ترنج

در مورد

سیاست ایران

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۱۵ مطلب

  • چفت‌وبست این جغرافیا با استبداد حکومت درواقع از آنجایی شروع می‌شود که هزینه تأمین دفاع هم شهری، هم روستایی و هم کشوری، بسیار سنگین می‌شود. یعنی وقتی حکومت می‌خواست از خود دفاع کند، باید سپاه سترگی را در جایی مستقر می‌کرد که بتواند از کشور دفاع کند. این سپاه نیز به حقوق و مزایا و امکانات زیادی نیاز داشته است. تأمین چنین امکاناتی در توان حکومت مرکزی نبوده است. درنتیجه دفاع تضعیف می‌شده و درگیری دائم پدید می‌آمده است. درگیری دائم نیز منجر به افزایش هزینه می‌شده و برای تشکیل سپاه جدید به نیرو و…

  • پزشکیان نماینده تبریز گفت: متأسفانه در مملکت وقتی مشکلی پیش می‌آید دنبال مقصر می‎گردیم. دنبال مسأله نمی‎گردیم که گیر کار کجا بود و چگونه باید مشکل را حل کنیم. خیلی کم هستند افرادی که می‎خواهند خیانت کنند، ولی ما مدام دنبال این هستیم که خائن پیدا کنیم و همه چیز را گردن او بیندازیم. در سخنان رئیس مجلس هم بود که ما نقشه می‏‌دهیم و برنامه می‎ریزیم. خب بدهند. یک نسخه بنویسند که مشکل مملکت حل شود و از دولت بخواهند به آن عمل کند.

  • ابراهیم فیاض فعال سیاسی اصولگرا می‌گوید: دولت آینده هرگز مثل این مجلس نخواهد بود. یک دولت جدی و علمی و تکنوکرات بر سر کار خواهد آمد. اگر دولت بعدی مثل همین مجلس باشد، فروپاشی اجتماعی رخ خواهد داد. ولی دولت بعدی از جنس مجلس یازدهم نخواهد بود و در کنار دولت توتالیتر و علمی و تکنوکرات بعدی، باز هم این مجلس منفعل خواهد بود و همه کار‌ها را دولت پیش خواهد برد. در دوره بناپارت هم مجالسی به شدت منفعل در برابر قدرت مرکزی وجود داشت. کارکرد این مجلس فقط این است که نقش کاتالیزور را در روی کار آمدن چنین…

  • حاتم قادری استاد علوم سیاسی می گوید: امکان دستیابی به یک سامان سیاسی دموکراتیک، تقریبا نشدنی است. شاید بدبینانه جلوه کند، ولی من ارزیابی خودم را از شرایط ارائه می‌دهم. ما نه مشق دموکراسی کرده‌ایم، نه نیرو‌های مناسب آن فراهم شده؛ این‌طور نیست که در یک موقعیت اجتماعی و جغرافیایی امنی به سر ببریم و بگوییم که اکنون وقت مشروطه‌شدن است. تقریبا این امکان به نحوی از دست رفته است. از طرفی، امکان اینکه برخی جنبش‌های مدنی به‌تن‌هایی ما را از این وضعیت برهانند، خیلی ضعیف است. حتی اگر از این وضعیت نیز…

  • کیهان نوشت: درباره ادعای این که مجلس جدید دنبال بازگشت احمدی‌نژاد است باید گفت افراطیون مدعی اصلاحات بهتر از هر کس می‌دانند که امکان بازگشت احمدی‌نژاد به عرصه سیاست وجود ندارد، به همان دلایلی که امکان بازگشت امثال خاتمی نیست. اما عمدا اصرار دارند کشور را مجبور به انتخاب میان روحانی و احمدی‌نژاد کنند.

  • غفاری می‌گوید: خاطرم هست شهید بهشتی در سال اول انقلاب به مسعود رجوی پیشنهاد داد شما بیایید شهردار تهران شوید. ما در شورای انقلاب مطرح می‌کنیم و تصویب می‌شود. آقای مهدیان شاهد است. آقای بهشتی اصطلاحی داشت که می‌گفت انقلاب دافعه حداقلی و جاذبه حداکثری داشته باشد و تا می‌توانید جذب کنید. حتی تعبیر یکی از دوستان ما این بود که دشمن را تبدیل کنید به بی‌طرف، بی‌طرف را به یار خودمان و یار خودمان را به فدایی خودمان. آقای بهشتی معتقد بود این‌ها را باید جذب کرد. این‌ها بچه‌های انقلاب‌اند.

  • حجاریان نوشت: عده‌ای خطاب به آیت‌الله خوئینی می‌گویند وضع موجود ثمره کار شماست! در حالی که ایشان بیش از سه دهه است که خانه‌نشین بوده‌اند؛ لذا بدون مجامله باید گفت آن‌ها که صاحب قدرت بوده‌اند باید پاسخگوی این وضعیت باشند. البته، واقف هستیم دیگران نیز می‌بایست حسب اختیاراتی که در کف داشته‌اند، پرسش‌های انتقادی را پاسخ گویند.

  • محمد قوچانی نوشت: متاسفانه موسوی‌خوئینی‌ها به نمایندگی از جبهه اصلاحات حاضر به انجام ماموریت تاریخی در گفتگو با حاکمیت نشد، اما اکنون قرار گرفتن به عنوان نماینده جریان چپ رادیکال عبور از جایگاهی است که خوئینی‌ها می‌توانست در غیاب دیگر سران اصلاحات آن مسئولیت را انجام دهد. گفت‌وگوی انتقادی علنی بیش از آنکه برای دستیابی به یک نتیجه ملی باشد در خوش‌بینانه‌ترین صورت یک اقدام شخصی و در رادیکال‌ترین صورت یک اقدام تشکیلاتی برای مرزبندی است.

  • صادق زیباکلام گفت: هنر موسوی‌خوئینی‌ها این است که هرچندوقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیت‌های نظام نشانه می‌گیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن می‌گوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد می‌کند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجودآمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسوی خوئینی‌هاست.

  • عباس عبدی می‌گوید: آقای خاتمی تکلیف خود را روشن نمی‌کند. مثلاً این حرفی که در گفت‌وگوی اخیر بیان کرد، نوعی حکایت از بی‌تکلیفی است. کسی که رهبری را بپذیرد، از دیگران نمی‌پرسد که حالا چه کار کنیم؟ چون حتی اگر دیگران هم چیزی گفتند، در نهایت او است که باید مسئول باشد. اما از یک طرف دیگر، آقای خاتمی نه حاضر است به صراحت و روشنی کنار برود و بگوید من کاری ندارم و خودتان می‌دانید و انجام بدهید، به نظرم ایشان روی زمین و هوا نگه می‌دارد و این یکی از ایراد‌هایی است که متأسفانه به ایشان وارد است.

تبلیغات