تحلیل یک مردمشناس از وضعیت آخر سال ایرانی
مصیبتهای نوروز!
یک مردم شناس میگوید: در گذشته، نوروز و عید، شادی و نشاط را به جامعه ایرانی میآورد و به سادهترین شکل ممکن برگزار میشد. نوروز در آن ایام، بیش از آنکه شکلگرا باشد، به معنا توجه داشت. مردم با ذوق و شوق به استقبال نوروز میرفتند و آنچه اتفاق میافتاد برای شان لذتبخش بود. آنها نگران دریافت به موقع پاداش و عیدی و حقوق و سبد کالای آخر سال نبودند! نگران خطر وقوع تصادف و ناامنی جادهها نبودند! تشریفات نوروز بیهوده و دست و پاگیر نبود و از این بابت هزینههای سرسام آوری را به خانوادهها وارد نمیکرد...!
افشین داورپناه عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر در گفتگو با فرارو؛ در پاسخ به این سئوال که "آیا میتوان شرایط دو ماه آخر سال در جامعه ایرانی را شرایطی بحرانی دانست؟" گفت: تعاریف متعددی برای شرایط بحرانی ارائه شدهاست؛ بر اساس رویکردی سیستمی، بحران عبارت از وضعیتی است که در آن، سیستم یا بخشهایی از آن مختل (یا تهدید به اختلال) میشود و تغییرات ناگهانی یا مخرب در یک یا چند متغیر سیستمی اساسی، باعث بیثباتی کل سیستم میشود. آنچه در دو ماه آخر سال و حتی در ایام تعطیلات نوروز در جامعه ایرانی اتفاق میافتد، نشانههای یک شرایط بحرانی است. اما اگر تعریف شما از بحران بر اساس رویکرد «تصمیمگیری» یا «مدیریتی» باشد، بحران تنها زمانی وجود دارد که مبادی تصمیم گیرنده (مدیران و تصمیمگیران)، چنین درکی از وضعیت یا شرایط ایجاد شده داشته باشند؛ در این صورت نیز شرایط ایران در ماههای پایانی سال و نوروز، یک شرایط بحرانی است! یعنی برای مدیران کشور، نوروز یک شرایط بسیار ویژه، پر استرس و اورژانسی است.
این مردمشناس در ادامه و در رابطه با نشانههای بحرانی بودن شرایط نوروزی توضیح داد: در اینجا، تلاش میکنم وضعیتهای بحرانزده در ایام نوروز و دو ماه پایانی سال را، به نحو ملموستری نشان بدهم. این وضعیت بحرانی، ابعاد گوناگونی دارد: بحران ترافیک، بحران سازمانی، بحران جادهای و تصادفها، بحران مدیریت بازار، شرایط بحرانی در مدیریت کلان کشور، بحران خانوادگی و بحران زیست محیطی.
بحران ترافیک
داورپناه در رابطه با بحران ترافیک در این ایام گفت: بررسی زندگی روزمره مردم در ایام پایانی سال نشان میدهد که از دو ماه مانده به آغاز سال جدید، به تدریج بر ترافیک خیابانها به شکل گستردهای افزوده میشود به نحوی که به ویژه در شهرهای بزرگی چون تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و ... مشکلات ترافیکی چندین برابر میشود؛ مثلا در چنین ایامی متروی تهران شلوغترین و پرازدحامترین روزهای خود را تجربه میکند؛ این ترافیک همه خیابانهای سطح شهر را تحت تاثیر قرار میدهد و فضایی آزاردهنده برای شهروندان و فضایی پر استرس و حساس برای مدیران شهری ایجاد میکند؛ مردمی که بیش از آنکه برای خرید به خیابان بروند، بیشتر وقت خود را صرف خیابانگردیهای طولانی در پی دست یافتن به اجناس مورد نظرشان صرف میکنند! در بیشتر موارد افراد با دوستان یا اعضای خانواده خود به خرید میروند و گاه برای خرید فقط یک جفت کفش ساعتها و بلکه روزها وقت صرف میکنند. همه این افراد از ترافیک و شلوغی کلافهاند!
وی همچنین گفت: افزایش آلودگی هوا، آلودگی صوتی و همچنین سختتر شدن شرایط برای بیماران، سالخوردگان و .... در ترددهای روزانهشان را نیز در نظر بگیرید.
بحران سازمانی
افشین داورپناه درباره بحران سازمانی گفت: تقریبا از یک ماه ـ و گاه حتی دو ماه ـ قبل از عید، روند کار بسیاری از ادارات، سازمانها و بانکها ـ چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی ـ دچار اختلال میشود؛ در اکثر موارد کارها و به ویژه امور پیمانکاران یا ارباب رجوع به بعد از ایام نوروز حوالت داده میشود!
این مردمشناس تصریح کرد: همچنین بیشترین فشارهای مالی به ادارات، سازمانها و بانکها در اسفند ماه وارد میشود؛ ادارهها، کارخانهها، موسسهها و ... باید برای کارمندان و کارگران خود عیدی، پاداش و سبد کالای نوروزی فراهم کنند؛ هزینههای تامین چنین مواردی گاه به اندازه حقوق چندین ماه است!
بحران جادهای / تصادفها
داورپناه در ادامه گفت: یکی از دغدغههای مسئولان و مردم در ایام نوروز، مدیریت سفرهای بین شهری است! برای این کار، بخش عمدهای از تلاشهای دولت مدیریت مربوط به امور ترمینالها، قطارها و هواپیمایی است! معمولا از یک هفته قبل از عید تا بیست روز بعد از عید همه نیروهای پلیس راهور، نیروی انتظامی، هلال احمر، اورژانس و بیمارستان باید به طور ویژه و با نیرویی مضاعف باید آماده خدمترسانی به مسافران باشند؛ آن هم در جادههایی نامناسب، رانندههایی غیر محتاط و خودروهایی نامناسبتر و خطر آفرین که نتایج آن، تعدادی بالای تصادفها، مرگ و میرها و مجروحان ناشی از این تصادفهاست؛ بنابراین عده زیادی نیز داغدار، یتیم، گرفتار، زندانی و خسارت دیده میشوند! چنین مسافرتهایی با مخاطراتی که همه از آن مطلعاند، هزینهها، اضطراب و فشار روانی زیادی را به خانوادهها و مسئولان وارد میکند!
داورپناه با ارائه آماری از خدماتی برای مهار این بحران گفت: در این مورد برای مثال فقط به این موارد توجه کنید؛ امداد و نجات جمعیت هلال احمر در حال عادی 500 پایگاه ساحلی، کوهستانی، منطقهای بین شهری و هوایی دارد که در نوروز 1394 برای خدماترسانی نوروزی این پایگاهها به 1350 مورد افزایش پیدا میکند. در نوروز 1394، پنجاه هزار نفر از مأموران راهور در طرح نوروزی به کار گرفته میشوند. همچنین طبق نشر پزشکی قانونی، در نوروز 1393، تعداد کشتههای ناشی از تصادفات به کاهش 5 درصدی به سال گذشته به 1024 نفر رسید! (از 25 اسفند تا 13 فروردین) نزدیک به 70درصد کشتههاي حوادث رانندگي مربوط به جادههاي برون شهري است. ۵۶درصد از افراد در محل حادثه، ۲۶درصد در بیمارستان و محل فوت ۱۸درصد از افراد در حین انتقال به بیمارستان بوده است.
وی همچنین گفت: به این موارد، مخاطرات و حوادث ناشی از چهارشنبه سوری را نیز اضافه کنید. همچنین نیرویی که اورژانس و نیروهای انتظامی در مواجهه با چهارشنبه سوری صرف میکنند.
بحران مدیریت بازار
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر در ادامه درباره بحران دیگری به نام بحران "مدیریت بازار" توضیح داد: فقط تصور کنید دولت هر سال باید چقدر نیرو و توان صرف کند تا در طول نوروز ـ زمانی که گاه تا بیست روز به طول میانجامد ـ میوه، شیرینی و سایر اقلام مورد نیاز مردم در طول نوروز را مهیا کند! برای مثال در سال 1393، برای کنترل بازار و فقط یک قلم، فقط 70هزار تن مرغ ذخیرهسازی شده داخلی و خارجی و از سه ماه پیش از عید نزدیک 500 هزار تن برنج وحدود 500 هزار تن برنج توزیع شده است؛ 20 هزار تن از ذخایر گوشت قرمز آزاد و روانه بازار شده است. ضمن اینکه برای تعاونیهای کارکنان، فرهنگیان و کارگران نیز به ازای هر نفر ۴ کیلوگرم گوشت قرمز و ۵ کیلوگرم گوشت سفید در نظر گرفته شدهاست.
داورپناه ادامه داد: در کنار آن باید به طور ویژه و به شکلی طاقتفرسا، جادهها، ترافیک، حمل و نقل هوایی، ریلی و...، نیروهای امدادی، اورژانس، پلیس و... را بسیج کند تا این ایام به سلامت سپری شود! تامین مقدار بالای سوخت مورد نیاز خوردوها، تامین امنیت جادهها به طور ویژه، نظارت و ارزیابی بر بازار و ... اینها همه ضمن هزینه بر بودن، نیرو و تلاشی چند برابر شرایط معمولی میطلبد.
وی گفت: علاوه برگرانفروشی، بازار در این زمان، پر میشود از اجناس قاچاق یا بیکیفیت و نهادهای نظارتی موجود نیز با توانی که دارند نمیتواند بر بازاری به این گستردگی نظارت موثر داشته باشد!
بحران خانوادگی
افشین داورپناه ضمن اشاره به وجود عادت غلط نو کردن همهچیز در نوروز در رابطه با بحران خانوادگی گفت: بر اساس یک "عادت غلط"، بسیاری از خانوادههای ایرانی گمان میکنند در نوروز باید همه چیز را نو نوار کرد! نوروز البته مراسمی است که با نوشدن سال آغاز میشود و برآن است تا آدمها نیز نو شوند؛ چیزهای کهنه و غیرقابل استفاده دور ریخته میشود تا فضای زندگی نیز شاهد تحول و تازگی باشد زیرا تازگی، انرژیزا و نشاط آفرین است. اما با «مصرفزدگی» بیش از پیش خانواده ایرانی، به نظر میرسد نوروز بعضا به زمینهای برای بروز و ظهور «مصرفزدگی» یا «فخر فروشی» تبدیل شدهاست.
وی با توصیف وضعیت خانوادهها در ایام نوروز اظهار کرد: بسیاری از خانوادهها گمان میکنند الزاما همه لوازم خانه باید نو شود. فرشها، پردهها و ... باید در اسفند ماه شستشو شود! برای همه اعضای خانواده حتما باید لباسهای نو خرید! علاوه بر این، وسایل پذیرایی (انواع آجیل، میوه، شیرینی) باید برای پذیرایی خریداری شود. در بسیاری از جاها، مردم پشت مغازههای شیرینی و آجیل فروشی صف میکشند! هزینههای مالی چنین خریدها یا خدماتی، هزینههای خانواده را ـ آن هم در شرایط بد اقتصادی این سالها ـ به شکل سرسامآوری افزایش میدهد به ویژه که برخی از خانوادهها خود را ملزم میدانند که هر سال چنین اقداماتی را برای نوروز انجام دهند.به وجهی دیگر این امر موجب میشود میزان تنشها و بحثها بین اعضای خانواده افزایش یابد و شدت گیرد!
داورپناه همچنین درباره پدیده "نوروزگریزی" گفت: برخی از خانوادهها برای فرار از مهمانیهای مکرر، مسافرت را بهانه میکنند! چنین مسافرتهای اجباری را میتوان نوعی «نوروزگریزی» تلقی کرد تا مسافرت به معنای واقعی کلمه؛ به ویژه که بسیاری از این سفرها به قصد دید و بازدید اقوام و دوستان در سایر شهرها انجام میشود و نه با قصد مسافرتی با هدف دیدن جاهای جدید، گردشگری و ...!
بحران زیست محیطی
بحران زیست محیطی یکیدیگر از انواع بحرانهای ایام نوروز است، افشین داورپناه در این رابطه توضیح داد: کافی است فقط به افزایش حجم زبالهها در شهرهای شمالی و جنوبی کشور و شهرهایی که در ایام نوروز بیشتر مقصد گردشگری است (اصفهان، مشهد، شیراز و ...) توجه کنید! حالا به این مقدار، آسیبهایی که برخی از شهروندان به درختان، جنگلها، رودخانه، ساحل دریا و... وارد میکنند را هم اضافه کنید!
وی تصریح کرد: اینها، نشانههایی است از اینکه ما در نوروز، با نوعی از شرایط بحرانی مواجهیم؛ شرایطی که هر سال تکرار میشود و سه ماه از سال، همه سیستم را درگیر میکند؛ افراد، خانوادهها و سازمانها.
این مردمشناس با انجام مقایسهای میان سال نو در ایران و دیگر جوامع گفت: اگر چه سال نو در سایر فرهنگها و جوامع، با جنب و جوش همراه است اما در هیچ کجا این جنب و جوشها، با تعطیلیهای طولانی مدتی که گاه تا 16 یا هفده روز طول میکشد، همراه نیست؛ در هیچ کجا، جشن و تعطیلات سال نو نزدیک به سه ماه از بخشهای مختلف جامعه و سیستمهای اداری و خدماتی را با خود درگیر نمیکند و چنین هزینههای سنگین مالی، سازمانی، جانی و ... را به جامعه و دولت تحمیل نمیکند. حجم بالای خریدهای نوروز در ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با حجم خریدهای نوروزی در مثلا جشنهای سال نو مسیحی نیست! تعداد دید و بازدیدها و مهمانیهای نوروز ایرانی، در خارج از ایران، مرسوم نیست ـ یا چنین گسترده نیست اما خیابانها، ترافیک، نوع رانندگی و مدیریت حمل و نقل در ایران آیا ظرفیت چنین حجمی از جابجایی را دارد؟ مضافا اینکه فضای شهری، نظارت بر بازار و ... در ایام عید را در جایی مثل اروپا را نباید با ایران مقایسه کرد.
داورپناه در پاسخ به این سئوال که "آیا با این همه بحران کارکردهای مثبتی نمیتوان در نوروز در نظر گرفت؟" گفت: البته آنچه از آن با عنوان شرایط بحرانی نوروز سخن گفتیم، جدای از کارکردهای مثبتی است که نوروز و جشن نوروز دارد یا میتواند داشته باشد! با این وجود برای مدیریت یا اصلاح این شرایط شبه بحرانی، بخشهایی از عادتهای غلط و آزار دهنده نوروز باید اصلاح شود اما نکته تاسف بار این است که بخشی از این عادتهای نادرست و اقدامات و رفتارهای آزاردهنده اینک به رفتارها و اقداماتی طبیعی در جامعه ایرانی تبدیل شده! ظاهرا برخی گمان میکنند نوروز یعنی همین استرسها، همین ترافیک، همین شرایط بحرانی و وظیفه دولت هم این است که هر چه مردم در این باره مطالبه میکنند، برآورده کند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر در انتها و در رابطه با اصلاح ایرادات و مدیریت بحرانهای ایام نوروزی گفت: اصلاح چنین اقدامات و رفتارهایی نیازمند زمان و اقدامات متعددی است، بخش عمده آن منوط به تغییر نگاه و نگرش جامعه به نوروز، عید و مقوله لذت و نشاط و شادی است! بخشی کمتری از این اقدامات نیز باید توسط دولت انجام شود؛ برای مثال میتوان از محدود کردن تعطیلات نوروز به چهار یا پنج روز شروع کرد! اساسا چه ضرورتی دارد و بر اساس چه توجیهی مدارس و دانشگاهها باید تا 13 فروردین تعطیل باشد؟ بهتر نیست به جای این تعطیلات طولانی، تعطیلات فصلی دیگری در طول سال در نظر گرفته شود؟ آیا سیاست تخصیص سبد کالا در پایان سال نیازمند بازنگری نیست؟ چرا باید در بخش دولتی نوروز همراه با عیدی، پاداش، سبد کالا و بستههای نوروزی، خدمات مسافرتی و... باشد و بقیه کارگران و کارمندان در بخش خصوصی از چنین مزایایی بی بهره باشند؟ آیا این تبعیض در فضای کار نیست و...؟