ترنج موبایل
کد خبر: ۲۰۰۱۰۵

آمارها ضد "ما"

دور باطلی که باید شکسته شود!

ایرانی‌ها شاد نیستند. بیشتر غمگینند و ناراضی. ناراضی از زندگی، کار، بهداشت، آموزش و خیلی موارد دیگر. این‌ها فقط ادعا نیست، آمار سازمان ملل است که میزان رضایت از زندگی را بررسی کرده و از بین ۱۵۴ کشور به ایران رتبه ۱۱۲ داده است. پیش‌تر هم که مردم ۱۰۰ کشور دنیا از نظر خوشحالی فهرست شده بودند، ما در جایگاه ۸۴ قرار گرفتیم. به این ترتیب مردم کشورهایی همچون جاماییكا، اروگوئه، لیتوانی، پاراگوئه، رومانی و اندونزی از ما شادترند.

تبلیغات
تبلیغات
فرارو-

بر اساس آمار سازمان ملل که میزان رضایت از زندگی را بررسی کرده است، از بین 154 کشور، ایران در رتبه 112 قرار گرفته است. پیش‌تر هم که مردم 100 کشور دنیا از نظر خوشحالی فهرست شده بودند، ما در جایگاه 84 قرار گرفتیم. به این ترتیب مردم کشورهایی همچون جاماییكا، اروگوئه، لیتوانی، پاراگوئه، رومانی و اندونزی از ما شادترند.

به گزارش فرارو، توسعه انسانی، شاخصی است که موفقیت در هر کشور را ارزیابی می‌کند. بر اساس تازه‌ترین گزارش سازمان ملل، این شاخص در ایران 2 پله نزول پیدا کرده و ما را بین 187 کشور در رتبه 75 قرار داده است. شاخص دیگری که بین 138 کشور بررسی شده، درآمد نابرابر است. در این زمینه نیز رتبه 70 را داریم. نرخ بیکاریمان هم 2 برابر بیشتر از متوسط جهانی است. تمام شاخص‌هایی که گفته شد با هم در ارتباطند. مواردی از قبیل بیکاری و اختلاف طبقاتی یا میزان توسعه انسانی روی رضایت از زندگی اثر دارند و رضایت از زندگی میزان شاد بودن را تحت شعاع قرار می‌دهد.

کارشناسان برای نارضایتی مردم از زندگی دلایل دیگری هم دارند. آمار روزافزون طلاق، كودک‌آزاری، اعتیاد، رشد قارچ‌گونه انواع بیماری‌ها و مخصوصاً سرطان و... این‌ها همه دلیلی هستند که احساس آرامش و رضایت از زندگی را می‌گیرد. جامعه ایران اکنون با جوانانی روبرو است که از سویی در پی یافتن شغلی مناسب هستند و نمی یابند. امکان ازدواج و قبول هزینه‌های کمرشکن زندگی را ندارند. در شهری زندگی می‌کنند که سکته و سرطان جوانان زیر سی سال را هم تهدید می‌کند. و از سویی دیگر همین جوانان شاهد نابرابری اقتصادی هستند. آیا می‌توان از چنین جوانانی انتظار داشت که از زندگی رضایت داشته باشند؟

از مشکلات ساختاری که گذر کنیم برخی ریشه گم شدن شادی را در فرهنگ می‌دانند. تاریخی که منحصر به دیروز و امروز نیست و سال‌هاست از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد. امان‌الله قرایی بر این باور است که مصایب تاریخی ایرانیان، از لشگرکشی و تجاوزات گرفته تا حمله و غارت، همگی سبب شده‌اند تا مردم این سرزمین رفته رفته روحیه شاد خود را از دست داده و در لاک غصه فرو روند.

در سال‌های اخیر این زخم ناسورتر شده است، اختلافات سیاسی این زخم را عمیق‌تر کرده است. اکنون مردم برای شادی دنبال بهانه‌ سطحی و بیرونی‌اند؛ آن‌قدر که با شکست تیم ملی فوتبال هم به خیابان می‌آیند و جشن می‌گیرند. این رفتارها به خوبی تشنگی مردم را برای فرار از غم را نشان می‌دهد.

آمارها نشان می‌دهند که وضعیت از اعلام خطر و شرایط هشدار گذشته است. چرا که عبور از مشکلات اقتصادی و معیشتی، غلبه بر ناهنجاری‌های اجتماعی، مبارزه با رشد 6 برابری سرطان و انواع دیگر بیماری‌ها با مردمی غمگین و دلزده ممکن نیست. به نظر می رسد که این یک دورباطل باشد که دولت یازدهم باید پیش از هر کار دیگری آن را بشکند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۲۶ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات