ترنج موبایل
کد خبر: ۱۳۱۶

انشقاق طبیعی‌ست؛ از يك مساله طبيعي نترسيم!

محمد زماني

تبلیغات
تبلیغات

صحبت از شكاف ميان اصولگرايان اگرچه از سوي بعضي از عناصر عمده اين جناح تلاش سوء تبليغاتي براي تضعيف موقعيت اين جناح تلقی شده است؛ ليكن با نگاهي به تاريخ تحولات سياسي ايران و جهان مي توان مشاهده كرد كه ويژگي طبيعي بسياري از ائتلافهای سیاسی تعارضاتی بوده که گاهي منجر به انشقاق هم شده است.
اما نكته مهم اين است: چنين شكافهايي صرفا در ميان جناح اصولگرا وجود ندارد و آن را می توان خصيصه سياسي جناحين رقيب در كشوري دانست كه در آن به جهت پیشرفت فرآیند دموکراتیزاسیون، نيروهاي متعدد سیاسی- اجتماعي به چنان پویایی رسیده اند که دیگر یک نظام دو جناحی(دو قطبی) ظرفيت لازم نمايندگي این حجم ازنیروها را ندارد. در این حالت با يك چند قطبي پنهان دردل این نظام دو قطبی روبرو هستيم. اين پنهان شدگي هر چند از نظر عده ای ضعف جناحین محسوب می شود اما نشانه شکوفایی یک روحیه دموکراتیک هم هست.

دراین برهه ما به عنوان كشوري كه در حال آزمايش الگوي جديد مردم سالاري، آنهم در فضايي نسبتا مستقل از فضاي جهاني، هستيم؛ بايد با درک شرایط، بر اين واهمه كاذب از چند قطبي شدن فضاي سياسي كشور غلبه كرده و آن را ظرفيت انقلاب اسلامي در تربيت و پرورش جمع كثيري از گروهاي سياسي دانسته و از اين نظر گامی رو به جلو در توسعه سیاسی تلقی کنیم.
با این تلقی دیگر نباید نگران خوشحالی جناح رقیب از احتمال انشقاق شد؛ چراکه انشقاق یعنی شناسنامه دار شدن نیرویی که سهم بیشتری از آنچه که در ائتلاف به دست می آورده، برای خود به تنهایی متصور است و این چیزی است که مدتها است در جناح اصلاح طلبان هم روی داده است. پس اگر هم به گفته باهنر «برخی از گروه ها و وتشکلهای اصولگرا نتوانند و نخواهند با جبهه متحد همکاری داشته باشند» مهم این است که به این درک رسیده باشیم که «هنگامی که از اتحاد و ائتلاف صحبت می شود طبیعی است که به نقطه صددرصدی نخواهیم رسید». این فهم دموكراتيك از قضیه ما را به آنجا رهنمون می سازد که «ما حاضریم با مابقی دوستان اصواگرا مذاکره کنیم تا آنان نیز به میان سایر اصولگرایان بیایند و نظرات خویش را بگویند.» و در عين حال انتظار اين مسأله طبيعي را داشته باشيم كه ‹‹ ممکن است چند درصد از تشکل‌های اصولگرا به جبهه ملحق نشوند و یا امکان دارد که آنان ادعای[صرفا] اصولگرایی داشته باشند.››

براي اينكه واهمه ما از اين مساله طبيعي كمتر شود بايد به اين نكات در شناخت بيشتر يك نظام دو قطبي در حال پويش لحاظ كرد:

الف)منطق سلبی عضویت:
بسیار اتفاق می افتد که منطق عضویت در یک جناح در نظامی دو قطبی، سلبی باشد؛ یعنی از آنجا که گروهي صرفا جناح مقابل را قبول ندارد و یا كمتر قبول دارد و يا در مذاكرات سهم خواهي با آن به نتيجه دلخواه نرسيده است، به تصور دریافت سهام بیشتر، وارد جناح مقابل شده اند. به همین نسبت با وجود عضویت، آن را نماينده كامل خود نمي داند. اين گروه هميشه يك ناراضي دروني و كند كننده تصميمات جمعي خواهد بود و ظرفيت تشنج آفريني بالایی دارد و عموما با صحبتهاي رسمي و غير رسمي خود مبني براستحاق دریافت سهم بیشتر و حتی گاهی لزوم انشقاق و مستقل شدن، لرزه بر اندام جناحي كه فعلا درآن مي اندازد.

ب)جدال معمول ميان طيف سنتي با تحول‌خواهان:
گاهي اوقات بعضي از گروهاي عضو با اينكه كليت ائتلاف را پذيرفته اند اما اين احساس را دارند كه نگاهي جامع تر وبدون تنگ نظري مي تواند ميان انبوه سلايق وفاقي ايجاد كند. براي چنين وفاقي صرفا روشهاي ريش سفيدانه كافي نيست،بلكه مذاكرات شفاف وتدبير شيوه هاي نوين مديريتي براي نهادينه سازي اين مذاكرات باعث خواهد شد تا نوعي مداراي منجر به وفاق ميان نيروهاي سنتي با تحول خواهان ايجاد شود.

ج) تكروي گروهي:
نگراني از كاهش سهم يك گروه ممكن است آن گروه را وادار به تكروي كند. معمولا اين گروه ها همان هايي هستند كه فعلا قدرت را در دست دارند و به علت ناكارآمدي محبوبيت خود را از دست داده اند. از اين رو دست به مانورهايي يك جانبه اي مي زنند كه از سويي ميزان محبوبيت خود را بسنجند و از سوي ديگر در مذاكرات درون جناحي با استفاده از فضاي ايجاد شده از مانور خود سهم بيشتري را طلب كنند. اين مانور ها دست كم بهانه است تا بدان وسيله اعلام كنند كه ما تمام تلاشمان را براي كارآمدتر ساختن خود كه منجر به محبوبتر شدن جناح ما مي شود انجام داديم . اين را مي توان نوعي گريز از انتقادهاي درون جناحي هم دانست.

د)هزینه بالای اجماع در ائتلاف وسیع دموکراتیک:
همانطور كه از ويژگيهاي سيستم هاي دموكراتيك كندتر بودن فرايند تصمیم گيري نسبت به سيستم هاي اقتدارگراست، به همان نسبت از ويژگيهاي يك جناح ائتلافي پر گروه که بنای اجماع خود را بر اصول دموکراتیک گذاشته است، كندتر بودن فرايند تصمیم گيري نسبت به جناحي است كه اولا اجماعي ميان آنها در كار نيست و ثانيا به رغم شعارهاي دموكراتيك از تعامل درون جناحي دموكراتيك عاجز هستند. بنابراین یک جناح سياسي ، هرچه تعداد گروه های عضو تصميم گيرش بیشتر باشد، امکان تصميم گيري جمعي چابكتر را از دست می دهد و زمان و توان بیشتری را در رقابت با جناحي كه گروهاي عضو آن کمتر بوده، صرف تصمیمات خود می كند. مَخلص كلام اينكه کندتر شدن بیش از حد تصمیم گیری و صرف وقت و توان بیشتر برای اجماع، هزینه سنگین ائتلافهای وسیع است.

چاره كار: سازو كار دموكراتيك
اما چه چیزی تصمیم گیری دموکراتیک را مرجح می سازد؟ عقلانی تر شدن تصمیمات. عقلانی تر شدن به عنوان فایده نهایی کندتر شدن فرآيند تصميم گيري را جبران خواهد کرد.
با چنین درکی است که سید مرتضی نبوي دبیر واحد سیاسی جامعه اسلامی مهندسین دریادادشت خود تحت عنوان «فرآیند پیروزی » درهمشهري اين نويد را می دهد که «سازوکاری که این بار اصولگرایان برگزیده اند تا به فهرست واحد برسند، احتمال پیروزی آنان را مضاعف کرده است. سازوکار جدید که با نام شورای متحد جبهه اصولگرایان فعالیت خود را چند ماهی است که دنبال می کند، مبتنی بر رای و عقلانیت جمعی است.» وی این نوید خود را با انتقاد از عملکرد گذشته اصولگرایان دنبال می کند:«مهمترین مشکل فعالیت دورهای گذشته اصولگرایان این بود که معمولا شورای هماهنگ کننده نظرات آنان منتخب گروهای نبودند و به همین دلیل گاه در پذیرش نظرات آنان همراهی صددرصدی اتفاق نمی افتاد.»



تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات