ترنج موبایل
کد خبر: ۹۰۶۸۹۰

کنسرت‌گریزی پایتخت / تهران تاب برگزاری «رویداد شجریان» را نداشت؟

کنسرت‌گریزی پایتخت / تهران تاب برگزاری «رویداد شجریان» را نداشت؟

با فروکش حاشیه‌های لغو کنسرت رایگان همایون شجریان، زمان مناسبی رسیده که به بررسی این موضوع ورود کرد که به واقع فضاهای عمومی شهرهای ایران و به‌خصوص پایتخت تا چه حد رویدادمدار هستند. آیا آماده نبودن شهر تهران سبب شد که این کنسرت به اجرا در نیاید؟

تبلیغات
تبلیغات

تهران به‌عنوان پایتخت کشور از ظرفیت مناسبی برای برگزاری یک رویداد بزرگ فرهنگی-تفریحی که پذیرای جمعیت نسبتا قابل‌توجهی از شهروندان باشد برخوردار نیست.

به گزارش دنیای اقتصاد، برای آنکه شهری پذیرای خوبی برای رویدادهای پرجمعیت باشد نیاز است که حداقل از منظر کالبدی امکان جابه‌جایی راحت و ایمن شرکت‌کنندگان را فراهم کرده، ایمنی و امنیت حاضرین تضمین و در عین حال خلل چندانی بر وضعیت عادی شهر مترتب نشود. این در حالی است که تجربه چند سال اخیر نشان داده که برگزاری رویدادهای معمولی در شهر تهران می‌تواند به قفل شدن کل شهر بینجامد، موضوعی که جامعه‌شناسان شهری آن را، نتیجه شلختگی فضایی پایتخت دانسته و تاکید دارد که تهران برای برگزاری رویدادهای بزرگ مناسب نیست.

کنسرت همایون شجریان

درحالی تهران برای برگزاری رویدادهای بزرگ فرهنگی-تفریحی آمادگی ندارد که در طرح جامع تهران ویرایش سال ۱۳۸۶، پنج تکلیف در خصوص برگزاری مناطقی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی- اجتماعی و تفریحی تعیین شده بود، تکلیف‌هایی که بخشی از آنها باید تا سال ۱۳۹۰ اجرایی می‌شد به‌ نحوی که مناطقی از جمله پهنه‌های عباس‌آباد و اراضی خالی بزرگ شهری به ایجاد فضاهای فرهنگی اختصاص پیدا می‌کرد. با این وجود عدم اجرای این مصوبات قانونی، فضایی را رقم زد که در شرایط کنونی تهران پذیرای مناسبی برای برگزاری رویدادهای مهم و بزرگی نیست.

گذار از برگزاری رویداد به رویدادمحوری

 خبر برگزاری کنسرت رایگان توسط یکی از خوانندگان مطرح کشور در میدان آزادی و در ادامه انتشار خبر لغو آن به دلیل عدم آمادگی نهادهای برگزارکننده موضوع مناقشات متعددی در سطح گسترده شد. با فروکش حاشیه‌های لغو این کنسرت؛ زمان مناسبی رسیده که به شکل بی‌طرفانه به بررسی این موضوع ورود کرد که به واقع فضاهای عمومی شهرهای ایران و به‌خصوص پایتخت تا چه حد رویدادمدار هستند و در واقع در طراحی شهری در کشور، موضوع برگزاری رویدادهای فرهنگی و اجتماعی تا چه میزان مورد توجه بوده است. به شکل کلی ۲ رویکرد در مواجهه با برگزاری رویدادهای شهری در دنیا مطرح است؛ رویکرد اول طراحی محل مشخصی برای برگزاری رویدادهای شهری و رویکرد دوم برگزاری رویدادها در دل محلات شهر است. در دهه‌های گذشته، طراحی شهرهای نوین به نحوی بود که هر شهر دارای محله‌ای با عنوان مرکز شهر (هسته شهر) بود و این مرکز شهر قلب فرهنگی، تجاری و سیاسی شهر بود.

برگزاری رویدادهای اجتماعی نیز عمدتا در این مرکز شهر انجام می‌شد و به این ترتیب خللی در شرایط عادی زندگی و کار مردم به وجود نمی‌آمد. با این وجود در دهه‌های اخیر مفهوم جدیدتری با عنوان «شهر رویداد مدار» تعریف شد. در شهرهای رویدادمدار طراحی شهری به‌نحوی اجرایی می‌شود که رویدادها در دل شهر و در میانه زندگی عادی مردم برگزار شوند و دیگر نیازی به برگزاری آنها در منطقه‌ای مشخص مانند مرکز شهر نیست. موافقان ایده شهر رویدادمدار بر این باورند که برگزاری رویدادها در بطن شهرها موضوعی است که می‌تواند به خاطره‌انگیرتز و دیدنی‌تر شدن رویدادها بینجامد و در عین حال فضای شهری را پوپاتر کند. اگرچه برگزاری رویدادها در شهرها نقش مثبتی در پویایی شهرها دارد، اما تبدیل فضاهای عمومی به مکان‌های برگزاری رویداد همواره بحث‌برانگیز بوده است، چرا که روی دیگر برگزاری یک رویداد در دل شهرها، بی‌اعتبار کردن فضای شهری به مفهوم از میان رفتن کارکرد طبیعی شهر است.

صرف برگزاری رویداد به مفهوم رویداد مدار شدن یک شهر نیست؛ برای آنکه شهری رویدادمدار باشد، ضروری است که رویکردی جامع در ارتباط با شهر و رویدادهای آن برای بهینه کردن منافع تمامی حاضرین در شهر در نظر گرفته شود. در واقع شهری رویداد مدار است که در وهله اول از منظر کالبدی پذیرای مناسبی برای برگزاری رویدادها باشد. شهری به لحاظ کالبدی رویدادمدار است که از زیرساخت‌های حمل‌ونقلی مناسبی برخوردار باشد به ‌نحوی که این زیرساخت‌ها در وهله اول امکان جابه‌جایی در دسترس و ایمن را برای همه شهروندان تضمین کرده به نحوی که در اثر برگزاری یک رویداد، جریان کلی حرکت در شهر آسیب نبیند و در عین حال دسترسی آسان به محل رویداد برای شرکت‌کنندگان از طریق وسایل حمل‌ونقل عمومی مهیا باشد. ایمنی و امنیت از دیگر مواردی است که شهر را رویدادمدار می‌کند؛ به عبارت دیگر اگر شهری نتواند این دو فاکتور مهم را تامین کند؛ در جذب مخاطب برای برگزاری رویداد دچار چالش می‌شود.

سرزندگی فضای شهری، پویایی بصری شهر و برخورداری از هویت فضایی نظیر وجود عناصر تاریخی از دیگر مواردی است که در رویدادمدار شدن یک شهر نقش دارد. در عین حال پذیرش شهروندان یک منطقه برای برگزاری یک رویداد از ضروریات اجتماعی رویدادمدار شدن یک شهر است. گره خوردن معیشت مردم به برگزاری رویداد به شکل مستقیم یا غیرمستقیم می‌تواند در جلب نظر شهروندان به برگزاری رویدادها موثر باشد.

 بررسی فضای شهری تهران به‌عنوان پایتخت حکایت از آن دارد که این شهر به‌عنوان بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهر کشور که از قضا تمامی امکانات را نیز به خود جذب کرده نه‌تنها شهری رویداد مدار نیست که محلی برای برگزاری رویدادهای عظیم را نیز ندارد. در واقع طراحی شهری در تهران بدون درنظر گرفتن فضا و ویژگی‌های مدنظر برای برگزاری رویدادی فرهنگی و اجتماعی بوده و همین بی‌توجهی در حوزه طراحی باعث شده تا امروز برگزاری یک کنسرت که پیش‌بینی می‌شود جمعیت قابل‌توجهی از آن استقبال کنند، بتواند تبدیل به چالشی ملی شود.

البته طی سال‌های اخیر رویدادهای خیابانی در سطح شهر تهران در مناسبت‌های خاص از سوی مدیریت شهری برگزار شده است؛ با این وجود تجربه این رویدادها نشان داده که اگرچه این رویدادها در روزهای تعطیل که تردد در پایتخت به شکل قابل‌توجهی کاهش می‌یابد برگزار می‌شود، اما امکان مدیریت آن وجود ندارد به نحوی که ترافیک حاصل از برگزاری یک رویداد خیابانی در یکی از خیابان‌های اصلی شهر می‌تواند به قفل شدن کل شهر بینجامد و عبور و مرور در تهران را برای ساعات متوالی قفل و به تعبیری متوقف کند.

درحالی تهران تاب برگزاری رویدادهای فرهنگی، اجتماعی و تفریحی را ندارد که در بخش‌های مختلف طرح جامع تهران، تکالیف مشخصی برای ایجاد مکان‌های مناسب برای برگزاری رویدادها در نظر گرفته شده است. در بخشی از طرح جامع شهر تهران که بر بهبود و ارتقای وضعیت و ساماندهی کالبدی شهر تهران تاکید دارد وظیفه پالایش مرکز قدیمی تهران و ارتقای کیفی عملکردی آن برای عملکردهای فرهنگی، گردشگری و ارتقای کیفیت کسب و کار و ساماندهی؛ هدایت و تقویت روند شکل‌گیری مراکزی مکمل برای مرکز قدیمی با عملکردهای شهری و فراشهری در اطراف پهنه‌های مرکزی تهران تعیین شده است.

تکلیف دیگر برای ساماندهی فضایی شهر تهران بر استفاده از اراضی خالی بزرگ و فضاهای باز باقی‌مانده شهر و بازیافت اراضی بافت‌های فرسوده یا با عملکردهای نامتجانس شهری برای رفع کمبودهای اساسی شهر در زمینه تکمیل زیرساخت‌های شهری و توسعه‌ فضاهای سبز، عمومی، فرهنگی، خدماتی، فعالیت و گذران اوقات فراغت و تفرج تاکید دارد. همچنین در بخش تامین نیازها و ساماندهی خدمات شهری تهران آمده است: افزایش سرانه مجموعه خدمات شهری شامل سرانه‌های خدمات آموزشی، درمانی، بهداشتی، فرهنگی، گردشگری. در بخش دیگری از این طرح جامع آمده است که در سازمان فضایی شهر تهران به منظور تمرکززدایی از مرکز شهر و تعدیل نظام شعاعی در ساختار فعلی شهر، با پالایش مرکز اصلی آن و افزایش چشم‌گیر سهم نظام شبکه‌ای در ساختار شهر با توزیع مرکزیت و استقرار نظام سلسله مراتبی مطلوب، شبکه‌ای از مراکز در سطوح و مقیاس مختلف برای تهران تا افق طرح در نظر گرفته شود. همچنین در این بخش برای مرکز فرا شهری اجتماعی-فرهنگی تهران تپه‌های عباس‌آباد در نظر گرفته شده است. 

در بخش برنامه‌ها، طرح‌ها و مطالعات موضوعی شهر تهران موضوع ساماندهی و توسعه فضاهای فرهنگی با عنوان طرح جامع فضاهای فرهنگی شهر تهران در دست تهیه است که این طرح باید طی ۳ سال توسط کمیسیون ماده ۵ به تصویب می‌رسید.آماده‌سازی طرحی برای ایجاد مراکز اجتماعی-فرهنگی در تپه‌های عباس‌آباد و مصلی نیز بر عهده شهردار گذاشته شد به‌نحوی که این طرح باید تا سال ۱۳۹۰ آماده و به تصویب می‌رسید. با این وجود کم‌توجهی مدیریت شهری و کمیسیون ماده ۵ به تکالیف تعیین شده در طرح جامع شهر تهران باعث شده تا امروز، پایتخت محلی برای برگزاری رویدادها نداشته باشد. تمرکز کمیسیون ماده ۵ به تصویب طرح‌های موضعی نظیر مصوباتی برای تغییر کاربری تک پلاک‌ها به جای تمرکز بر طرح‌های موضعی نظیر سیاستگذاری برای ایجاد محلی برای رویدادهای شهری از جمله دلایل اصلی بحران‌ساز شدن برگزاری یک کنسرت در سطح شهر تهران است. به‌عنوان نمونه طی یک سال ۹۰.۷۵ درصد از پرونده‌های مورد بررسی در کمیسیون ماده ۵ بر پرونده‌های موردی و تنها ۹.۲۵ درصد آن بر پرونده‌های موضوعی متمرکز بود. نتیجه این رویه غالب شدن ساخت‌وساز مسکونی و تجاری در مناطق مختلف شهری و کمبود فضای فرهنگی، تفریحی در پایتخت است. به شکل مشخص درحالی‌که قرار بود تپه‌های عباس‌آباد برای توسعه مراکز فرهنگی، تفریحی، گردشگری اختصاص داده شود، بخش عمده‌ای از این فضا به توسعه پهنه تجاری و انبوه ساختمان‌های اداری تخصیص یافت به‌نحوی که سهم تفرجگاه از این تپه‌ها به شدت محدود شد.

مشکل  برگزاری رویداد در پایتخت!

حسین ایمانی جاجرمی، جامعه‌شناس حوزه شهری، در گفت‌وگویی  در خصوص چرایی نبود فضایی برای برگزاری رویدادهایی با حضور گسترده مردم در شهر تهران گفت: متاسفانه تهران از منظر فرآیند شهری با بحران شلختگی فضایی مواجه است. طرح جامع اول تهران در سال ۱۳۴۷ تدوین شد؛ این طرح فارغ از نقاط قوت و ضعف خود اجرایی نشد و این موضوع اولین سنگ‌بنای بی‌قوارگی تهران بود. اگرچه در سال‌های بعد تلاش‌هایی برای منظم و قواره‌مند کردن شهر تهران انجام شد، اما هیچ یک به نتیجه نرسید. به این ترتیب در شرایط کنونی تهران تبدیل به شهری شده است که چندان قابل برنامه‌ریزی نیست.

وی ادامه داد: شهرهای توسعه‌یافته در دنیا دارای یک مرکز شهر هستند، مراکز مهم فرهنگی، هنری و آموزشی در این مرکز شهر واقع شده‌اند و رویدادهای بزرگ در مرکز شهر برگزار می‌شود و به این ترتیب نیازی نیست که برای برگزاری یک برنامه و رویداد کل شهر دچار شوک شود. این در حالی است که تهران به‌عنوان پایتخت، وضعیت معلومی ندارد و اگر قرار باشد که رویدادی با حضور چند ۱۰هزار نفر در آن برگزار شود، قطعا می‌تواند بحران‌زا باشد.

ایمانی جاجرمی گفت: در طرح‌های جامع بعدی تهران تپه‌های عباس‌آباد به‌عنوان مرکز شهر در نظر گرفته شد؛ با وجود این هیچ‌گاه این طرح نیز اجرایی نشد. درحالی‌که قرار بود مراکز فرهنگی در این منطقه به شکل متمرکز ایجاد شود، اما شاهد گسترش یک‌جانبه پهنه‌های اداری و تجاری در این منطقه هستیم. به این ترتیب در شرایط کنونی تهران با نوعی از آشفتگی، شلختگی و بدقوارگی در شهر روبه‌رو است؛ به نحوی که برای برگزاری یک رویداد نیاز است که کل پایتخت تعطیل شود. در سال ۱۳۷۶ برای برگزاری اجلاس سران کنفرانس اسلامی، تهران چند روز تعطیل شد. این در حالی است که هیچ‌گاه برای چنین رویدادی یک شهر در دنیا تعطیل نمی‌شود و اگر قرار بود که سایر شهرهای دنیا به سیاق تهران طراحی و مدیریت شود، باید نیویورک و ژنو همواره تعطیل بود. ایمانی جاجرمی ادامه داد: البته تهران دارای پتانسیل‌ها و قابلیت‌هایی برای برگزاری رویدادهایی با تعداد شرکت‌کنندگان محدود هست، به‌عنوان نمونه تئاتر شهر، برج میلاد، سالن رودکی، برج آزادی و... اما این مکان‌ها محلی برای برگزاری رویدادهای پرجمعیت نیست. 

وی ادامه داد: با وجود این در سطح سیاست رسمی، تفریح و موسیقی به‌عنوان بخشی از زیست روزمره شهری پذیرفته‌شده نیست؛ در اسناد بالادستی کشور این موضوعات مطرح نبوده و حتی به‌عنوان غرب‌زدگی از آن یاد شده و بر مقابله با آن تاکید شده است. این موارد باعث می‌شود که در برنامه‌ریزی شهری نیز فکری برای برگزاری رویدادهای فرهنگی نشده باشد. مساله هنر و فرهنگ در زمره حقوق شهروندی است و باید از پایین بجوشد؛ به‌نحوی که دسترسی به فرهنگ باید در سطح محله برای شهروندان مهیا باشد. اگرچه برگزاری کنسرت‌های بزرگ در سطح بزرگ در اغلب نقاط دنیا مطرح است؛ اما این گونه رویدادها موردی هستند و باید مسوولان به دنبال جاری کردن موسیقی و فرهنگ در زندگی‌های روزمره مردم باشند؛ به‌نحوی‌که عموم شهروندان به سادگی به تولیدات فرهنگی و هنر دسترسی داشته باشند.در شرایط کنونی مردم گرفتار در زیست‌روزمره خود هستند به‌‌گونه‌ای‌که در تامین اجاره‌بها، خرید خوراک و پوشاک دچار چالش هستند. 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات