ترنج موبایل
کد خبر: ۱۵۷۴۹۴

عبدی؛ بن‌بست منطق تحريم‌های كنونی

تبلیغات
تبلیغات

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:


هر سياستي كه مبتني بر عبور از جاده يك‌طرفه باشد، خطرناك و در نهايت به ضرر همگان است. اين سياستي است كه هيچ امكاني را براي تعامل و بازگشت باقي نمي‌گذارد. نمونه روشن آن را امروز در سوريه مي‌بينيم و روزهاي پيش هم در عراق و افغانستان شاهدش بوده‌ايم.

جنگ يكي از مصاديق عبور از اين جاده يك‌طرفه است كه جز با تسليم يك طرف متوقف نمي‌شود و ‌اي كاش يك طرف تسليم و غائله تمام مي‌شد. مشكل اصلي از آنجايي آغاز مي‌شود كه حتي تسليم بدون قيد و شرط يك طرف پايان ماجرا نيست، بلكه آغاز عبور از يك جاده يك‌طرفه ولي بي‌انتهاي ديگر است.

به خوبي به ياد دارم وقتي كه ايالات متحده به افغانستان حمله كرد، برخي افراد خوش‌خيالانه گمان مي‌كردند كه در عرض چند سال افغانستان چنان آباد خواهد شد كه همسايگانش بر آن غبطه خواهند خورد، گويي مسائل جامعه با جنگ يا تغيير فلان حكومت قابل حل است.

تا آنجا كه به ياد دارم در نقد اين برداشت هم يادداشتي نوشتم، ولي كيست كه نداند پس از 12 سال حضور نظامي غرب در آنجا و تار و مار كردن اوليه طالبان و صدها ميليارد دلار هزينه در افغانستان، و ده‌ها هزار كشته و معلول و... از دو طرف، اكنون چشم اميد امريكا به مذاكره با طالبان است تا بلكه بتوانند اين وضع ناهنجار را پيش از خروج خود از افغانستان اندكي بهبود بخشند. اين نتيجه عبور سياست از جاده يك‌طرفه است.

اگرچه تحريم از جنس جنگ نيست، زيرا به طور معمول جنگ براي براندازي است ولي تحريم در اساس براي تغيير رفتار است. جنگ تجاوزگرانه و غيردفاعي، عملي غيرقانوني و مستوجب پيگرد است، در حالي كه در عرف جهاني تحريم چنين نيست. ولي اگر تحريم را بدون آنكه رسما بيان شود، براي براندازي اعمال كنند، در اين صورت تحريم همان جنگ و پا گذاشتن در راه بي‌بازگشت خواهد بود و تبعات اخلاقي و سياسي جنگ نيز بر اين تحريم‌كنندگان بار مي‌شود.

حال پرسش اين است كه چگونه مي‌توان فهميد كه تحريم يك عمل محدود سياسي است، يا يك اقدام همه‌جانبه و براندازانه؟ وقتي كه تحريم از حد و اندازه‌هاي معمولي عبور كرد و تمامي حيات اقتصادي جامعه‌يي را درنورديد، به طور روشن تبديل به راه بي‌بازگشت مي‌شود و نه‌تنها هيچ تغيير رفتاري را ايجاد نمي‌كند بلكه برعكس امكان اين را دارد كه به سرعت به تنش و درگيري و جنگ تبديل شود.

بنابراين هر تحريمي كه در برابر واقعيات جاري انعطاف‌ناپذير باشد و نتواند نسبت به پديده‌هاي مثبت طرف مقابل واكنش مناسب نشان دهد، مشمول تحريم‌هاي براندازانه و گام گذاشتن در جاده‌هاي يك‌طرفه خواهد شد و از هر نظر محكوم است.

كشورهايي كه عليه ايران تحريم‌هايي را وضع كرده‌اند، از ابتدا مدعي بودند كه اين تحريم‌ها براندازانه نيست و جالب‌تر اينكه مدعي بودند تحريم‌هايي را وضع نمي‌كنند كه مشكلاتش گريبان مردم را بگيرد. اكنون هر دو اين ادعاها ابطال شده يا در حال ابطال شدن است.

شرايط ايجاد شده براي وضعيت دارويي كشور و بيماران نيازمند به اين داروها، موضوع ناشناخته‌يي نيست. وقتي كالاهايي مثل دارو كه در همه شرايط بايد خارج از شمول تحريم باشد، چنين وضعي پيدا مي‌كند، ساير موارد كه جاي خود دارد. بنابراين تحريم‌هاي موجود عليه ايران بيش از هر چيز ديگري مردم و تامين احتياجات آنها را نشانه گرفته است. نادرست بودن ادعاي ديگر نيز روشن است. هرچند هنوز فرصت هست كه اين ادعا اثبات شود.

دليل نادرست بودن اين ادعا نيز نحوه مواجهه غرب به ويژه دولت ايالات متحده امريكا و كانادا با انتخابات خرداد 92 است؛ انتخاباتي كه نتايج آن با وجود برخي مشكلات معمول در ايران، مورد استقبال قاطبه نيروهاي سياسي قرار گرفت و دولت برآمده از آن به خوبي قادر است، مطالبات بخش مهم و اكثريت جامعه ايران را نمايندگي كند و فرد پيروز نيز در اظهارات خود خط مشي متعادلي را در برابر جهان خارج طرح كرد، به طوري كه بر اساس قواعد شناخته‌شده بين‌المللي، هم نگراني‌هاي احتمالي ديگران برطرف شود و هم اينكه منافع ملي ايران حفظ شود. اگر غربي‌ها نسبت به مواضع اظهار شده پيشين در تهران ناراضي بودند و بر اساس آن تحريم‌هاي خود را توجيه مي‌كردند، اكنون بر چه اساسي مي‌توانند همچنان بر همان مدار گذشته حركت كنند و قدمي مثبت در برابر ايران برندارند؟

تا وقتي كه اقدامي ملموس از سوي تحريم‌كنندگان انجام نشود كه متناسب با گام برداشته شده از سوي مردم ايران باشد، تنها اين برداشت را مي‌توان باور كرد كه هدف تحريم‌ها چيزي جز براي اعتمادسازي و تغيير رفتار بوده ولي در پوشش تغيير رفتار بيان مي‌شده است.

تحريم يكي از شيوه‌هايي است كه هر آن ممكن است نتايجي برخلاف اهداف اوليه خود به بار آورد. هر تحريمي كشور را متحمل فشار مي‌كند ولي به ناچار نوعي از خودبسندگي و استقلال را هم در آن به وجود مي‌‌آورد كه كشور را بي‌نياز از تعامل و مراوده با ديگران مي‌كند و اين بي‌نيازي نيز منشأ مشكلات و تنش‌هاي متعدد خواهد شد. بنابراين در شرايط فعلي ايران و با روي كار آمدن دولت جديد كه نگرش اعتدالي و منطقي را ترويج خواهد كرد، ادامه تحريم‌ها يا بدتر از آن تشديد تحريم‌ها، جز به افزايش تنش و تامين خواسته‌هاي حكومت‌هايي مثل اسراييل منجر نخواهد شد.

دولت‌هاي تحريم‌كننده مي‌دانند كه فرصت براي اعمال تحريم و تشديد آن هميشه در دسترس است، ولي فرصت براي برگشتن از اين راه يك‌طرفه و بي‌نتيجه، فقط در مقاطع محدودي به دست مي‌‌آيد و نبايد اين فرصت را از دست داد. منطقه خاورميانه بيش از هميشه نيازمند آرامش و صلح است، پس فرصت‌هايي كه به اين هدف كمك مي‌كنند را نبايد از دست داد. ادامه تحريم‌هاي فعلي در شرايطي كه دولت جديد در ايران مي‌خواهد سكاندار امور شود، جز اينكه چنين فرصتي را مي‌سوزاند، نتيجه ديگري ندارد.
تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات