شاهدی برای قتل مسافر اتاق ۲۰۲
نیمه شب ۲۶ آذر، رهگذرانی که درحال عبور از میدان راه آهن بودند با پیکر نیمه جان مرد میانسالی در گوشه خیابان روبهرو شدند.
به گزارش ایران، نیمه شب 26 آذر، رهگذرانی که درحال عبور از میدان راه آهن بودند با پیکر نیمه جان مرد میانسالی در گوشه خیابان روبهرو شدند. با انتقال مصدوم به یکی از نزدیکترین بیمارستانها مرد 62 ساله تحت درمان قرار گرفت اما با وجود تلاش پزشکان،او پس از 5 روز کما جان سپرد. با اعلام این خبر به بازپرس کشیک قتل، تحقیقات جنایی با دستور بازپرس منافی آذر برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت آغاز شد.
کارآگاهان در بررسیهای مقدماتی دریافتند قربانی 62 ساله جنایت «محمد» نام دارد. پس از شناسایی هویت مقتول، به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران،خانوادهاش تحت تحقیق قرارگرفتند.
به دنبال اظهارات همسر مقتول، مسافرخانه مورد نظر شناسایی شد و صاحبش تحت بازجویی قرارگرفت. «بهنام»- 38 ساله- به مأموران گفت: شب 26 آبان،مردی به نام محمد-مقتول- به مسافرخانه آمد و اتاقی کرایه کرد. وقتی مدارک و پول اجاره اتاق را گرفتم او راهی اتاق 202 شد که 4 مسافر دیگر هم درآنجا بودند.اما نیمه شب متوجه سر و صداهایی از داخل اتاق شدم.
پس ازاین اظهارات، کارآگاهان در تحقیق از کارگران مسافرخانه به حقایق دیگری دست یافتند که با داستان صاحبکارشان متفاوت بود. یکی از کارگران به نام «سهراب» که ادعا میکرد شاهد درگیری مرد مسافر با صاحب مسافرخانه بود، گفت: «من همه چیز را خودم دیدم. «بهنام»، او را کشت و همه حرف هایش دروغ است. آن مرد آن شب به مسافرخانه آمد و چون هم اتاقی هایش از وضعیت جسمانی او شکایت داشتند «بهنام» او را بیرون کرد.
این اظهارات در حالی مطرح شده بود که پزشکی قانونی نیز علت مرگ را اصابت جسم سنگین به سر و ضربه مغزی اعلام کرده بود. به این ترتیب با توجه به شواهد و مدارک به دست آمده، بازپرس منافی آذر دستور بازداشت صاحب مسافرخانه را صادر کرد.
- با مقتول مشکلی داشتی؟
- نه، حتی او را نمیشناختم. او هم مثل تمام مسافرهای دیگر بود. من وضعیت مالی خیلی خوبی دارم و پدر بزرگم نیز هتل مجللی در یکی از شهرها دارد.
- محمد برای اجاره اتاق به مسافرخانه ما آمد وتختی دریک اتاق عمومی که 4 مسافر دیگر داشت کرایه کرد. یک ساعتی از اقامتش گذشته بود که سر و صدای مسافران بلند شد و از من خواستند او را بیرون کنم. آنها میگفتند که حال محمد بد شده و آنها نمیتوانند بخوابند. من هم از محمد خواستم مسافرخانه را ترک کند و با دادن مدارک و پولهایش او را تا مقابل در خروجی همراهی کردم.
- نه، همه چیز خیلی عادی انجام شد و او هیچ اعتراضی نداشت.
- دروغ میگوید، او از من کینه دارد و میخواهد انتقام بگیرد.
- چند وقت قبل سهراب تلفن همراهی خرید و روی آن تلگرام نصب کرد. چند روز بعد متوجه شدم با دختری دوست شده. او عکسهای آن دختر را به من نشان داد. وقتی عکسها را دیدم به سهراب گفتم این دختر به درد تو نمیخورد و با او قطع رابطه کن.