ترنج موبایل
کد خبر: ۱۸۸۱۴۲

چگونه با سیاست "حرکت به لبه پرتگاه" ایران روبه‌رو شویم؟

وارطان وسکانیان، ایرانشناس ارمنی و رییس مرکز مطالعات ایران دانشگاه دولتی ایروان طی مقاله ای برای الجزیره نوشت: درک اهداف واقعی ایران تنها به واسطه همکاری امکان پذیر است، نه از طریق به انزوا کشاندن.

تبلیغات
تبلیغات
فرارو-

وارطان وسکانیان، ایرانشناس ارمنی و رییس مرکز مطالعات ایران دانشگاه دولتی ایروان طی مقاله ای برای الجزیره نوشت: درک اهداف واقعی ایران تنها به واسطه همکاری امکان پذیر است، نه از طریق به انزوا کشاندن.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از الجزیره، وسکانیان مقاله خود را اینطور آغاز می کند: با وجود آنکه مذاکرات هسته ای ایران رسما میان ایران و پنج عضو دایم شورای امنیت و آلمان برگزار می شود، کشمکش اصلی میان ایران و آمریکا است. حتی می توانم دیپلمات های ایرانی و آمریکایی را که تنها و پشت درهای بسته بر روی پیش نویس سند نهایی کار می کنند را تصور کنم.

نشانه ها و موضع گیری های طرفین نشان می دهد که آمریکا و ایران برای دستیابی به یک توافق نهایی جدی، مصمم و متعهد هستند. مذاکرات به آرامی در حال انجام است و در دوره های بین مذاکرات، طرفین از خود خودداری نشان می دهند و خوش بینی محتاطانه ای ابراز می کنند. زمانیکه آمریکا به دلایل داخلی از صدور ویزا برای نماینده ایران در سازمان ملل امتناع کرد، واکنش ایران حساب شده بود. در رای گیری اخیر سازمان ملل برای محکوم کردن اقدامات روسیه در اوکراین، ایران مانند همیشه از روسیه طرفداری نکرد. تمامی این مسائل به فرصتی مناسب برای دستیابی به یک نتیجه مثبت تا ضرب الاجل جولای که از سوی طرفین تعیین شده، اشاره دارند.

چه اتفاقی رخ داده که آنچه تا یک سال پیش به نظر باورنکردنی بود، ناگهان قابل پذیرش شده است؟

همانطور که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مسئول سیاست گذاری در سیاست خارجی آمریکا است، تصمیم نهایی در ایران نیز از سوی آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم این کشور گرفته می شود. با این حال تصمیمات و اقدامات ایشان و اوباما در فضایی از تعامل پیچیده جهان بینی شخصی، عوامل تاریخی، سنت های دیپلماتیک و فرهنگی و مجموعه ای از فرآینده های منطقی، اداری و تصمیم گیری نخبگان شکل می گیرد.

اجازه دهید از ایران شروع کنم. ایرانیان یک حس- اگر نگوییم برتری- ارشدیت دارند و از فرهنگی غنی و باستانی برخوردارند که تکامل یافته و تا دوران مدرن دوام آورده است. در عین حال دارای یک حس تاریخی عمیق ناامنی هستند که ناشی از فتوحات و سلطه مکرر است. این تنها یک حافظه تاریخی نیست.

این حس سروری، اخیرا با حضور نیروهای نظامی آمریکا در غرب ایران- در عراق- و در شرق این کشور- در افغانستان- خون ایرانیان را به جوش آورده است. چشم انداز معاصر آنها محصول این دو جهان بینی است- بدگمانی نسبت به انگیزه های دیگران و افتخار به دانایی و درک خود. این دوگانگی باعث شده ایران در طول تاریخ سیاست حرکت به لبه پرتگاه را اتخاذ کند و وقایع خطرناک را تا آستانه فاجعه پیش ببرند تا بهترین نتیجه را کسب کنند.

این رویکرد در میان کشورهایی با جهان بینی متناقض در شرایطی که از سوی یک دشمن نیرومند تهدید می شوند، رایج است. به همین دلیل است که واکنش های ایران که از دید دیگران خودخواهانه و غیرمنطقی به نظر می رسد، در واقع برای خود ایرانیان ضروری و قابل قبول است.

با این حال به نظر می رسد کشورهای مذاکره کننده دریافته اند که ایران واقعا خواستار چه چیزی است و چالش موجود، یافتن راه های تطبیق با آن بدون ایجاد خطر برای امنیت دیگران است.

با توجه به دشمنی ایران و اسرائیل، رویارویی دو قدرت هسته ای دست کم یک تهدید خواهد بود. به عقیده بسیاری، یک ایران مسلح به سلاح هسته ای فضای امنیتی منطقه- اگر نگوییم جهان- را تغییر خواهد داد. به همین دلیل است که تاکید ایران بر حق توسعه ظرفیت هسته ای به نظر غیرمنطقی می آید.

ایران بارها اعلام کرده که فناوری غنی سازی اورانیوم را برای مصارف صنعتی توسعه می دهد. همه استدلال می کنند که ایران حق این کار را دارد.

با وجود آنکه برخی استدلال می کنند که ایران صراحت لهجه ندارد و زمانیکه به این مرحله برسد می تواند به آسانی به سطح غنی سازی تسلیحاتی برسد، با این حال اگر جامعه جهانی خواستار همکاری ایرانیان است، باید به اهداف صنعتی فعلی این کشور احترام بیشتری بگذارد.

خوشبختانه به خصوص پس از روی کار آمدن روحانی به عنوان رئیس جمهوری ایران، صداهایی از آمریکا و دیگر نقاط در حمایت از همکاری با ایران در بالاترین سطوح شنیده می شود. این آغاز فرآیندی ضروری است که ایران را از ذهنیت برتری خارج و آماده مذاکره در مورد مسائل موجود و نه تهدیدات احتمالی می کند.

به نظر می رسد ایران آماده است. تحریم های بین المللی به اقتصاد ایران ضربه زد و با توجه به عدم مشارکت در امور جهانی، احتمال یک حمله نظامی غافلگیرکننده به ایران قوت گرفته بود. بنابراین ایران تصمیم گرفت که سياست حركت به لبه پرتگاه را کنار بگذارد و به جای آن بده بستان برای حفظ حق برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای را پیش بگیرد.

ما در مورد برنامه هسته ای ایران به مرحله ای رسیده ایم که واقعا مهم نیست ایران نیاتی برای توسعه تسلیحات هسته ای داشته یا دارد. آنچه آمریکا و جامعه بین المللی باید انجام دهد این است که صفحه ای از دفترچه رونالد ریگان قرض بگیرد و مشق «اعتماد کنید اما با راستی آزمایی» را اجرا کند.

قضاوت غرب در مورد انگیزه ها و اهداف ایران نباید با فخر و مباهات ایرانی به بیراهه برود. ما تنها با همکاری با ایران می توانیم نیات واقعی این کشور را دریابیم، نه با به انزوا کشاندن آنها.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات