سینمای ایران بیش از آنکه ایدئولوژیک باشد و جهان بینی مشخصی داشته باشد، سیاست زده است. این حقیقتی است که آن را هم میتوان در بخش قابل توجهی از فیلمها لمس کرد و هم در نحوه رفتار و گفتار و کنشهای سیاسی برخی از همین سینماگران میشود ردپای آن را دید.
روزنامه جوان نوشت: خانه سینما که درباره اعتراض ۸۰۰ زن سینماگر به آزار جنسی هیچ واکنشی درخور نشان نداده بود و نسبت به توهین فیلم عنکبوت ترجیح داد ساکت بماند، دیروز در یک بیانیه آورده است: سینمای ایران سالهاست یکی از پر افتخارترین جلوههای نام ایران در صحنههای بین المللی است!
سینمای ایران بیش از آنکه ایدئولوژیک باشد و جهان بینی مشخصی داشته باشد، سیاست زده است. این حقیقتی است که آن را هم میتوان در بخش قابل توجهی از فیلمها لمس کرد و هم در نحوه رفتار و گفتار و کنشهای سیاسی برخی از همین سینماگران میشود ردپای آن را دید.
همین سینمای سیاست زدهای که این روزها به شدت در وضعیتی بی سابقه، پس از انقلاب اسلامی در مواجهه با اعتراض زنان به فساد جنسی قرار گرفته و فضایی منفعل و رخوت انگیز را تجربه میکند، اگر دچار سیاستزدگی شود بحران تازهای برای خود رقم زده است.
خانه سینما دیروز در واکنش به توئیت نه یک سخنران مشهور لحافی را که بر سر گرفته بود کنار زده و در قالب بیانیهای که معلوم است با عجله و عصبانیت و بدون درایت نوشته شده، هل من مبارز طلبیده است.
خانه سینما در روزهای اخیر حتی بر خود واجب ندید در مقابل فیلم موهن عنکبوت موضع بگیرد و از حیثیت سینمای ایران در مقابل تخریب چنین اثری دفاع کند، حتی این جرئت را به خود نداد نسبت به جنبش وارداتی me too از انفعال بیرون بیاید و از حیثیت اعضای خود پاسبانی نماید، اما بیانیه عجولانه خانه سینما نشان میدهد اعضای این نهاد صنفی در بزنگاههایی که باید صراحت لهجه داشته باشند و در صحنه حاضر باشند، ترجیح میدهند به وظایف خود عمل نکنند، اما وقتی از بیرون سینما درباره کلیت سینما قضاوتی- هرچند ناعادلانه- صورت بگیرد واکنشی سریع، احساسی و سیاستزده اتخاذ میکنند.
انگشت گذاشتن بر این گزاره تکراری و کلیشهای که سینمای ایران سالهاست یکی از پر افتخارترین جلوههای نام ایران در صحنههای بین المللی است، دیگر دست کم در این وضعیتی که در آن به سر میبریم، کارایی قبل را ندارد.
سینمای ایران امروز در بعد بینالمللی و جشنوارهای با فیلم عنکبوت (اگر آن را نماینده سینمای ایران بدانیم) به حضیض ذلت و وطن فروشی رسیده و در بعد داخلی با قهر تماشاگر وطنی دچار چالش مخاطب شده است. خانه سینما به عنوان یک نهاد صنفی اگر این بیماری را که روز به روز مزمنتر از قبل میشود نبیند، به طور عادی ارادهای هم برای آسیب شناسی و درمان آن نخواهد داشت
. وقتی میگوییم سینمای ایران بیمار است، ریشه آن را باید در همین بی تفاوتی بدانیم که به یک حس خودبرتربینی کاذب دامن میزند تا همواره فکر کنیم هر اثری در این سینما و به دست این سینماگران خلق شد و در آن سوی مرزها جایزه گرفت لزوماً باید به آن افتخار کرد و هر اتفاق و هر رخدادی در این فضا افتخار آمیز است.
خانه سینما در بیانیه خود آورده است: «اشخاصی این روزها بنا بر یک برنامه از پیش تعیین شده- که بعد از این همه سال دیگر برای ما و مردم نخ نما شده است- به شکل بسیار بی ادبانهای شروع به سمپاشی و هتاکی علیه سینما و سینماگران کردهاند. هدفشان مشخص است، میخواهند تمرکز فضای خبری کشور را به جهتی دلخواه سوق دهند، برای انجام این مأموریت چه هدفی بهتر از سینما و هنرمندانش؟ سینمایی که سالهاست یکی از پر افتخارترین جلوههای نام ایران در صحنههای بین المللی است.»
عجیب است که خانه سینما هیچگاه این مسئولیت را برای خود تعریف نکرده که به اعضای خود متذکر شود نسبت به هر موضوعی که در آن پای منافع ملی در میان است و تخصص در آن حرف اول را میزند موضعگیری نکنند و فضای جامعه را با نظرات غیرکارشناسی به سمت و سوی پوپولیسم هدایت ننمایند، اما همین نهاد بر خود لازم میبیند به طرزی کاملاً احساسی و تند نسبت به یک یا چند توئیت در فضای مجازی بیانیه صادر کند.
آیا خانه سینما بر خود لازم نمیبیند نسبت به بیانیهای که با سوء استفاده از نام برخی سینماگران و عبارت تفنگت را زمین بگذار در فضای مجازی منتشر میشود واکنشی انذارگونه اتخاذ کند؟ هرچند واضح است که عدهای از ایجاد یک فضای دوقطبی سیاست زده در سینما سود میبرند و خوشحال میشوند سینماگر ما به جای تمرکز بر امر فرهنگ و هنر درگیر سیاست باشد.
در پایان بیانیه خانه سینما آمده است: «درپی برخی اظهارات از سوی برخی افراد غیر مرتبط با سینما پس از حواشی جشنواره کن، این بیانیه صادر شده است.»
خوب است که خانه سینما نسبت به اظهارنظر افراد غیر مرتبط با سینما حساس است، اماای کاش این نهاد صنفی نسبت به اظهارنظر سینماگران درباره مسائل غیرمرتبط هم همین حساسیت را به خرج میداد. در واقع صیانت از شأن و جایگاه سینمای ایران جایی اهمیت پیدا میکند که نسبت به مواضع اعضای این صنف در فضای مجازی که در جهت منافع ملی نبوده و به سیاستهای کشور خدشه وارد میکند حساس باشد.
این بی مسئولیتی به طور جدی نه تنها کمکی به فرهنگیتر شدن فضای سینما نمیکند، بلکه آن را به آتش سیاستزدگی دچار مینماید. امروز لازم است خانه سینما بیش از هر چیزی نسبت به هجمهای که به واسطه طرح جنبش وارداتی me too مبتنی بر اتهامزنی به مردان فعال در این عرصه در معرض آن قرار گرفته چارهاندیشی کند. به نظر میرسد آخرین بیانیه زنان معرض به آزار جنسی که در قالب بیانیه ۸۰۰ زن سینماگر منتشر شد نشان میدهد روشهای این به اصطلاح جنبش از افراطگرایی در اتهام زنی به مرز عقلانیت نزدیک شده و این میتواند یک دستاورد برای خانه سینما باشد.
از سویی دیگر خانه سینما میتواند با آرام کردن فضایی که به واسطه در معرض اتهام قرار گرفتن جنبش موسوم به me too ایرانی ایجاد شده، نشان دهد که سینمای ایران برای زنان فعال در این عرصه به نسبت فضای سینما در دیگر کشورهای دنیا امنتر بوده و این چنین از ساحت این هنر در کشور دفاع کند. بدیهی است که دستهای پنهانی وجود دارند که ترجیح میدهند سینمای ایران دچار مسائل فرعی باشد و از تولید و خلق آثار فاخر عاجز بماند.