ترنج

در مورد

آدم ربایی

در فرارو بیشتر بخوانید

۳۶۴ مطلب

  • به میترا گفتم می‌خواهم با تو ازدواج کنم و موضوع مادرم را هم خودم حل می‌کنم، اما قبول نکرد و بعد هم گفت با کسی نامزد کرده است. او راست می‌گفت؛ من دیدم مردی جوان به نام سینا در خانه‌شان نشسته است. من از میترا گله‌مند شدم، اما در نهایت کاری از دستم برنمی‌آمد و به خانه برگشتم. حال روحی خوبی نداشتم و بیشتر روز را برای خودم راه می‌رفتم تا اینکه یک روز همین‌طور که داشتم در خیابان قدم می‌زدم، میترا و برادرش و نامزدش سینا من را به زور سوار ماشین کردند و به شدت کتکم زدند.

  • ویدئویی به تازگی منتشر شده است که لحظات اولیه ربوده شدن یک کودک خردسال در یکی از پارک‌های شهر «برلین» آلمان را به تصویر می‌کشد. این مرد ۴۴ ساله که با استفاده از حواس پرتی مادر کودک که سرگرم صحبت بود قصد ربودن این دختر را داشت که با هوشیاری دو تن از حاضران در پارک ناکام ماند.

  • پلیس فهمید فردی با تشکیل چند باند آدم‌ربایی نقشه ربودن افراد ثروتمند را می‌کشیده و بعد از اینکه آن فرد ربوده شده و اخاذی انجام می‌شد، رئیس باند با تشکیل باندی جدید با افرادی تازه نقشه آدم‌ربایی دیگری را اجرا می‌کرده است. همچنین مشخص شد او هیچ نشانه‌ای از خود بر جای نگذاشته و اعضای باند حتی نام واقعی او را هم نمی‌دانند تا اینکه با ربوده‌شدن مدیرعامل گلدیران اعضای باند در یک عملیات غافلگیرکننده دستگیر شدند و سرکرده باند نیز شناسایی شد؛ هرچند او متواری شده بود؛ اما در نهایت از سوی مأموران ردیابی…

  • روز حادثه هم با لاله قرار داشتم که یکباره پسر جوانی که نمی‌دانم چه کسی بود، به سمت من آمد و به‌شدت من را کتک زد. او به سرم ضربه‌ای زد که بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، بخشی از بدنم کار نمی‌کرد

  • یکی از متهمان که خود را منصور معرفی می‌کرد، به من گفت یک پالت در بانک مرکزی گم شده است و ما یک ماه است تو را زیر نظر داریم و متوجه شده‌ایم که تو این کار را کرده‌ای و با افرادی در بانک مرکزی ارتباط داری. من خیلی ترسیده بودم و نمی‌توانستم حرفی بزنم، چون کلت داشتند و مرا تهدید کردند...

  • ۵ مرد که لباس پلیس به تن داشتند گروگانگیران طلایی در مشهد بودند.

  • شش آدم‌ربا که پسری ۲۴ ساله را ربوده بودند در کمتر از دو ساعت دستگیر شدند.

  • شبنم و دوستانش مرا به‌زور و با تهدید سوار خودرواش کردند و با خود بردند. این افراد مرا کتک زدند، طوری که بدحال شدم و دیگر رمقی برایم نمانده بود. آن‌ها بعد از مدتی که اسیرشان بودم، در نهایت در خیابان رهایم کردند و گریختند.

  • دوشنبه گذشته مرد جوانی به نام شاهرخ در تماس با پلیس از ربوده شدن پدرش خبر داد. او در تحقیقات گفت: پدرم امروز برای خرید از خانه‌اش در شمال تهران خارج شد و دیگر برنگشت. گوشی تلفن همراه پدرم نیز خاموش بود.

  • نقشه آدم‌ربایی را مادر مهسا که همسر صیغه‌ای شاکی است به دلیل اختلافاتی که با یکدیگر داشتند طراحی کرده بود. شاکی چند مرحله دخترخوانده‌اش را مورد ضرب‌وجرح قرار داده بود و مادر مهسا برای انتقام‌جویی به من و چند نفر شرور پول داد تا این مرد را بدزدیم

تبلیغات