در روزی که گذشت، شاخص کل بورس تهران با کاهش ارتفاع ۰.۵۴درصدی همراه شد و معاملات هفته را در سطح یکمیلیون و ۹۷۰هزار واحدی به اتمام رساند. چنین عملکردی از شاخص کل در جریان معاملات این هفته بورس تهران سبب شد تا این شاخص در مقیاس هفتگی، افت ۱.۵۷درصدی را به ثبت برساند.
معاملات روز گذشته بورس تهران با کاهش ارتفاع نماگرها همراه شد تا بازار سهام بعد از تجربه دو روز مثبت در روزهای یکشنبه و دوشنبه، دو روز پایانی هفته را در محدوده سرخ تابلوی معاملاتی سپری کند.
بسیاری از سهامداران امیدوار بودند که با تعدیل ریسک سیستماتیک منطقهای، بازار مجددا محدوده ۲میلیون واحدی را در هفته جاری پس بگیرد که این مهم محقق نشد.
در روزی که گذشت، شاخص کل بورس تهران با کاهش ارتفاع ۰.۵۴درصدی همراه شد و معاملات هفته را در سطح یکمیلیون و ۹۷۰هزار واحدی به اتمام رساند. چنین عملکردی از شاخص کل در جریان معاملات این هفته بورس تهران سبب شد تا این شاخص در مقیاس هفتگی، افت ۱.۵۷درصدی را به ثبت برساند.
نماگر هموزن نیز که نشانی از اثرگذاری یکسان کلیه نمادهای معاملاتی است و چهره بازار را به نحو مطلوبتری نمایش میدهد، با کاهش ۱.۴۹درصدی همراه شد و در سطح ۶۶۰هزار و ۲۵۵واحدی کار خود را به پایان رساند. این شاخص نیز معاملات هفته جاری را با افت ۲.۴۳درصدی به اتمام رساند.
شاخص کل فرابورس نیز بهعنوان نماینده سهام فرابورسی، در روز گذشته با کاهش ارتفاع ۱.۰۱درصدی همراه شد تا به پلههای ابتدایی کانال ۲۴هزار واحدی برسد. برآیند معاملات سهام فرابورسی نیز منجر به افت ۲.۰۸درصدی شاخص مذکور شد.
زورآزمایی خریداران و فروشندگان در صحنه معاملات سهام، منجر به خروج ۷۱۸میلیارد تومانی پول از گردونه معاملات سهام شد. ارزش معاملات خرد بازار سهام نیز که شامل سهام و حق تقدم میشود، در کانال ۳هزار میلیارد تومان به نوسان خود ادامه میدهد و رقم ۳ هزار و ۴۱۵ میلیارد تومان را ثبت کرد.
افتهای پیاپی در گردونه معاملات سهام سبب شده است روند خروج سرمایههای حقیقی از بازار سهام، تبدیل به یکی از روندهای غالب در معاملات ماههای اخیر بورس تهران شود.
این روزها در رسانههای مختلف اقتصادی و تحلیلهایی که از تحلیلگران مختلف منتشر میشود، به کرات میشنویم که بازار سهام در مقطع کنونی در نقاط مناسبی به لحاظ ارزندگی قرار دارد و پارامترهایی مانند ارزش دلاری بازار سهام و نسبت قیمت به سود گذشتهنگر بازار سهام به ارقامی رسیده است که میتوان گفت برای سهامداران از جذابیت برخوردار است.
اما در واقعیت و روی تابلوی معاملاتی، اتفاقات دیگری حادث میشود و شاهد این هستیم که هر روز از ارتفاع قیمتها در بورس تهران کاسته میشود. اما دلیل این ماجرا چیست؟ چرا با اینکه بسیاری از تحلیلگران بازار سهام را در برهه کنونی ارزنده تلقی میکنند، بازار با استقبال از سوی حقیقیها همراه نمیشود؟ در پاسخ به این سوال میتوان به چند موضوع مختلف اشاره کرد که در ادامه به توضیح اجمالی هر یک از عوامل خواهیم پرداخت.
آنچه روند معاملات این روزهای تالار شیشهای برای مخاطبان و سهامداران در اذهان تداعی میکند، این است که بازار در بسیاری از سهام کوچک و بزرگ گرفتار اصلاحهای سهمگین از سقفهای ثبت شده در اردیبهشت سال جاری شده است و دیگر فروشندگان دست به ماشه و پرقدرتی که با حجم عظیمی از سهام در سمت عرضه، صف آرایی کنند، وجود ندارند، اما نکته قابلتوجه دیگری که از رصد تحرکات شاخصها و همچنین خریداران و فروشندگان استنباط میشود، نبود محرکهای مثبت و چشم انداز روشن فرارروی بازار در مقطع فعلی است.
به بیانی ساده تر، با توجه به اینکه سهمها از سقفهای خود کاهش معناداری را تجربه کرده اند، سهامداران دیگر حاضر نیستند در قیمتهای فعلی که هر لحظه امکان برگشت قیمتها با شوکهای لحظهای وجود دارد، سهام تحت مالکیت خود را به دیگران واگذار کنند.
از سوی دیگر، هدف خریداران از خرید سهام شرکتهای مختلف، دستیابی به سود است. با وجود اینکه میتوان گفت در محدودههای کنونی سهام کوچک و بزرگ بازار ارزنده هستند؛ اما نمیتوان درباره همین سهمها واژه جذابیت را به کار برد. ممکن است سهام شرکتی ارزنده باشد، اما برای خرید جذابیت نداشته باشد و در صورتی که سهام مختلف از قابلیت رشد قابل توجه در بازههای زمانی مختلف برخوردار باشد، میتوان خاصیت جذابیت را به سهام آن شرکت نسبت داد.
مشکل فعلی بورس تهران در برهه کنونی دقیقا در تفاوت همین دو نکته خلاصه میشود؛ بازار سهام در مقطع فعلی ارزنده است و قیمتهای فعلی توجیه خرید دارد، اما بسیاری از سهام از شرایط کافی برای اقناع مخاطب برای نسبتدادن صفت جذابیت عاجز هستند. سنجههای آماری بازار نیز همین موضوع را به تصویر میکشند و بازنمای ارزندگی و عدمجذابیت بازار برای بازیگران بورس تهران هستند.
موضوع دیگری که در اینجا مطرح است، مساله ریسکهای موجود در بازار سهام است که سبب شده است بازار از سوی خریداران با استقبال چندانی همراه نشود، در واقع بسیاری از بازیگران و فعالان حاضر در بازار سهام که پیشه چندین ساله آنها در این بازار خرید و فروش سهام بوده است، به ارزندگی بازار واقف هستند؛ اما ریسکهایی که در بطن بازار وجود دارد، به آنها اجازه نمیدهد که جسارت خرید داشته باشند و همین موضوع سبب شده است بازار از سمت تقاضا در موضع ضعف قرار بگیرد.
دلار در روزهای اخیر توانسته است خود را از بند کریدور ۴۸ تا ۵۰هزارتومان که ماهها در آن محبوس بود، برهاند و وارد کانال ۵۱هزار تومان شود. انتظار بر این بود که بازار سهام نیز که همبستگی مستقیمی با نوسانات قیمت اسکناس آمریکایی دارد، با توجه به رشد قیمت دلار با افزایش ارتفاع قیمتها و شاخصها همراه شود، اما این مهم محقق نشد تا این سوال در اذهان برخی از سرمایهگذاران و اهالی بورس تهران متبادر شود که دلیل عدمپیروی بورس از دلار چیست؟ در پاسخ به سوال مذکور میتوان دو سناریو را مطرح کرد.
ریسکهای ناشی از درگیریها و کشمکشهای سیاسی و نظامی در محاسبات ذهنی سرمایهگذاران در کوتاه مدت، وزن قابلتوجهی دارد و این موضوع سبب میشود تا سرمایهگذاران و فعالان بورس تهران، به اثر منفی جنگی که اخیرا حادث شد، بیش از تاثیر روانی مثبت افزایش نرخ ارز واکنش نشان دهند، به همیندلیل بازار سهام در روز شنبه، یکی از سنگینترین ریزشهای ماههای اخیر خود را تجربه کرد. دومین عاملی که در مواقع اینچنینی به بازار لطمه میزند، تحریک جریان عرضه و تضعیف جریان تقاضا است که موجبات افت قیمت در اکثر نمادهای معاملاتی را فراهم میکند.
وقتی اخبار منفی در زمینههای مختلف به بازار مخابره میشود، فروشندگان دست به ماشه که هر لحظه وضعیت بازار را رصد میکنند و دیدگاه کوتاه مدتی دارند، اقدام به عرضه سهام خود میکنند. از سوی دیگر خریداران نیز با مشاهده وضعیت منفی در بازار، تقاضای خود را به روزهای معاملاتی بعد موکول میکنند.
به بیانی ساده تر، افرادی که خواهان و مایل به خرید سهام هستند، اندکی صبر میکنند تا جهت و مسیر حرکت آتی بازار مشخص شود تا در روزهای آینده اقدام به خرید سهام کنند.
برآیند اتفاقات مذکور سبب میشود تا عرضه افزونتر و تقاضا کمتر شود و بازار در نمادهای مختلف با کاهش قیمت همراه شود. در مقام جمع بندی برای این بخش میتوان گفت که مخابره اخبار منفی (مانند جنگ اخیر فلسطین و اسرائیل) از دو جنبه جریان معاملات بورس تهران را تحتالشعاع قرار میدهد؛ از یکسو وزن سنگینی را در محاسبات ذهنی سرمایهگذاران به خود اختصاص میدهد و اجازه توجه به پارامترهای مثبت تاثیرگذار بر روند بازار را نمیدهد و از سوی دیگر جریان عرضه و تقاضا را دستخوش تغییراتی میکند که این موضوع موجب میشود قیمتها با افت همراه شوند.