bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۴۶۲۳۲
مجله مشهور علمی دنیا به محیط‌زیست ایران پرداخت

از دریاچه ارومیه تا یوزپلنگ ایرانی به روایت ساینس

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۴
مجله مشهور Science در شماره جدیدش (سپتامبر ٢٠١٥) کاملا رنگ ایرانی به خود گرفت و طرح روی جلد، سرمقاله و یک پرونده ویژه را به ایران اختصاص داد. در این پرونده، دو مقاله نیز به محیط زیست ایران اختصاص داده شده؛ مقالات را «ریچارد استون» نوشته است، سردبیر بخش بین‌المللی مجله ساینس که چندی پیش به ایران آمد و در جریان این سفر با همراهی محققان ایرانی و نیز گفت‌وگو با آنان در جریان مسائل محیط زیست ایران قرار گرفت. اولین مقاله به موضوع دریاچه ارومیه و خشک‌شدن آن می‌پردازد و دومین مقاله نیز تلاش کرده است به بررسی فشارهایی بپردازد که بر اکوسیستم‌های شکننده ایران وارد می‌شود. آنچه می‌خوانید خلاصه‌ای است از این دو مقاله مفصل.

«درباره تالابی که حالا دیگر تشنه آب است، دکتر حسین آخانی، استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران، با اندوه از گذشته این منطقه می‌گوید: «١٥ سال پیش دریاچه همین‌جا بود، هر بار که برای دیدن دریاچه باز می‌گردم، آب عقب‌تر رفته است». دریاچه ارومیه با مساحت پنج هزارو ٢٠٠ کیلومتر مربع در شمال غرب ایران، زمانی ششمین دریاچه بزرگ نمکی جهان بود. روزگاری، مرغ‌های ماهی‌خوار، فلامینگوها و دیگر جانواران از گردشگرانی که بر این باور بودند که آب شور دریاچه، وضعیت سلامتی‌شان را بهبود می‌بخشد پذیرایی می‌کردند، اما رفته‌رفته سطح آب دریاچه کاهش یافت تا سرانجام دریاچه‌ای که در میان آذری‌زبان‌ها به نگین فیروزه‌ای معروف بود، خشک شد».

این سطور، آغازگر مقاله‌ای است که ریچارد استون درباره خشک‌شدن دریاچه ارومیه نوشته است. دریاچه‌ای که به باور او عملکردش بسیار شبیه به ریه‌های انسان است. در فصل مرطوب منبسط می‌شوند و در فصل خشک منقبض، اما انقباض دریاچه ارومیه در انتهای سال ٢٠١٤ بیشتر شبیه به مرگ این دریاچه بود تا یک روند طبیعی! برد ماردن، اکولوژیست آمریکایی در یوتا، یکی از چندین متخصصی است که در سال ٢٠١٤ برای اجلاسی که در برنامه توسعه سازمان‌ملل با هدف نجات دریاچه ارومیه برگزار شده بود به تهران سفر کردند او آنچه را برای دریاچه ارومیه اتفاق افتاده است یک «فاجعه» می‌داند.

سروش سروشیان، مدیر مرکز آب و هوا‌شناسی و سنجش‌ازدور دانشگاه ایرواین کالیفرنیا، به ساینس می‌گوید: مسئولان دولتی عامل اصلی خشک‌شدن دریاچه ارومیه را خشک‌سالی و افزایش دما می‌دانند، ولی کارشناسان بسیاری بر این باورند که عامل اصلی نه تغییرات اقلیمی که مدیریت غلط منابع آبی است؛ برای به‌منظور تأمین برق، روی سه روخانه‌ای که چیزی حدود ٩٠‌ درصد آب دریاچه ارومیه را تأمین می‌کنند، سد ساخته شده است. سدهایی که باعث کاهش شدید میزان ورودی آب این دریاچه شدند. همچنین ٤٠ ‌هزار چاه غیرمجازی که در این منطقه حفر شده، باعث افت سریع سطح آب‌های زیرزمینی شده است. چاه‌های غیرمجازی که آب استخراجی از آنها، به روش‌های سنتی برای گونه‌ای کشاورزی‌ استفاده می‌شود که راندمان بسیار پایینی دارد. «محمود تجریشی»، معاون پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف که در پروژه احیای دریاچه ارومیه مشارکت می‌کند، معتقد است در صورت اجرای روش‌های آبیاری بهینه می‌توان میزان آب مصرفی برای کشاورزی را تا ٤٥‌ درصد کاهش داد. همچنین باید از کشاورزان خواست از کشت محصولات آب‌بر پرهیز کنند.

واقعیت این است که احیای این دریاچه نه آسان است و نه ارزان. دولت آقای روحانی برنامه دارد ظرف ١٠ سال آینده شش ‌میلیارد دلار برای احیای دریاچه ارومیه هزینه کند. این میزان سرمایه‌گذاری، پروژه احیای ارومیه را به بزرگ‌ترین پروژه زیست‌محیطی ایران بدل کرده است. فقط در سال ٢٠١٥، دولت ٦٦٠ ‌میلیون دلار برای اصلاح سیستم‌های آبیاری و زیرساخت‌های مرتبط با آن در حوضه آبریز دریاچه هزینه کرده است»، ولی دکتر حسین آخانی در گفت‌وگو با ساینس نظر دیگری دارد. او می‌گوید: «تاکنون تقریبا هیچ بودجه‌ای به این کار اختصاص داده نشده است و هنوز مشخص نیست آیا اصلا دریاچه ارومیه نجات داده می‌شود یا خیر». او که تمام زندگی‌اش را در مطالعه روی گیاهان نمک‌دوست و جست‌وجوی آنها سپری کرده است، بر این باور است که گیاهان نمک‌دوست دریاچه ارومیه با وضعیت فعلی، دیگر نمی‌توانند در ایران زنده بمانند.

مقاله ساینس همچنین به تأثیر منفی نمک‌هایی که از بستر دریاچه در اثر وزش باد به اراضی کشاورزی اطراف وارد شده‌اند اشاره می‌کند و آن را عاملی برای مسمومیت خاک‌های اطراف می‌داند. یکی دیگر از مشکلاتی که در مقاله به آن اشاره شده است وجود میان‌گذری ١٥ کیلومتری است که ٢٠ سال پیش در دریاچه ارومیه ساخته شد. بسیاری از کارشناسان آن را یکی از دلایل خشک‌شدن دریاچه ارومیه می‌دانند چراکه بر این باورند ساخت این میان‌گذر، ارتباط آبی بین قسمت‌های مختلف دریاچه را از بین برده است و به قول سروش سروشیان باعث «اختلال در چرخه طبیعی آب» و به‌تبع آن کاهش «انعطاف‌پذیری اکولوژیکی» دریاچه شده است.

ریچارد استون، نویسنده مقاله، همچنین به برخوردش با یکی از طرح‌های مطالعاتی درباره دریاچه ارومیه اشاره می‌کند. او می‌نویسد: «در شمالی‌ترین قسمت دریاچه‌، مردی با یک کلاه حصیری با شیلنگ روی تپه‌های شنی آب می‌پاشد. سیروس ابراهیمی یک بیوتکنولوژیست از دانشگاه صنعتی سهند در تبریز است. ابراهیمی توضیح می‌دهد که در حال پاشیدن یک نوع محیط کشت باکتریایی است که قادر است رشد گیاهان را تسریع کند و باعث تثبیت تپه‌های شنی شود تا باد، شن‌ها را به اطراف نبرد». این آزمایش یکی از پنچ پروژه آزمایشی است که به‌منظور تثبیت شن‌ها انجام شده است.

مقاله اول استون درباره دریاچه ارومیه با نقل‌قولی از سروش سروشیان تمام می‌شود. او در ماه ژوئن گذشته گروهی ۱۰ نفره از دانشمندان و مدیران ایرانی بخش آب را برای بازدید از سه دریاچه نمکی کالیفرنیا و نیز دریاچه نمک یوتا به آمریکا برد، تا تجربیات آمریکایی‌ها را درباره دریاچه‌های نمک به ایرانی‌ها انتقال دهد. سروشیان درباره نجات دریاچه ارومیه به ساینس می‌گوید: «من خوشبینم، اما فرصت زیادی نداریم».

 پرونده ویژه ساینس درباره مشکلات زیست‌محیطی ایران فقط به ارومیه محدود نمی‌شود. به‌نظر ریچارد استون اگرچه پروژه احیای دریاچه ارومیه بزرگ‌ترین پروژه زیست‌محیطی ایران است، ولی همه ماجرا این نیست و محیط زیست ایران مشکلات حادتری هم دارد. استون در مقاله‌ای دیگر در همین پرونده به این مشکلات اشاره کرده است و تلاش کرده تصویری از فشارهایی که «اکوسیستم‌های شکننده» ایران متحمل می‌شوند، به دست دهد.

اولین مشکلی که به آن اشاره می‌شود موضوع «زاینده‌رود» است، یا به قول استون «رود زندگی ‌که دارد خشک می‌شود»، او می‌نویسد: «در اصفهان که شهری تاریخی در ٤٥٠ کیلومتری جنوب تهران است، بخش اعظم زاینده‌رود که از میان شهر می‌گذرد، خشک شده است و این خود نشانه مشهودی است از شدت بحرانی‌بودن فشاری که این حوزه آبخیز متحمل می‌شود. «دکتر نصرالله محبوبی‌صوفیانی»، اکولوژیست دریایی دانشگاه صنعتی اصفهان، می‌گوید: «عمل‌کرد اکوسیستمی رودخانه به‌طورکامل فروپاشیده است و بسیاری از گونه‌های ماهیان از بین رفته‌اند. زمانی اصفهان به قدری آب داشت که آن را با دیگر شهرهای کویری نظیر کاشان و یزد شریک شود ولی حالا به گفته دکتر محبوبی صوفیانی: «راهی جز دریغ‌کردن آب از مناطق هم‌جوار نیست؛ زیرا ما برای خودمان حتی آب آشامیدنی کافی نداریم»

«آشوراده» یکی دیگر از اکوسیتم‌های شکننده‌ای است که در مقاله به آن اشاره شده است.
ساینس می‌نویسد: «دسامبر گذشته (٢٠١٥) آقای روحانی، طرح تبدیل تنها جزیره دریای خزر به منطقه توریستی را در دستور کار قرار داد که موجب مخالفت شدید طرفداران محیط زیست شد. آشوراده قسمتی از ذخیره‌گاه زیستی میانکاله است که زیست‌گاه پرندگان مهاجر، ماهیان خاویاری در خطر و فک‌های دریای خزر است. دکتر حسین آخانی می‌گوید: «آشوراده پوشش گیاهی یگانه‌ای دارد و گیاهان سازبل و انارهای وحشی، پوشش غالب آن است، اکنون چرای بی‌رویه، آتش‌سوزی‌های گسترده جنگلی و شکار غیرقانونی‌ بر اکوسیستم میانکاله و نیز بخش‌هایی از آشوراده تأثیر منفی زیادی گذاشته است. هتل‌ها و اسکله‌ها نیز تهدیدی برای آشوراده به‌شمار می‌آیند. کمیته نجات آشوراده که ائتلاقی است از ١٩١ سازمان غیردولتی، به‌شدت با طرح توریستی‌شدن این منطقه مخالفت کرد و موج این مخالفت‌ها به رسانه‌های ایران کشیده شد. اگرچه به‌نظر می‌رسد دولت این طرح را ادامه ندهد، ولی «آخانی» که جایزه محیط زیست ایران در سال ٢٠١٥ را برده است، به ساینس می‌گوید هیچ نشانه‌ای از اینکه این پروژه لغو شود وجود ندارد.

جنگل‌های ایران و خطراتی که آنها را تهدید می‌کند، دیگر موضوعی است که به آن پرداخته شده است. جنگل‌هایی که بنابر گزارش ساینس تقریبا نیمی از آنها در نیم‌قرن گذشته نابود شده است. آخرین بررسی‌ها، وسعت جنگل‌های ایران را برابر ١١‌ میلیون هکتار نشان می‌دهد که شش ‌درصد مساحت ایران است. در ایران، تبدیل درختان به زمین کشاورزی، شهرسازی و ویلاسازی از عوامل تخریب کننده‌اند. آتش‌سوزی‌ها عوارض سنگینی به‌دنبال داشته است. شدت این عوارض به‌ویژه در زاگرس و پارک ملی گلستان که اولین منطقه حفاظت شده ایران و میزبان ٢٠‌ درصد از گونه‌های گیاهی است بیشتر است. از طرف دیگر در چند سال اخیر بلوط‌های زاگرس که نیمی از پوشش جنگلی باقیمانده را تشکیل می‌دهند تحت‌تأثیر شیوع بیماری زغال بلوط، قرار گرفتند. سازمان محیط زیست در تلاش است، تا اجرای دو سد شفارود و سد خرسان سه را در چهارمحال بختیاری متوقف کند. پروژه سد شفارود خسارات جبران ناپذیری به جنگل‌های هیرکانی خواهد زد و سد خرسان سه نیز دوهزارو ٤٠٠ هکتار از جنگل‌های بلوط ایران را زیر آب خواهد برد.

پرونده ویژه ساینس در بخشی دیگر از مقاله به‌گونه‌های در حال انقراض ایران به‌ویژه یوزپلنگ آسیایی می‌پردازد. حیوانی که زمانی از شبه‌جزیره عربستان تا هند پراکنده بود و امروز با در خطرگرفتن بحرانی زیرگونه‌ها، آخرین بازمانده‌هایش که کمتر از صد قلاده هستند را می‌توان در دشت‌های خشک مرکزی ایران مشاهده کرد.‌گری لویس هماهنگ‌کننده مقیم سازمان‌ملل‌متحد در ایران به ساینس می‌گوید: «در دهه گذشته، سازمان محیط زیست ایران، برنامه توسعه سازمان‌ملل و سازمان‌های دیگرِ مرتبط با یکدیگر همکاری کرده‌اند؛ تا این حیوان را در چارچوب «پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی»، محافظت کنند. مسئولان این پروژه بر این موضوع تأکید می‌کنند که می‌خواهند بین حفاظت از زیستگاه و تأمین نیازهای روستاییان محلی تعادل برقرار کنند.

نقطه امیدوارکننده آن است که «یوزپلنگ آسیایی» به سرنوشت «ببر ایرانی» دچار نخواهد شد. ببر ایرانی که خویشاوند نزدیک «ببر سیبری» است، ٤٠ سال پیش منقرض شد. «گری لویس» می‌گوید «کاهش شدید در تعداد این حیوانات زیبا متوقف شده است. تصاویر گرفته‌شده توسط دوربین‌های تله‌ای، نشان‌دهنده افزایش توله‌هاست و یک بررسی نیز در حال انجام است تا برآورد بهتری از تعداد این یوزپلنگ‌ها داشته باشیم. اگرچه هنوز، اما و اگرهای زیادی درباره آینده این حیوان وجود دارد و نمی‌شود با قطعیت در این‌باره اظهارنظر کرد ولی درعین‌حال من عمیقا بر این باورم که هنوز برای نجات یوزپلنگ آسیایی دیر نشده است».