یادداشت دریافتی- حسام نبیپور؛ اول اینکه باید سابقه سازندگان این اثر از کارگردان تا نویسنده رو بررسی کنیم و میبینیم این افراد تا حالا هیچ کمدی انتقادی اصلاحگرانه اجتماعی و به نفع مردم نساختن و اهدافشون فقط نفع مالی شخصی بوده و نمیشه اونها رو با بزرگان کمدی اجتماعی انتقادی جهان مقایسه کرد.
حوادث مرتبط با ندادن جایزههای قهوه تلخ که به نوعی کلاهبرداری نرم بود رو میتونین دلیل قاطعی بیارین برای اینکه این افراد به فکر مردم نبودند.
مساله بعدی اینکه فردی میتونه از به نوعی سرمایهداری و اجحاف و ... انتقاد کنه که خودش تو این طبقه نباشه اما خب شما میتونین مصاحبه فرزند آقای مدیری رو مطالعه کنید که خودشون رو جزو ده پولدارترین فرد ایران قلمداد کردن خب سوال اینجاس چطور از کار هنری در تلویزیون میشه به این حجم از درامد رسید؟
مساله بعدی شگرد تبلیغاتی بزرگیه که از سالها قبل توسط برنامه سازان با اهداف صرفا مادی در دنیا اجرا میشه و اون ایجاد حاشیه برای خود و یا مظلوم نمایی و یا نشان دادن خود به عنوان افرادی منتقد به مسایل تابو میباشد که به این وسیله حجم مخاطبان خود را بواسطه کنجکاوی بیشتر افزایش میدهند حجم بیشتر مخاطبان برابر است با دریافت تبلیغات بیشتر و سود کلانتر. در حالیکه با یک نگاه ساده به گذشته سازندگان هر اثری میتوان به نیات آنها پی برد.
در مورد اخیر نیز مهران مدیری و نویسندگان با هوشمندی بعد از هجمه شدید به پزشکان در یکسال اخیر از آغاز طرح سلامت از فرصت استفاده کرده و موضوعی جذاب و حاشیه دار جهت اهداف مالی خود انتخاب نمودند.
با نگاه عمیقتر به متن سریال متوجه میشویم اگر هدف انتقاد به مشکلات نظام سلامت بود باید تمام پرسنل درمانی و کل نظام سلامت یکسان زیر انتقاد قرار میگرفت اما مهران مدیری با هوشمندی فقط نشانه اصلی را پزشکان قرار داد و از حاشیه سازی برای پرستاران خودداری کرد چرا که با توجه به تعداد بیشتر پرستاران در جامعه و اینکه بینندگان بیشتری از این قشر خواهد داشت پس ممکن است اعتراض خطرناکتری ایجاد شود آنها را با هجمه بیشتر به پزشکان به نوعی حتی طرفدار خود و از طرفداران ادامه سریال نمود؛ با توجه به آشنایی از اعتراض پرستاران به درامد پزشکان در یکسال اخیر.
باید گفت یک اتاق فکر قوی تبلیغاتی و مالی پشت این مجموعه وجود دارد که توانست با این حاشیه سازیها برای یک برنامه ۲۰ دقیقهای ۱۶ دقیقه تبلیغات ثابت جمع کند که واقعا آشنایان با رسانه میدانند رقم شگفتی است به طوریکه بعد چون غیر قابل پذیرش بود برای یک برنامه ۲۰ دقیقهای ۱۶ دقیقه آگهی پخش شود. پس با افزودن ۱۰ دقیقه پشت صحنه به هر قسمت این مساله را به نوعی رفع و رجوع کردند (به نقل از خود صدا وسیما)
در این حالت هم صداو سیما و هم سازندگان سود کلانی از این مجموعه بدست میآورند و دلیل حمایت بیچون و چرای صدا وسیما نیز فقط بدلیل مسایل مالی بوده و مثلا حمایت از فردی منتقد.
در حال حاضر اشتباهی استراتژیکی کرده و نقش یک وکیل کلاهبردار را بولد نمودهاند که مطمئنا بعد از نامه رئیس کانون وکلا یا این نقش حذف شده و یا به نوعی در قسمتهای بعد فهمانده خواهد شد که اصلا این فرد وکیل نبوده و خود را وکیل جا زده است چون هزینه حاشیه برای وکلا خیلی بیشتر از پزشکان میباشد؛ به واسطه قدرت برخورد قانونی سریع این صنف.
الغرض نتیجه اینکه کاش افرادی دلسوز و منتقد واقعی پرچمدار انتقاد سازنده در این کشور میشدند و نه پرچمداران سرمایه و پول و اینکه رسانهها نیز با نگاه عمیقتر به نوعی سربازان این جنگ روانی این سرمایه جمع کنها نمیشدند و حداقل در قبال طرفداری از سریال حاشیه تقاضای برنامهای پرمحتوا و نقدی بدردبخور و از همه مهمتر شفاف سازی رقم قرارداد خود با صدا وسیما و شرکتهای تبلیغاتی میکردند.
تا سیه روی شود انکه در اوغش باشد