واماندگان وام
در هر کوچه و خیابان شعبه بانکی داریم، حتی در شهرهای کوچک و روستاها و کمتر جایی وجود دارد که دسترسی به یکی از بانکها نداشته باشد.
به گزارش شهروند، محمود صادقی، نماینده مجلس ۴۸ساعت به بدهکاران بانک سرمایه برای تسویهحسابهایشان زمان داد و بعد هم لیستی را منتشر کرد با رقمهای نجومی.نامهایی که برخی از آنها ٦بار و برخی دیگر بیشتر از این وام گرفتهاند تا رقم معوقاتشان به ۱۳۰۰میلیارد برسد و آب از آب تکان نخورد.
علیرضا عبداللهزاده کارشناس اقتصادی؛ ازجمله کسانی است که مسأله را بررسی کرده و حالا از نتایج تحقیقی میگوید که در آن مشخص شده ۹۳درصد ایرانیان بالغ حساب بانکی دارند.
عبداللهزاده به توضیح روند تحقیقشان میپردازد و میگوید: برای دستیابی به این اطلاعات بودجه سال ۹۵ خانوارها را نگاه کردند و بعد با توجه به آن از افراد پرسیدند که آیا قسط میدهید؟ «در سال ٩٥، ١٣درصد کل خانوارها وام داشتند و قسط پرداخت میکردند. بعد افراد را تفکیک کردیم تا ببینیم چه کسانی بیشتر توانستهاند وام بگیرند.»
این درحالی است که احمد میدری؛ معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم در گفتوگو با ایسنا به نقد عملکرد بانکها پرداخته و بر این مطالعات تأکید کرده؛ «براساس مطالعات ما ۱۲درصد از خانوادههای ایرانی از وام و تسهیلات بانکی استفاده میکنند و دسترسی دهکهای ثروتمند جامعه به این تسهیلات سهبرابر دهکهای پایین است و سیستمهای بانکی با این شیوه فقر را تشدید میکنند و لازم است در شیوه توزیع تسهیلات آنها تغییراتی به وجود آید».
او در ادامه میگوید: در دنیای غرب همزمان با رشد سرمایهداری برای کاستن از چهره خشن سرمایهداری، بخشهای خصوصی و تعاونی شکل گرفتند و حضور تعاونیها در کنار نظامهای سرمایهداری غرب منجر به نفع عمومی مردم و نتایج مثبت زیادی شد اما درحال حاضر پرداخت وامهای کلان بدون بازگشت به ثروتمندان به یکی از معضلات بانکی کشور تبدیل شده است و در روزهای گذشته خبر فهرست بزرگترین بدهکاران به بانک سرمایه منتشر شد که نشان میداد فقط ۲۰نفر درمجموع ۶هزار و ۸۰۰میلیارد تومان به این بانک بدهکارند.
عبداللهزاده میگوید: این تحقیقات ریشههای عمیقی دارد که برای اصلاح آنها باید همه بخشهای درگیر را درنظر بگیریم. بخشی چون بانک مرکزی و سایر بانکها؛ بخش سازمانهای حمایتی مانند وزارت رفاه، بهزیستی و کمیته امداد و بخش دیگر یعنی فقرا و افرادی که خواهان دریافت واماند.
تغییر مفهوم اعتبار
هرکس نمیتواند وثیقه داشته باشد. بسیاری از دارایی فقرا امکان وثیقهبودن ندارند، چراکه ثبت نشدهاند یا ممکن است چیزی به نامشان نباشد و همین هم کار را برای آنها دشوار میکند.
مسأله دیگر در زمینه وام این است که باید برای تولید و بهرهوری از آن استفاده کرد. اگر به یک فقیر وام صفردرصد هم بدهیم اما او نتواند برای تولید درآمد از آن استفاده کند، نمیتواند بازپرداخت کند. بازار نامطلوب و زنجیره ناکارآمد است، چون اگر تولید هم باشد، نمیتواند به بازار برساند. مثلا وامی گرفته و چرخ خیاطی را خریده اما نمیتواند محصولی داشته باشد که بفروشد.»
به این ترتیب، براساس این تحقیق یک مشکل وثایق و هزینههای جاری دریافت وام است و دیگری جیرهبندی منابع است که میگویند؛ برای وام مسکن یا ازدواج این مقدار بیشتر وام نمیدهیم و بیش از این هم نمیشود.
بر اساس آخرين اعلام مرکز آمار ايران، استانهاي تهران، اصفهان و خراسان رضوي، هر کدام به ترتيب با ٣/٢٧،٧ و ٢/٦ درصد سهم در توليد ناخالص داخلي (بدون احتساب نفت) و بیشترین شعب بانکی را دارند.
به گفته عبداللهزاده شرایط فعلی فضایی را ایجاد کرده تا یا به بانک مرکزی برای پرداخت فشار بیاید یا به خزانه دولت. «وام بنگاههای زودبازده به خزانه فشار میآورد و خط اعتباری هم به بانک مرکزی فشار میآورد که نتیجهاش میشود تورم و در نتیجه اگر سیستم را اصلاح نکنیم یا به تورم میرسیم یا به کسری بودجه.»
برای اصلاح این وضع باید مفهوم اعتبار را تغییر داد و این پرسش را مطرح کرد که چه چیزی اعتبار است؟ «باید دید از چه چیزی به غیر از دارایی بهعنوان وثیقه میتوان استفاده کرد. مثلا اخلاق افراد. اینکه فرد خوشحسابی است یا خیر.»
باید مفهوم اعتبار را گسترده کرد تا شامل افراد بیشتری شود. سیستم فعلی اینطور نیست و اعتبار در آن تعریفی عادلانه و فراگیر ندارد.
عبداللهزاده از پژوهش دیگری نام میبرد که در آن به میزان وام دریافتی به وسیله جوانان پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد اغلب کسانی که میتوانند وام بگیرند، بالای ۴۰سال سن دارند و این یعنی جوانان نمیتوانند با وجود وثیقههای موجود به سمت دریافت وام بروند که در جهان برای بهبود این وضع پروژههایی عملیاتی شده که یکی از آنها استفاده از وامهای خرد است.
عبداللهزاده میگوید؛ اگر میخواهیم سیستمی را اصلاح کنیم، باید ذینفعانش را درک کنیم. در دستگاههای حمایتی مانند بهزیستی، کمیته امداد و... چند پارگی وجود دارد. چند جا وام اشتغال و مسکن میدهند. عدهای چند وام میگیرند و عدهای دستشان کوتاه است.
برای او و کسانیکه در اینباره کار کردهاند، هنوز تبیین نقش بازپرداخت نشدن وام دانهدرشتها و وامهای ریز مشخص نیست. او میگوید هنوز نمیدانیم سهم هر کدام چقدر است، چون رقمهای بالا بیشتر به چشم میآید، اما معوقات بسیاری با رقمهای پایین هم وجود دارد.
وام نگیرید
غلامرضا نظربلند میگوید پاسخش به هر که از او درباره وام گرفتن بپرسد، یک کلام است. «وام نگیرید». وام نگیرید تا زمانی که دلیل محکمی داشته باشید و آن پول را برای جایی هزینه کنید که ارزشش را داشته باشد.
او اقتصاددانی است که میگوید بازپرداخت وام نهتنها امری اقتصادی است که ریشههای فرهنگی هم دارد. دلیل اقتصادی که برای دهکهای بالا برای عدم پرداخت معوقاتشان وجود دارد این است که در این دهکها نقدینگی اهمیت بیشتری پیدا میکند «آنها با پول نقدشان کارهای بسیاری انجام میدهند و برای همین تعدادی از آنها اجارهنشیناند. پول خرید خانه را برای سرمایهگذاری به گردش میاندازند و نگاه کاسبکارانه و دودوتا چهارتایی دارند. هرچند منطق دقیقی هم مقابلش نیست. قشرهای پایین این نگاه را ندارند. نکته دیگر مسأله اخلاقی و فرهنگی است که دهکهای پایین شاید متعهدترند.»
علاوه بر آن، در کشورهای دیگر کارت اعتباری وجود دارد نه کارت بدهی. یعنی فرد از اول تا پایان ماه به اعتبار کارتش میتواند خرید اعتباری داشته باشد و اول ماه باید تسویه کند و اگر بازپرداخت نشد بالای ٣٠درصد در سال باید جریمه و بهره بدهد. هم قوانین به کمک آمدهاند و هم در جامعه نهادینه شده که وقتی وامی دریافت میکنید، به موقع بازپرداخت کنید؛ مگر در موارد خاص مثل بحران مالی جهانی که آن زمان بسیاری از وامها بدون بازپرداخت ماند.
نظربلند یکی از دلایل این اتفاق را وجود شعبههای بسیار زیاد بانکها میداند و از تجربهاش در کشورهای دیگر میگوید «به صراحت میتوانم بگویم در هیچیک از کشورهایی که رفتهام تعداد بانکها و شعب آنها به اندازه ایران نیست.»
مديريت کل مقررات، مجوزهاي بانکي و مبارزه با پولشويي در سال ٩٤ گزارشی از نحوه پراکندگي شعب بانکها و مؤسسات اعتباري غيربانکي در سطح کشور منتشر کرد که در آن به ازاي هر صد هزار نفر، تعداد ٧/٢٧ شعبه بانکي وجود دارد که در مقايسه با ديگر کشورها از وضعيت متعادلي برخوردار است.
نظربلند میگوید یکی از مواردی که در اینباره ایجاد مشکل کرده رانتی است که برای شکلگیری بانکها و موسسات اعتباری و گسترده شدن آنها وجود دارد. وقتی موجودیت تشکیلاتی رانتیر باشد، طبیعی است که در اعطای وام و تسهیلات هم رانتی عمل میکند و روابط رانتی زاییده میشود.
حالا بسیاری از سازمانهایی که نیاز به بانک نداشتند هم بانکدار شدهاند و رقابت کاذبی ایجاد شده که هر تشکیلاتی یک موسسهای داشته باشد و این درحالی است که آنها شرایط بازار را نمیشناسند. «مگر بازار کشور چقدر توانایی کار خدماتی دارد؟ این خدمات چندین و چند برابر بخش تولید است و در نتیجه رشد رخ داده نه توسعه.»
او میگوید در کتابش با نام «الگوی دخل و خرج: مدیریت مالی خانواده» بر این موارد تأکید کرده و گفته تنها زمانی وام جایز است که خونی در رگهای جسم بیجان باشد؛ نه آنکه آینده را در گرو استرسهای وامی و برای خرید یخچال یا فرش بهتر به مزایده بگذاریم.
نگران پشت گیشه
مسئول وام یکی از بانکهای دولتی که نمیخواهد نامش در این گزارش بیاید، افراد بسیاری را میشناسد که از گرفتن وام منصرف میشوند. کسانی که اغلب به دلیل شرایط دشوار بانک دستشان از گرفتن پول کوتاه مانده، چرا که بانکها در دنیا تمایل دارند به طبقات پردرآمد وام دهند و این مورد بسیار رایج است. «آنها دو دلیل برای این کارشان دارند.
او به شرایط وام مسکن اشاره میکند و میگوید برای آنکه یک نفر بتواند وام مسکن دریافت کند باید اوراق بخرد و همین خرید اوراق هم اوضاع را برای بسیاری سختتر کرده است. «خرید اوراق پول میخواهد و همین نرخ موثر سود تسهیلات را بالا میبرد. یعنی اگر بازپرداخت شما هر میزان سودی باشد با خرید اوراق این رقم افزایش مییابد.»
این کارشناس بانک میگوید سقف تسهیلاتی که شورای پول و اعتبار تعیین کرده با توجه به قیمت مسکن همخوانی ندارد. «پولی که امسال برای دریافت وام در بانک میگذارند، سال بعد با توجه به تورم قابل استفاده نیست و باید حجم آن را افزایش دهند و فرد ممکن است به بهانه خرید خودرو وام بگیرد و آن پول را روی وام مسکناش بگذارد.
او میگوید درخواست کسانیکه هر روز با آنها از پشت گیشه صحبت میکند، اخذ تسهیلات بدون دردسر است که بدون سرمایهگذاری بلندمدت به دستشان برسد و زمان زیادی هم آنها را درگیر نکند. آن هم در کشوری که ارزش پولش دچار نوسان گسترده است و هر روز آن با دیروزش فرق میکند.