آقازاده قسمت سوم؛ تولد شاه ماهی

کنایههای پنهان و آشکار سریال آقازاده به برخی دولتمردان در درون و بیرون سریال شروع شده است. در قسمت سوم سریال شخصیت دکتر بحری، پدر نیما، مردی نزدیک به دولت و کمین کرده برای پست وزارت معرفی میشود.
راضیه چمدانش را جمع میکند و به تهران میآید. اولین و تنها کسی که در تهران دارد تینا است. با او تماس میگیرد و میخواهد که با نیما دیدار کند. نیما که با دیدن راضیه فکر پرورش شاه ماهیای تازه به سرش میزند استقبال گرمی از او میکند و طرح شست و شوی مغزی اش را از همان برخورد اول کلید میزند.
راضیه نیز مقهور قدرت و امکانات نیما او را، چون فرشتهی نجات و سمبل یک مرد واقعی میبیند و ذرهای هم به او و حرف هایش شک نمیکند. نیما اجازه میدهد که مدتی به راضیه خوش بگذرد و طعم لذت استفاده از امکانات لوکس را بچشد و سپس الکس (مهدی کوشکی) را مامور میکند که شاه ماهی تازه را آمادهی شنا در آبهای سرد و خروشان کند.
در زمان حال، اما حامد که قبل از عقد از ماهیت واقعی راضیه و ماموریتش با خبر شد دیری نگذشت که نیما را هم بیرون از بازداشت و رها از چنگال قانون یافت. او با زد و بندهای خود و پدرش و با نفوذی که در ارگانهای مختلف کشور دارد روند پرونده را به سمت و سویی میبرد که از دردسر خارج شود.
حامد با درد بزرگ خیانت در همین ابتدای زندگی مشترکش و با درد خیانت نیما به قانون در سینه اش به فکر راه چارهای است. راهی که بتواند پروندهی رانت خواری و اختلاس نیما را به مسیر قانونی اش بازگرداند و از طرفی دیگر آبروی خانوادگیای که در معرض به باد رفتن است را نیز حفظ کند.
کنایههای پنهان و آشکار سریال آقازاده به برخی دولتمردان در درون و بیرون سریال شروع شده است. در قسمت سوم سریال شخصیت دکتر بحری، پدر نیما، مردی نزدیک به دولت و کمین کرده برای پست وزارت معرفی میشود.
این که موسسهی اوج از چه جناح و دیدگاهی دفاع میکند بر کسی پوشیده نیست. در سال پایانی دولت دوازدهم تمام مشکلات و فساد و مفسدین کشور قرار است به این دولت مربوط باشند. مخاطب آقازاده و اوج هم مشخص هستند آنها قرار نیست همهی مردم را تحت تاثیر قرار دهند. فقط عدهای از مردم که اسیر نابرابری موجود و خسته از این همه تبعیض هستند و منتظرند که کسی پیدا شود و همهی تقصیرها را به گردن کس دیگری بیندازد. آقازاده برای آنها است.