دانلود قسمت پانزدهم آقازاده؛ قسمت ۱۵ سریال آقازاده

قسمت پانزدهم سریال آقازاده؛ با تغییراتی که در مسیر داستان آقازاده پیش آمده و پر رنگتر شدن ماجرای به وزارت رسیدن کاراکتر دکتر بحری گوشه و کنایههای گاه و بی گاه قسمتهای قبلی جای خودش را به شعارهای رسا و غرا داده است و انتقاد از دولتیها و جایگاه شخص رئیس جمهور به شکلی علنی در آمده است.
قسمت پانزدهم سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و طراحی، نویسندگی و تهیه کنندگی حامد عنقا جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ وارد شبکه نمایش خانگی می شود.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت پانزدهم سریال آقازاده اینجا کلیک کنید
در قسمت قبل دیدیم که حاج حسن اگرچه مرد محتاطی بود و بی گدار به آب نمیزند، اما در فسادهای خانوادهی بحری هم شریک شد.
اما راضیه بعد از مدتی سکوت تصمیم میگیرد که هر چه از زندگی گذشتهی خودش و نیما میداند را با حامد به اشتراک بگذارد تا بدین شکل در راه به چنگال قانون سپردن نیما به حامد کمکی کرده باشد و از طرفی هم تسویه حساب شخصی اش را نیز با نیما کرده باشد.
لو دادن ماجرای تابلوی سهراب سپهری و تقلبی بودن آن و حراج بزرگی که در آن نیما آن تابلو را به قیمتی در حدود ۶ میلیارد تومان میخرد اولین اقدام است. راضیه و حامد به سراغ استاد ارژنگ میروند و باز هم حلقهی محاصره را به دور نیما تنگتر میکنند.
اما نیما در مقابل چنین اقداماتی بی کار نمینشیند و این بار تصمیم میگیرد که واکنشی قاطع از خود نشان دهد و راضیه و حامد را سر جای خودشان بنشاند. به این صورت است که راضیه در حضور پدر و مادر حامد و در مقابل درب مسجد محله دست بند به دست دستگیر میشود...
با تغییراتی که در مسیر داستان آقازاده پیش آمده و پر رنگتر شدن ماجرای به وزارت رسیدن کاراکتر دکتر بحری گوشه و کنایههای گاه و بی گاه قسمتهای قبلی جای خودش را به شعارهای رسا و غرا داده است و انتقاد از دولتیها و جایگاه شخص رئیس جمهور به شکلی علنی در آمده است. جایگاهی که مدتی است در عرصهی عمومی و رسانهها به راحتی میتوان به آن اعتراض، انتقاد و حتی اهانت کرد و جلب توجه کرد و قهرمان شد. جایگاهی که محمود احمدی نژاد برای بی اعتبار و احترام کردنش بیشتر مسیر را پیمود و حالا دولت دوازدهم برای رساندنش به سر منزل مقصود از هیچ تلاشی دریغ نمیکند.
با این حال آقازاده در قسمت چهاردهمش باز هم به ورطهی پریشان گوییهای ابتدایی اش میافتد و سکانسها و پلانهایی در طول قسمت دیده میشوند که علت وجودشان گنگ میماند و بیشتر به دکمههایی میمانند که گروه سازنده قصد دارند در آینده برای آن کتی بدوزند و اگر هم دست به این کار نزنند به کلی فراموش میشوند. سکانسهایی مانند سکانس گفت و گوی راضیه و سارا...