنوان «برنامه مخفی و وحشتناکی که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا برای دستکاری ذهن‌ها در دست داشت»، به برنامه‌ای پرداخت که «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» موسوم به «سیا» سالهای متمادی برای دستکاری ذهن‌ها در دست داشت و تاریخ آن به دهه پنجاه میلادی باز می‌گردد. 

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، در این گزارش آمده است: در جهانی الهام گرفته شده از صفحات روایت کتاب «۱۹۸۴» که «جُرج اورول» (George Orwell)،  نویسنده مشهور انگلیسی نخستین بار در سال ۱۹۴۹ آن را منتشر کرد، «بنگاه خبررسانی کانادا» موسوم به «سی‌بی‌سی» در سال ۲۰۲۰ سلسله پادکست هایی را با نام «شستشوی ذهنی» منتشر کرد و در ان به جزئیات وحشتناکی پرداخت که قربانیان شکنجه‌های سازمان سیا و دولت کانادا آن را روایت می‌کردند. 

برنامه‌ای که قدمت آن به دهه پنجاه میلادی باز می‌گردد

این برنامه مشترک سازمان سیا و دولت کانادا که با نام رمز «پروژه‌ام کی اولترا» (MK Ultra) شناخته می‌شد، برنامه بزرگی بود که قدمت آن به دهه پنجاه میلادی باز می‌گردد و هدف آن تولید داروهایی بوده که بتوان با آن «ذهن بشر» را شستشو داده و کنترل آن را در دست گرفت. 

در نتیجه این برنامه، دانشمندان و پژوهشگران این برنامه به توسعه روش‌ها و تکنیک‌هایی روانشناختی روی آوردند که مدعی بوده‌اند بوسیله آن می‌تواندد بر ذهن‌ها کنترل کنند و در این راه، ترکیبی از داروهای توهم زا، شوک التریکی و هیپنوتیزم را بکار می‌گرفتند. 

تشابه روایت جُرج اورول با اقدامات سیا

اما طبق گزارش الجزیره، آن چیزی که جالب توجه است، تشابهی است که میان روش های نوآورانه شکنجه در پروژه سیا با جزئیات واقعیت خیال پردازانه‌ای که اورول در کتاب ۱۹۸۴ خود روایت می‌کند، وجود دارد. در روایت اورول، دولتی خیالی وجود دارد که به خشونت، سرکوب و شکنجه می‌پردازد تا حقایق را واژگون جلوه دهد؛ در نتیجه، جنگ به نسبت ایدئولوژی این دولت، به منزله صلح، بردگی به منزله آزادی و جهل به منزله قدرت است. اینها البته در روایت اورول، شعارهای توخالی صرفی نیستند که صاحبان قدرت تکرار می‌کنند، بلکه به واقعیت و تفکری تبدیل شده‌اند که عموم مردم آن‌ها را پذیرفته‌اند؛ همان مردمی که به دیدن تصاویر «به دار آویخته شدن» افرادی که از این سیستم منحرف شده‌اند، معتاد شده‌اند. 

اما در پادآرمان شهری که جرج اورول در کتاب ۱۹۸۴ به تصویر می‌کشد، افراد متفکر تحت عنوان «جرم اندیشه آزاد» تحت پیگرد قرار می‌گیرند و در اتاقی دربسته به نام «اتاق ۱۰۱» زندانیان جنایات فکری به انواع و اقسام شکنجه دچار می‌شوند؛ از جمله «وینستون»، قهرمان روایت داستان که در فصلهای آخر کتاب به یکی از ساکنان این اتاق تبدیل می‌شود. 

860

تصویری از کتاب  ۱۹۸۴ نوشته جرج اورول

«وینستون اسمیت»، قهرمان داستان جرج اورول در کتاب ۱۹۸۴، آزادی را شبیه یک محاسبه ساده ریاضی ۲+۲ می‌بیند که ما می‌دانیم جواب برابر ۵ می‌شود؛ اما در روایت کتاب، دولت نه تنها بر خلاف عقل و منطق می‌گوید که جواب ۵ است، بلکه می‌خواهد که این مسأله مورد باور قرار گیرد؛ در نتیجه برای آنکه وینستون این مسأله را تصدیق و تأیید کند، او را در داخل اتاقی به یک تخت می‌بندند و به او شوک الکتریکی وارد می‌کنند؛ تا جایی که بدنش در هر لحظه دچار تشنج می‌شود و پس از انکه جسم لاغر او تحت شکنجه از هم فرومی‌پاشد، به او مواد مخدر تزریق می‌کنند. 

اما این شکنجه مرگبار در روایت کتاب، تنها برای شکنجه دادن زندانیان «جرایم اندیشه آزاد» نبود؛ بلکه ازاین روش برای «ذهن شویی» نیز استفاده می‌شد. 

اُبرایان (که در رمان نقش جلاد را بازی می‌کرد) پس از آنکه وینستون را وادار به چشاندن طعم تلخ شکنجه به او کرد، به او می‌گوید: تو اینجا هستی تا بیماری خود را درمان کنی. ما نه تنها دشمنان خود را نابود می‌کنیم، بلکه آنچه را که در آن‌ها وجود دارد، تغییر می‌دهیم. 

در ادامه گزارش الجزیره آمده: این مسأله، درست همان چیزی است که دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا از طریق پروژه غیراخلاقی «ام کی اولترا» (MK Ultra) که صدها و بلکه هزاران قربانی را تحت شکنجه‌هایی مشابه روایت جرج اورول قرار می‌داد، انجام داده است. در نتیجه این افراد بی‌آنکه خودشان متوجه باشند، به موش هایی آزمایشگاهی برای پژوهشگرانی بدل شدند که دارای جایگاه علمی بالایی در تخصص‌هایی مانند روانشناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، پزشکی و شیمی بودند؛ اما سوگند حرفه‌ای‌شان مبنی بر اینکه دیگران را مورد اذیت و آزار قرار ندهند، فراموش کرده بودند. 

کودکانی ناشناس که تحت آزمایش‌های سیا قرار گرفتند

این آزمایش های وحشتناک از آمریکا و کانادا گرفته و حتی به بریتانیا کشیده شد؛ تا جایی که پشت دیوار رو به زوال «موسسه یادبود آلن» در مونترال کانادا، قبرهای ناشناس کودکان بومی خردسالی اکنون مشاهده می‌شود که علی رغم خواسته‌شان تحت آزمایش های سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا قرار گرفتند؛ اما شکنندگی پیکرهایشان نتوانست تأثیرات طولانی مدت این شوکهای الکتریکی و داروهای توهم‌زا را تحمل کند و در نتیجه پس از آنکه از دنیا رفتند، شکنجه گران آن‌ها، اجساد این افراد را در گورهایی بی‌نام و نشان دفن کردند. 

مردی که «ال اس دی» را به آمریکا آورد

«سیدنی گوتلیب» (Sidney Gottlieb) یک شیمیدان آمریکایی بود که بیشتر شهرت او به خاطر فعالیت هایش با آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا و تلاش برای کنترل ذهن هاست. 

سیدنی گوتلیب در واقع یک روانپزشک و شیمیدان آمریکایی بود که سازمان سیا او را استخدام و مأمور کرده بود تا دارویی را که می‌تواند به ذهن شویی کمک کرده و از آن به عنوان سلاحی علیه دشمنان استفاده کرد را توسعه دهد. در نتیجه گوتلیب «ال اس دی» را انتخاب کرد؛ چرا که معتقد بود این دارو می‌تواند بر ذهن‌ها حکمفرمایی کند. 

اما این ماده پیچیده «ال اس دی» نخستین بار به دست یک شیمیدان سوئیسی به نام «آلبرت هافمن» در سال ۱۹۴۳ کشف شد و او در آزمایشگاه ساده خود در ابتدا این ماده را روی خود امتحان کرد تا نخستین تجربه‌اش را از این ماده بنویسد. او پس از امتحان این ماده گفت این ماده انسان را به جای واقعیت، به جهانی نزدیک به رؤیا می‌برد؛ چرا که هر چیزی را که تخیل می‌کنی، در برابرت بصورت کامل نمایان می‌شود و می‌تواند تغییرات نگران کننده‌ای بر هوش انسان ایجاد کند. 

861

تصویری از سیدنی گوتلیب

درخواست گوتلیب برای عقد قرارداد با سازمان سیا

طبق این گزارش، در اوایل دهه پنجاه میلادی، گوتلیب از آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا خواست تا قراردادی برای به دست آوردن کل ذخیره «ال اس دی» جهان در برابر ۲۴۰ هزار دلار ببندد. طبق اسنادی که «آرشیو امنیت ملی آمریکا» در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۴ (سوم دی ۱۴۰۳) منتشر کرده، مشخص شده است غول دارویی بزرگ آمریکا به نام «ایلای لی‌لی» با آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا بر روی این برنامه همکاری می‌کرده و از زمان توسعه این دارو در سال ۱۹۵۴، وارد کننده اصلی این داروی مخدر بوده است. 

به مجرد اینکه این دارو به میزان مورد نیاز در دستان گوتلیب قرار گرفت، وی شروع به توزیع آن در بیمارستانهای روانپزشکی معتبر در ایالات متحده، کانادا و نیز زندانهای آمریکا و اماکن بازداشت تحت کنترل آمریکا از دهه پنجاه در ژاپن، فلیپین و آلمان کرد. 

وقتی بشر موش آزمایشگاهی می‌شود

اما این برنامه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا قربانیان زیادی نیز داشته است که هر کدام از آن‌ها داستان وحشتناکی دارند. یکی از این داستانها در فوریه ۱۹۶۰ به وقوع پیوست؛ زمانی که زنی به نام «ایستر شرایر» که از بیماری روانی رنح می‌برد، در طول دومین بارداری خود نگران بود تجربه سابقش در از دست دادن نوزاد نخست خود در سه هفتگی را بار دیگر شاهد باشد؛ در نتیجه به یکی از بیمارستانهای معتبر کانادا یعنی مؤسسه یادبود «آلن» در مونترل کانادا می‌رود. شرایر در ابتدا فکر می‌کرد به شیوه سنتی درمان خواهد شد و‌ای بسا پزشک به او دارویی ساده بدهد؛ اما در عوض مشاهده می‌کند مقادیر زیادی داروی مخدر به او داده می‌شود که یکی از آن‌ها «آمفیتامین» بوده است. همچنین او می‌بیند بجای آنکه در جلسات درمان بر روی یک صندلی در مقابل پزشک بنشیند، در جلسات درمان او شوکهای برقی به مغز او وارد می‌شود. 

پزشک ایستر شرایر، یک پزشک اسکاتلندی- امریکایی به نام «دونالد ایون کامرون» (Donald Ewen Cameron) بود که به عنوان رئیس انجمن‌های روانپزشکی امریکا و کانادا فعالیت می‌کرد؛ همچنانکه وی نخستین مدیر «مؤسسه یادبود آلن» در مونترال کانادا به هنگام تأسیسش در ۱۹۴۳ شد. 

862

تصویری از دونالد ایون کامرون ، پزشکی که در پروژه ذهن شویی با سازمان سیا همکاری داشت

کامرون آن زمان به انجام معالجاتی انقلابی در روانپزشکی معروف بود و درباره او مقالاتی در تمجید روشهای پزشکی‌اش به چاپ رسیده بود و همین امر نیز سبب شده بود خانواده‌های بیماران به وی اطمینان کنند؛ از جمله خانواده شرایر که آن زمان می‌پنداشتند او تحت نظر بهترین پزشک قرار گرفته؛ اما غافل از آنکه این پزشک آمریکایی مشهور بیماران خود را موش آزمایشگاهی برای تحقیقات علمی‌اش کرده بود. 

همین جایگاه علمی بالای «دونالد ایون کامرون» توجه دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا را که به دنبال روشهای غیرسنتی در استفاده از داروهای مخدر و شوکهای الکتریکی و هیپنوتیزم در روان درمانی بودند، جلب کرد و سبب شد تا سازمان سیا با وی در ان زمان تماس بگیرد تا به پروژه «ام کی اولترا» (MK Ultra) بپیوندد. 

یکی از روشهای درمانی که کامرون برای بیمارانش استفاده می‌کرد، «اتاق خواب» نام داشت؛ به طوری که در این روش که بر روی ایستر شرایر نیز آزمایش کرد، بیمار در نوعی «کمای ناشی از مصرف دارو» برده می‌شد و بیمار را تنها سه بار در روز برای غذا خوردن و قضای حاجت بیدار می‌کردند. سپس قربانی در این اتاق خواب به مدت ۳۰ روز کامل می‌ماند و در طول این مدت وزن زیادی را از دست می‌داد و به آنچنان شدت ضعفی می‌افتاد که حتی قادر به ایستادن روی پاهای خود نیز نبود. 

اما شرایر تنها یکی از قربانیانی بود که تحت این چنین آزمایشهایی قرار گرفت. کامرون بر این باور بود که می‌توان ذهن بیماران را از طریق داروهای مخدر و شوکهای الکتریکی به «صفحه‌ای سفید» مشابه ذهن کودکان تبدیل کرد و سپس ذهن آن‌ها را از چنین حالت صفری از طریق هیپنوتزیم دوباره برنامه ریزی کرد. 

سرانجام برنامه «ام کی اولترا» چه شد؟ 

اما با آنکه دانشمندانی که دراین پروژه سازمان سیا یعنی برنامه «ام کی اولترا» شرکت داشتند، توانستند بخش نخست کارشان را با موفقیت به انجام برسانند؛ یعنی جان قربانیان‌شان را برای همیشه نابود کنند؛ اما هیچ پیشرفتی در مرحله دوم پروژه یعنی برنامه ریزی مجدد ذهن نتوانستند کسب کنند. 

با ورود آمریکا به سال ۱۹۷۳، «ریچادر نیکسون»، رئیس جمهور آمریکا، «ریچارد هلمز» مدیرسازمان اطلاعاتی آمریکا را که تنها فردی بود که از ماهیت تحقیقات «سیدنی گوتلیب» خبر داشت، برکنار کرد و این دو نفر یعنی ریچارد هلمز و سیدنی گوتلیب توافق کردند پیش از ترک سمت خود تمامی اسناد مرتبط با پروژه «ام کی اولترا» را بخاطر نگرانی‌ها از رسوایی‌های بوجود آمده، از بین ببرند؛ اما یک خطای اداری سبب شد تا بخشی از اسناد از بین نروند و «سیمور هرش» روزنامه نگار آمریکایی بعدا توانست تحقیقات مفصلی را در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ برساند و در آن اعلام کند چگونه دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از فناوری‌های شستشوی مغزی برای دستکاری ذهن شهروندان آمریکایی و غیر آمریکایی بهره می‌برده است. 

863

ریچارد نیکسون، رئیس جمهور سابق آمریکا

جزئیات این پرونده آن چنان برای افکار عمومی در آمریکا شوکه کننده بود که سبب شد تحقیقاتی در کنگره آمریکا به جریان بیفتد تا در خصوص نقض قانون در ساهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۳ تحقیقاتی صورت پذیرد؛ همچنانکه کمیته‌ای تحقیقاتی به رهبری سناتور «فرانک چرچ» شکل گرفت که از نتایج این کمیته، صدور فرمانی اجرایی در سال ۱۹۷۶بود که طی آن مقرر شد تا دستگاه‌های اطلاعاتی از هرگونه آزمایشی بر روی انسان بدون اینکه فرد اطلاع داشته باشد، منع شوند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات