انتقاد شدید نماینده مجلس از صدا سیما
اعلمی: صدا و سیما رسانه ملی نیست، شرکت سهامی خاص دولت شده است!


هفته گذشته، برخی خبرگزاریها از تهیه طرحی توسط اکبر اعلمی نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی، خبر دادند که به موجب آن برخي از مواد قوانين مربوط به سازمان صداوسيما اصلاح خواهد شد.
فردای انتشار این خبر، اعلمی نماینده فراکسیون اقلیت، ماده واحده طرح اصلاح برخی از مواد قوانین مربوط به سازمان صداوسیما را با دو فوریت و در 43 بند، تقدیم مجلس کرد.
براساس این طرح، صداوسیما از سازمانی ملی و دولتی به شرکت سهامی خاص تبدیل میشود که سهامداران عمده آن هم دولت نهم و در رأس آن محمود احمدینژاد خواهند بود. این طرح طنزآلود به گفته اعلمی تاکنون به امضای بیست نفر از نمایندگان مجلس رسیده و برحسب قانون باید در صحن علنی مجلس طرح و بررسی شود.
به همین بهانه، خبرنگار فرارو در گفتوگو با اکبر اعلمی از چندوچون طرح اصلاح قانون صداوسیما پرسیده است:
آقای اعلمی! انگیزه شما از مطرح کردن طرح تبدیل سازمان صداوسیما به شرکت سهامی خاص چه بودهاست؟
ـ طبق اصل 175 قانون اساسی در صداوسیما باید آزادی بیان و نشر افکار وجود داشته باشد. براساس قوانینی هم که در گذشته درباره صداوسیما به تصویب رسیده، ـ علیرغم تغییراتی که در آن صورتگرفته ـ صداوسیما موظف به نشر افکار و تامین آزادی بیان است. و حتی موادی از این قانون، ناظر بر این است که صداوسیما موظف است، بستری برای انتشار افکار انحرافی و مجادله با آنها فراهم کند و بستری با برگزاری مناظرهها میان اقشار مختلف ملت و حتی افرادی که دارای افکار انحرافی و غیراسلامی هستند تا بدینوسیله زمینه تنویر افکار عمومی فراهم شود.
اما متاسفانه علیرغم تاکید قانون اساسی و قوانین موضوعهای که تا حدودی خطومشی سازمان صداوسیما را مشخص کرده ما استنباط میکنیم این سازمان طبق سلایق برخی افراد عمل میکند و متاسفانه آنگونه که انتظار میرود از مجلس به عنوان مهمترین نهاد قانونگذار و نظارت به هیچوجه تبعیت نمیکند و این مشی سازمان متاسفانه باعث شده است که صداوسیمای جمهوری اسلامی که باید یک رسانه ملی باشد، بهدلیل برخی برخوردهای جناحی و احتمالا تحت فشار برخی از اشخاص حقیقی و حقوقی از حد یک رسانه ملی تنزل پیدا کند و به تریبون برخی از اشخاص خاص تبدیل شود و همین امر باعث شده که گرایش مردم به جای رسانه ملی به بعضی رسانههای خارجی معطوف شود.
ایرادات شما به قانون فعلی چیست و چه نهادهایی را دخیل در این موضوع میدانید؟
در اصل 175 قانون اساسی به صراحت تاکید شدهاست که خطمشی و ترکیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون تعیین میکند لازم به گفتن هم نیست که قانون را قانونگذار باید وضع کند. اما متاسفانه براساس تفسیرهای نادرستی که از قانون اساسی میشود عملا مجلس حق ورود به قلمرو صداوسیما را چه در بعد نظارت و چه در بعد قانونگذاری ندارد؛ آن هم به این بهانه که صداوسیما زیر نظر رهبری است. در حالی که قانون اساسی تاکید میکند که این سازمان زیر نظر قوای سهگانه است و هر یک از قوای سهگانه دو نفر ناظر را در شورای نظارت دارند و وظیفه شورای نظارت در صداوسیما نظارت بر عملکرد این سازمان است.
این در حالی است که متاسفانه شورای نگهبان تفسیری که از نظارت ارائه میدهد متفاوت از نظارتی است که در اصل 99 قانون اساسی آمده؛ آن هم مبنی بر نظارت شورای نگهبان بر انتخابات است؛ در آن جا شورای نگهبان نظارت را استصوابی تفسیر کرده و در اینجا استفراعی تفسیر میکند. همین امر باعث شده که این شورا عملا نظارت لازم و ضمانت اجرایی لازم را برای نظارت بر سازمان صداوسیما نداشته باشد.
به اعتقاد من استنباطی که از اصل 175 قانون اساسی میشود، تنها عزلونصب رئیس سازمان به رهبری واگذار شدهاست تا آنجا هم که من اطلاع دارم مقام رهبری هم بارها خودشان اعلام کردند که صداوسیما زیر نظر ایشان نیست و تنها عزل و نصب رئیس سازمان را بر عهده دارند.
تعامل صداوسیما را با بخشهای مختلف نظام از جمله دولت و مجلس چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه گوش شنوایی در این سازمان وجود ندارد و همچنان که قابل ملاحظه است، عدهای خاصی میتوانند از این تریبون رسمی و انحصاری استفاده کنند و این برخورد تبعیضآمیز حتی درخصوص نمایندگان ملت هم حتی محسوس و مشهود است. فقط تعدادی از نمایندگانی که دائمالتصویر هستند، تحت عناوین مختلف تحت موضوعات مختلف به صداوسیما دعوت میشوند و حتی شبکههای استانی هم برخوردهاشان با نمایندگان تبعیضآمیز است و به نوعی اخبار را پوشش میدهند که تعداد خاصی از نمایندگان در واقع کارشان نمود پیدا میکند و بقیه نمایندگان یا بهتر بگویم تعداد قابل توجهی از نمایندگان اساسا از این تریبون رسمی هیچ سهمی ندارند.
وضعیت جناحهای سیاسی کشور هم کاملا مشخص هست. نحوه عملکرد صداوسیما در مورد پوشش اخبار آنها علیرغم تحولاتی که صورت گرفته، به نوعی بیانگر این است که این مجموعه از یک جریان خاصی حمایت میکنند.
صداوسیما تعاملش با دولتها متفاوت است. همچنان که تعاملش با مجلس متفاوت است. در دورههای قبل شاهد بودیم که از نمایندگان منتقد برای نقد عملکرد دولت بارها و به دفعات دعوت میشد و حتی اخبار نمایندگان منتقد از جمله خود بنده را به طور کامل پوشش میدادند. اما در این دوره میبینیم که رویکرد صداوسیما و مجلس کاملا متفاوت با دوره قبلی است و در این دوره نماینگان منتقد در بایکوت خبری هستند و عملا صداوسیما به تریبون رسمی دولت تبدیل شدهاست و بخش عمدهای از اخبار و برنامههای صداوسیما به انتشار اخبار و بزرگنمایی عملکرد دولت و رئیسجمهور تبدیل شدهاست .
با توجه به این که ما این امکان را نداشتیم که قوانین موجود را اصلاح کنیم و صداوسیما را نظارتپذیر کنیم و حتی شاهد بودیم زمانی که بنده نسبت به رفتار تبعیضآمیز صداوسیما تذکری میدادم، تریبون من از سوی رئیس وقت مجلس به این بهانه که در مجلس نمیشود به صداوسیما اعتراض کرد و به هر روشی متوسل شدیم که صداوسیما را به نوعی تحت نظارت مجلس در بیاوریم و رفتار آن را مطابق قانون اساسی سامان بدهیم، متاسفانه این عزم ما در نیمه راه ناکام ماند.
با توجه به موارد مورد اشاره به همین خاطر اگر به مقدمه طرحی که بنده تهیه کردم و تاکنون به امضای بیست نفر از همکاران من در مجلس رسیدهاست، ملاحظه کنید در آنجا قید شده که «با عنایت به این که سازمان صداوسیما خودش را ملزم به تبعیت قوانین موضوعه مجلس نمیکند و ما قادر نیستیم که این سازمان را وادار به تمکین از قوانین بکنیم به منظور جلوگیری از لوس شدن قانون و تنزل جایگاه مجلس و همینطور به منظور پیشگیری از میان رفتن قبح قانونشکنی براساس این طرح قوانین موجود را تطبیق میدهیم با رفتارهای سازمان صداوسیما، طبیعی است که این طرح با واکنشهای روبهرو شود. ولی از دو حال خارج نیست یا مجلس باید قادر باشد عملکرد سازمان صداوسیما را تطبیق بدهد با قوانین موجود و یا این که قوانین موجود را با رفتارهای موجود تطبیق دهیم. این دیگر به عهده نمایندگان مجلس و سازمان صداوسیما است و امیدواریم که در این ابتکار و ایدهای که به کار رفتهاست به نوعی بتوانیم سازمان صداوسیما را تا حدودی از این برخوردهای تبعیضآمیزش باز بداریم و جایگاهش را به یک رسانه ملی بازگردانیم.
چرا با وجود این که زمانی از مطرح شدن این طرح توسط شما میگذرد، تاکنون رسانهها به آن نپرداختهاند. همچنین گفته میشود که تهدیدات آشکار و پنهانی برای بازپسگیری این طرح وجود دارد؛ آیا این را شما تایید میکنید.
به هر حال این طرح تقریبا حدود دوهفتهای است که سوژهی بسیار خوبی برای رسانههاست، با این رحال نسبت به این طرح تا حدودی سکوت کردند و همه اینها بیانگر این است که فشارهای آشکار و نهانی در پس پرده صورت میگیرد تا این طرح نشود؛ البته من کسی را نمیتوانم متهم کنم، ولی قراین و شواهد حکایت از این دارد که برخی از اشخاص حقیقی و حقوقی مایل نیستند که این طرح مطرح شود؛ چون به هر حال یک طرح قانونی است، هرچند متفاوت است از سایر طرحها ولی پیام خاصی را دنبال میکند و آن این است که حالا که مجلس نمیتواند قوانین صداوسیما را بهنحوی اصلاح کند که مجلس قادر به اعمال نظارت مطلوب بر عملکرد این سازمان باشد، قوانین موجود را که مصوب خودشان است را میخواهند تغییر بدهند بهنحوی که این قوانین توجیهکننده رفتارهای کنونی سازمان صداوسیما و منطبق بر رفتارهای فعلی این سازمان باشد.
پیشبینی شما از سر انجام این طرح چیست؟ فکر میکنید که این طرح چه زمانی به صحن علنی مجلس برده میشود و اساسا این اجازه داده میشود که این طرح در صحن مورد بررسی قرار بگیرد یا خیر؟
هیچکس این حق را ندارد که مانع از مطرح شدن این طرح بشود ما تمام جوانب قانونی را لحاظ کردیم و به لحاظ شکلی تمام ضوابط را مراعات کردیم و چنانچه به هیئترئیسه ارائه شود آنها موظف هستند که در چارچوب آییننامه داخلی زمینه مطرح شدن این طرح را فراهم کنند؛ هرچند که ممکن است این طرح دوفوریتی رأی چندانی نیاورد و با مخالفت برخی از همکاران ما مواجهه بشود. مهم این است که این موضوع در دستور کار مجلس قرار بگیرد و تکلیف سازمان صداوسیما روشن شود.