پاسخ شاعرانه
کی «خانومی» به چشم شما یک غبار کرد؟!
با سلام
یکی از به اصطلاح شاعران پارسی زبان مشهور که سر و سرور جوخه ی خاصٌی از به اصطلاح شاعران هم به شمار می‌رود سروده‌ای درباره خانم ابتکار ، همتبار اینجانب، منتشر کرده است که بگمانم خانم ابتکار شاعر نباشد که به وی پاسخ گوید و اینجانب هم که در این کارزار دست به کار شده ام وسیله انتشار ندارم. شما چطور؟
عنوان سروده ی آن شاعر مشهور :
« فی البداهه برای خانوم ابتکار و شنیدن خبر لغو سفرش به علت خطرناک بودن ریزگردها »
؛
خانوم ابتکار عجب ابتکار کرد... »
و پاسخ اینجانب :
آن شاعر جلیل که سوژه شکار کرد
صدها گره ز مشکل خود آشکار کرد
فهمی ز این محیط طبیعی نداشت او؟
تنها ز روی مسئله، این اعتبار کرد؟
انگار هر جریان طبیعی و جَوٌی
شعر است و مِعر؟ که ، وی بر کبار کرد
توبه به در گه متعالش، که این جلیل!
کار خدا حواله به آن «ابتکار» کرد!
از روستا به شهر شده، «خانوم» گوی ما !
در خود گشائیِ مشکل، بهار کرد!!!
بندی ز تنبون هرکس که رفت، رفت
با خادمان ملٌت خود بین چکار کرد ...
با آن که خود کند اذعان به نقض خود:
« این کار را نه دولت» و با افتخار کرد
حال آنکه مقتدر تر از او آفریدگار ...
کی «خانومی» به چشم شما یک غبار کرد؟!
هزل مجوٌف، و همه ی آنچه گفته اند
این کار کس به کدام افتخار کرد؟
او سرور است بر همه ی کوچک عابران
او بود که 21 آبان نثار کرد
حق ٌ شماست به نشستن به شعر و مِعر
این خیل ناسزا که تواند مهار کرد؟!
شیخ عرب برای شما یک چماق داشت
آن صیهونیست نیز اتم را بکار کرد
اینهم گناه تند روان ِ همه جهان
هرچه بِزِه که بود گروه فشار کرد!
سرکار ابتکار به «لغو سفر» رسید
او عالم است به اینکه چه کار کرد
تاخیر کرد تا که سفر پر ثمر شود
«لغو سفر به خاطر حق اختیار کرد»
این مشکلاتتان همه از خود پرستی و ...
شبه کسی که بهر عدو انتحار کرد...
شعری برای شاعر دیگر بگو جلیل!
آن شعر گو که نفع عمومی به بار کرد!
پاسخ نمی دهی؟ همه بیمت ز سایت خود؟
ناچار شاعرش همه را انتشار کرد ...
