روایت آب دوغ خوری آقای وزیر با زوج گنابادی

به محض اینکه به خانه رسیدم و داشتم ماشین را پارک میکردم آقای جهرمی و دو نفر از همراهانشان رسیدند. وقتی رفتیم داخل خانه گفتم اجازه بدهید من از بیرون غذا بگیرم. ایشان گفتند نه همان آبدوغ خیاری که گفتی را اگر میتوانی فراهم کن، خودشان هم عجله داشتند و با خنده گفتند که جلسه را پیچاندهاند تا بیایند با ما آبدوغ خیار بخورند.
به گزارش شهروند، فعالیت محمدجواد آذری جهرمی یا همان وزیر جوان در شبکههای اجتماعی موضوع تازهای نیست و او بارها با واکنشهایی که به کامنتها نشان داده و یا با جنس پستهایی که گذاشته همه را غافلگیر کرده است، اما اینبار غافلگیری او از جنس دیگری بود و اتفاق تازهای را رو کرد.
همیشه وزیر ارتباطات را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنی؟
بله؛ من کلا سیاستمدارهای کمی را دنبال میکنم، اما واقعا به ایشان علاقه دارم؛ هم در توییتر و هم در اینستاگرام دنبالشان میکنم. قبلا هم یکبار برایشان کامنت گذاشته بودم، چون خیلی به کارها و رفتارشان علاقه داشتهام.
واقعا منظورت از کامنتی که برای وزیر ارتباطات گذاشتی، دعوت او به ناهار بود؟
شاید از لحنم معلوم نباشد، اما واقعا دلم میخواست ایشان را ببینیم. وقتی عکسشان را دیدم که به گناباد آمده، با خودم گفتم کاش از قبل خبر داشتم که ایشان میخواهند به گناباد بیایند تا به قنوات بروم و ببینمشان. برای همین کامنت گذاشتم که کاش میدانستم گناباد هستید که خب اگر میشد ناهار هم در خدمتشان باشیم خیلی خوب بود.
خب اگر واقعا جدی بودی که وزیر را به آبدوغ خیار دعوت نمیکردی.
آخر ما در فصل گرم خیلی آبدوغ خیار میخوریم و یکی از غذاهای ثابتمان است؛ برای همین هم از اسم این غذا استفاده کردم.

چطور فهمیدی که وزیر دعوتت را قبول کرده است؟
چند نفر کامنت من را جواب دادند و شوخی کردند تا اینکه خود آقای جهرمی برایم نوشتند «لطفا آدرس بده خدمت برسیم». من فکر کردم شوخی میکنند برای همین نوشتم «آدرسم را که کامنت نمیکنم» کمی بعد یک آقایی در همان اینستاگرام برایم پیغام گذاشت، اما از آنجا که دایرکتهای غریبه را باز نمیکنم اصلا نخواندم، بعد طرفهای ساعت هشتونیم خود آقای جهرمی پیغام داد که آقا وحید من واقعا میخواهم بیایم لطفا آدرس و شماره تلفنت را بده.
چه حرفهایی با هم زدید؟
من خیلی شوکه شدم، آنقدر که شب خیلی بد خوابیدم و وقتی صبح بیدار شدم، فکر میکردم خواب دیدهام. آدم قبل و بعد از چنین اتفاقی کلی حرف به ذهنش میرسد، اما در آن زمان هیچ حرف خاصی نزدیم. از کار و بارم پرسیدند. کمی شوخی کردیم و خندیدیم.
بعضیها میگویند این کارهای وزیر خیلی پوپولیستی و عوامفریبانه است، تو خودت در این مورد چه فکری میکنی؟
من اگر این کار را در مورد کس دیگری دیده بودم احتمالا همین فکر را میکردم و الان هم حق میدهم که مردم وقتی عکس ما را کنار هم میبینند اینطور فکر کنند، اما من که رفتار آقای جهرمی و صمیمیتش را دیدم، احساس نکردم که ایشان قصدی غیر از قبول یک دعوت و خوشحالکردن من داشته باشند.